چن شو گفت که چین همواره از دلیل موجه مردم فلسطین برای بازیابی حقوق ملی مشروع خود حمایت کرده و با انتقال اجباری فلسطینیان و اشغال قلمرو فلسطین به شدت مخالف است. وی بیان کرد: «راه حل دو دولتی اجماع کلی جامعه بین المللی و روشی واقع بینانه برای تحقق نهایی همزیستی مسالمت آمیز فلسطین و اسرائیل است.»
گفتنی است چندی پیش نیز سخنگوی وزارت امور خارجه چین در مورد حملات اسرائیل به رفح موضع گیری کرد. مائو نینگ در این مورد اظهار داشت: «پکن با هر اقدامی که به غیرنظامیان آسیب میرساند یا قوانین بینالمللی را نقض میکند، مخالف است و آن را محکوم میکند.»
وی افزود: «ما از اسرائیل میخواهیم که به این حملات، هرچه سریعتر پایان دهد و تمام تلاش خود را برای کاهش تلفات غیرنظامیان بیگناه انجام دهد. این موضوع نباید به یک بحران انسانی جدیتر تبدیل شود.»
روابط چین با فلسطین و اسرائیل
اسرائیل در سال ۱۹۵۰ اولین کشور خاورمیانه بود که جمهوری خلق چین را به رسمیت شناخت با این وجود تا سال ۱۹۹۲ روابط دیپلماتیک میان این دو کشور برقرار نشد. دو کشور در سال ۲۰۱۷ روابط خود را به مشارکت جامع نوآورانه ارتقا دادند از آن زمان پکن و تل آویو روابط تنگاتنگی بخصوص در حوزه تجارت و فناوری دارند و همین مساله آمریکا را از غلتیدن اسرائیل به دامان چین بسیار نگران کرده است.
اما روابط چین با فلسطین هم تاریخی دیرینه دارد. در دوران مائو سیاست خارجی چین حمایت از جنبش های آزادی بخش ملی در کشورهای جهان سوم بود به همین دلیل پکن از گروه های متعددی که برای آزادی فلسطین مبارزه می کردند حمایت می کرد. در سال ۱۹۸۸ چین دولت فلسطین را مورد شناسائی قرار داد؛ اما روابط دوجانبه با این کشور در سال ۱۹۶۵ آغاز شد. چین از ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی بر اساس مرزهای سال ۱۹۶۷ حمایت می کند.
تلاش چین برای بهره برداری از بحران غزه
پکن در مورد جنگ غزه تلاش دارد تا از بروز یک جنگ منطقه ای وسیع جلوگیری کند. تقریباً یک میلیون شهروند چینی در خاورمیانه زندگی و کار می کنند و چین تلاش می کند تا اوضاع منطقه به گونه ای باشد که آنها در معرض خطر قرار نگیرند. مهمتر از آن، چین جریان نفت از خلیج فارس به سواحل خود را جزو منافع استراتژیک و حیاتی خود می داند. علاوه بر این، چین میلیاردها دلار سرمایه گذاری در قالب طرح کمربند و جاده در منطقه دارد و تجارت کلی آن با جهان عرب در سال ۲۰۲۲ بیش از ۴۳۰ میلیارد دلار بوده است بنابراین چین برای حفاظت از این سرمایه گذاری ها و روابط تجاری به ثبات منطقه ای نیاز دارد.
اما در عین حال باید در نظر داشت که چین سعی دارد تا از بحران غزه به نفع خود بهره برداری کند. چین از زمان حمله حماس در ۷ اکتبر سیاست محتاطانه ای را در مورد جنگ اسرائیل در نوار غزه ترسیم کرده است. چین در عین اینکه سیاست بی طرفی در پیش گرفته است بنا دارد تا با کشورهای عربی همسو باشد. در مقابل، انتظار دارد که از حمایت آنها در سازمان های بین المللی در مورد موضوعات استراتژیک مانند تایوان، استان سین کیانگ و الگوی حکمرانی جهانی چین برخوردار شود.
درست به همین دلیل است که چین در ۳۰ نوامبر، آخرین روز ریاست دوره ای خود در شورای امنیت سازمان ملل، یک بیانیه در مورد مناقشه اسرائیل و فلسطین منتشر کرد. که شامل درخواست برای آتش بس و کمک های بشردوستانه برای فلسطینی ها و همچنین میانجیگری و حل و فصل سیاسی مسئله فلسطین با اتکا به راه حل دو دولتی بود. در ۱۵ اکتبر، وزیر امور خارجه چین، وانگ یی، از بمباران غیرنظامیان توسط اسرائیل انتقاد کرد و گفت که اقدامات اسرائیل فراتر از دفاع از خود بوده است و کارزار اسرائیل را مجازات دسته جمعی توصیف کرد.
همچنین در ۲۰ نوامبر، وانگ یی گفت: «چین دوست و برادر خوب کشورهای عربی و اسلامی است و ما همواره از حقوق و منافع مشروع کشورهای عربی و اسلامی قاطعانه دفاع کردهایم و همواره قاطعانه از آرمان عادلانه مردم فلسطین حمایت کردهایم.»
اما این سیاست یک و بام و دوهوای چین که از یک سو موضع بی طرفی در پیش گرفته است و از سوی دیگر سعی دارد تا به نحوی رفتار کند که رضایت جهان اسلام را به دست آورد برای این کشور مشکلاتی را به همراه خواهد داشت چرا که این رویکرد باعث شده از یک طرف کشورهای منطقه به واسطه عدم موضعگیری صریح در قبال بحران غزه به چین چندان خوش بین نباشند و از طرف دیگر آمریکا و اسرائیل پکن را بدلیل عدم محکوم کردن حماس مورد بازخواست قرار دهند.