به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین، روزنامه هم میهن در گزارشی نوشت:
تنور انتخابات ۱۱ اسفندماه چندان گرم نیست. نظرسنجی صداوسیما که اوایل بهمنماه انجام شد، گواه این مدعی است. نتایج این نظرسنجی نشان میدهد، ۵۲ درصد شرکتکنندگان از زمان برگزاری انتخابات اطلاع ندارند؛ آماری که سوژه یکی از روزنامههای اصولگرا شد، وقتی که نوشت: «اطلاع از زمان انتخابات، گزارهای است که از میزان درگیرشدن مردم با موضوع انتخابات خبر میدهد.» آنطور که پیشبینی میشود، مشارکت مردم در انتخابات دوازدهمین دوره مجلس، از دوره قبل هم کمتر خواهد بود. این درحالیاست که بنا بر اعلام عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر وقت کشور میانگین مشارکت در یازدهمین دوره انتخابات مجلس که در سال ۹۸ انجام شد، ۵۷/۴۲ درصد بود.
آنزمان برخی رسانهها عنوان کردند که انتخابات مجلس یازدهم رکورددار کمترین میزان مشارکت مردم بوده است. کارشناسان این مشارکتنکردن را اعتراض مردم و یک رأی خاموش با محتوای «نه بهشرایط موجود» توصیف کرده بودند. با وجود این سکوت اعتراضی اما شرایط جامعه با روی کارآمدن مجلس یازدهم بهبود نیافت و گرهای از مشکلات مردم باز نشد.
حالا و در بزنگاه انتخابات دوازدهمین دوره مجلس بار دیگر مقامات دست به دامان مردمی شدهاند که صدایشان حتی در اعتراضات سال گذشته نیز شنیده نشد. مسئولان و برخی از جریانات سیاسی مصرانه بر لزوم شرکت گسترده مردم در انتخابات تاکید میکنند. احمد وحیدی، وزیر کشور عنوان کرده است که «حضور در این رویداد سیاسی، جهاد است» او در اظهارنظر دیگری تاکید کرده که «تلاشهای دشمنان برای دور ساختن مردم از صندوقهای رأی ناموفق خواهد بود و با حضور رأیاولیها که سهونیم میلیون نفر هستند، انتخابات پرشوری خواهیم داشت.» سیدمحمد حسینی، معاون پارلمانی رئیسجمهور نیز اظهار امیدواری کرده که مشارکت مردم در انتخابات نسبت به سال ۱۳۹۸ افزایش پیدا کند. محمد موحدیآزاد، دادستان کل کشور نیز در اظهارنظری «شرکت در انتخابات را هم حق، هم تکلیفی واجب» توصیف کرده است.
مسئولان سعی میکنند با ایجاد فرصتهایی خاص البته از منظر خودشان بازار انتخابات را گرم کنند. مسئولی میگوید: «سالمندانتان را کول کنید و پای صندوقها رأی بیاورید.» دیگری از زنان بیحجاب مایه میگذارد و میگوید: «بیحجابها هم میتوانند رأی دهند و نهایتاً تذکر میگیرند.» ازآنطرف هادی طحاننظیف، سخنگوی شورای نگهبان با تاکید بر حق رأی زنان بیحجاب گفته: «در موضوع حجاب، نباید در انتخابات دوقطبیسازی کرد. حق رأی در هیچ قانونی سلب نشده است و بههیچعنوان نمیتوان حق رأیدادن را از افراد سلب کرد.»
لطفالله شیبانی، فرماندار شهرستان شیراز هم تاکید کرده: «هیچکس مانع رأی دادن هیچ شهروند ایرانیای با هر نوع حجاب نخواهد شد و عوامل اجرایی، امنیتی و سایر عوامل، فقط اختیار دارند به بانوان بدحجاب تذکر لسانی بدهند، اما مانعی برای رأی دادن آنان نیست.»
هیچکدام اما توضیح نمیدهند که اگر حجاب قانون و واجب شرعی است، چرا بنا به سلیقه و رویکرد مسئولان در بزنگاههایی میتواند اجرا نشود؟ طیفهای مختلف برای بالا بردن میزان مشارکت مردم در انتخابات به تقلا افتادهاند. آنها در تلاش برای کشاندن مردم پای صندوقهای رأی در انتخابات مجلس، در جستوجوی بزرگکردن میدان قدرتاند. همه اینها در شرایطی است که در سالهای قبل هم باتوجه به عملکرد ضعیف نمایندگان مجلس و اینکه همواره قوانین در تقابل با خواستههای مردم تصویب میشود، مشارکت مردم در انتخابات این نهاد چندان چشمگیر هم نبوده است.
حالا و با نزدیکشدن به تاریخ برگزاری انتخابات، دعوتها هم شروع شده است. ازجمله دعوت تشکلهای فرهنگیان از رأیاولیها، معلمان و... درحالیکه بخش زیادی از همین معلمان، از معترضان به قوانین موجود هستند. بیلبوردهای شهر هم پر از پیامهای انتخاباتی شده، هرچند برخی از آنها دستمایه طنز هم شدهاند. مثل جمله: «رأی ندادن مساوی است با رای دادن به وضعیت موجود» که این سوال را ایجاد کرد که وقتی مسئولان نسبت به اسفبار بودن وضع موجود اطلاع کافی دارند، چرا منتظر انتخابات ماندهاند؟
حالا در این شرایط، هممیهن سراغ گروههای مختلف رفته و نظر آنها را درباره مشارکت در این انتخابات جویا شده است؛ اغلب شرکتکنندگان در تماسهای تلفنی، از شرکت نکردن در انتخابات سخن گفتهاند و در ادامه متخصصان بخشهای حقوقی و اجتماعی دلایل مشارکت نکردن را بررسی کردهاند. شرکتکنندگان در این نظرسنجی به چرایی شرکت کردن یا نکردن در انتخابات پاسخ دادهاند. هممیهن با بررسی این موضوع در تلاش است تا توجه مسئولان را نسبت به دلایل گروهی از جامعه درباره شرکت نکردن در انتخابات و بهطورکلی مشارکت سیاسی آنها جلب کند و هدفی در راستای ناامیدی جامعه و تشویق آنها به رأی ندادن ندارد.
آنطور که از پاسخ شرکتکنندگان در این نظرخواهی محدود که از گروههای مختلف انتخاب شدهاند، برداشت میشود، این است که بیشتر آنها دلایل رأی ندادن را به شرایط اجتماعی و فرهنگی مرتبط دانستهاند. شرایط سخت معیشتی و بهبود نیافتن شرایط، رفتارهای فراقانونی نسبت به رعایتنکردن حجاب، وعدههای انجامنشده، بدقولیهای دولت و حمایتهای مکرر مجلس از دولت بود. همچنین این موضوع که نمایندگان مجلس بهجای نمایندگی مردم، نمایندگی سیستم را برعهده دارند، بیاعتمادی نسبت به مسئولان، وجود فساد اقتصادی و ماجرای پرتکرار رانتخواری در لایههای بالای سیاسی و اقتصادی کشور، بیتوجهی نمایندگان مجلس به اعتراضات کارگران و منفعلبودن نمایندگان نسبت به بهبود شرایط زندگی مردم در حوزههای انتخابی، عمدهترین دلایل بیعلاقگی مشارکتکنندگان در این نظرسنجی بود.
ازطرفدیگر افرادی که عنوان کردند در انتخابات شرکت میکنند، معتقد بودند همچنان امید به بهبود وجود دارد. آنها معتقدند، باید در کنار رأی دادن، مطالبهگری کرد و تمرین مشارکت در انتخابات و توجه به رأی میتواند در طولانیمدت یک زندگی معمولی را برای جامعه به ارمغان بیاورد.
مدرس دانشگاه است و کارگردان تئاتر. او جزو کسانی است که در این نظرسنجی هممیهن شرکت کرده و میگوید: «از وقتی به سن رأی دادن رسیدم، در انتخابات شرکت کردم؛ چون معتقدم مقبولیت یک ساختار سیاسی از میزان ردیی که ملت به آن میدهد، مشخص میشود و این مقبولیت میتواند کشور را در برابر مداخلات داخلی حفظ کند و ضامن تمامیت ارضی کشور باشد.» او همچنین تلاش تاریخی و احترام به خونهای ریختهشده برای تشکیل مجلس و نابودی سیستم ارباب و رعیتی در کشور را در این تصمیم خود موثر میداند. او امروز در سن ۴۴سالگی به نتیجهای دیگر رسیده و قصد ندارد در انتخابات شرکت کند: «انتخابات تنها پوسته آزادیخواهی و انتخابات آزاد را به خود گرفته است. به دلیل همینشرایط، من دچار تضاد شدهام که آیا باید در انتخابات مشارکت کرد یا خیر. آیا باید به این شکل صوری از مردمسالاری اکتفا کنیم. مجلسی که نماینده عموم مردم نیست و قوانینی را برای تسهیل زندگی مردم وضع نمیکند، مجلسی منفعل است که نمیتواند شرایط را برای زندگی مردم تسهیل و قوانینی مناسب وضع کند. اگر نماینده مجلس بهجای تسهیل شرایط زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگیام، در این مسیر سنگاندازی کند قطعاً نماینده من نیست. بنابراین من فعلاً اعتراضم را بهشکل مشارکت نکردن در انتخابات نشان میدهم، زیرا راه دیگری بهنظرم نمیرسد که هزینه کمتری داشته باشد. اما اگر هوایی برای تنفس ایجاد شود، دوباره رأی میدهم.»
یک دانشجوی حقوق هم درباره دلایلش برای شرکتنکردن در انتخابات میگوید: «بعید میدانم هیچ تبلیغی ولو ازسوی فعالان حقوقبشر و روشنفکران بتواند مرا نسبت به رأی دادن، متقاعد کند. اینکه فرزند رئیسمجلس و بسیاری دیگر از مسئولان در آنسوی مرزها زندگی میکنند و دنبال اقامتدائم هستند، روایتگر این است که تندروها شرایط جامعه را بهگونهای درست کردهاند که فرزندان خودشان هم قادر به ادامه زندگی در آن نیستند. معتقدم، اگر نمیتوانم خودم را از این شرایط ناگوار نجات دهم، حداقل به دست خودم به تداوم شرایط دامن نزنم.»
«مینا» هم کارمند یک اداره دولتی است. او چندسالی است در انتخابات شرکت نمیکند و به هممیهن میگوید: «چرا باید در انتخابات شرکت کنم وقتی بهعنوان یک زن از حقوقی کمتر از مردان برخوردار هستم؟ مثلاً در اداره ما و بسیاری از ادارات دیگر، این موضوع تبدیل به عرف شده است که برای زنان، حقوق و مزایایی کمتر از مردان در نظر گرفته میشود. توجیه این است که زنان خرج خانواده را نمیدهند. بهنظر میرسد این بهانهای برای تداوم نگاه تبعیضآمیز نسبت به زنان باشد. به علاوه آنکه در ادارات، زنان را برای پستهای مدیریتی کمتر انتخاب میکنند و نگاه جنسیتی بر شایستهسالاری غلبه دارد. ازطرفدیگر وقتی میبینم هر روز بهدلیل موضوع حجاب چه رفتارهایی با ما زنان میشود و قوانین جدید و محدودکنندهتری به ادارات ابلاغ میشود یا در این رابطه قوانینی پشت درهای بسته تدوین و تصویب میشود، در تصمیم خودم برای شرکت نکردن در انتخابات مصرتر میشوم.» او با اشاره به وضعیت معیشتی سخت خودش و بسیاری از مردم ادامه میدهد: «وقتی نابرابری و بیعدالتی را میبینم، وقتی من و بسیاری دیگر از تامین هزینههای مسکن واماندهایم، چرا باید رأی دهم؟»
محمد هم کارمند، متاهل و دارای دو فرزند است. او اغلب در انتخاباتهای مختلف مشارکت داشته است. بااینحال میگوید که امسال رأی نمیدهد: «ما چپ و راست، اصلاحطلب و اصولگرا را آزمودهایم اما شرایط بهتر نشده است. امروز هم هیچ ایده جدید و امیدوارکنندهای وجود ندارد. تجربه نشان داده که شعارهای اصلاحات، عدالت و رفاه هم بیفایده بوده است. مسئله حجاب زنان و سختگیریهایی که در این رابطه میشود قطعهای از پازل ناامیدی من است. پیامک حجاب و دردسرهای آن، آزار زنان در خیابان و فقدان احساس امنیت برای زنان خانوادهام واقعاً به مراحل ناراحتکنندهای رسیده است.»
محمد ادامه میدهد: «شرایط معیشتی آنقدر بد است که برای تامین نیازهای اولیه ناچاریم بخشی از نیازهای سبد خانوار را حذف کنیم. هرچند بازهم اقلامی مانند گوشت و مرغ دستنیافتنی شدهاند. تفریح و سفر بهعنوان یک نیاز روحی عملاً غیرممکن شده است. من مستأجر نیستم، اما بسیاری از اطرافیان و همکاران من زیربار اجاره مسکن کمر خم کردهاند و میدانند که رویای خانهدار شدنشان هرگز رنگ واقعیت پیدا نمیکند زیرا فاصله دستمزدها و قیمت خرید مسکن سرسامآور است. بنابراین بهدلیل تایید نکردن ساختاری که بهشدت دچار فساد سیستماتیک شده است، در انتخابات شرکت نمیکنم.»
«یوسف» جزو شرکتکنندگان در انتخابات پیشروست. او کارگر پتروشیمی ساکن در جنوب کشور است و به هممیهن میگوید: «مجلس قبل بهنظر من اصلاً موفق نبود و بهنفع مردم بهویژه جامعه کارگری، کار نکرد. فراکسیون کارگری هم عملکرد ضعیفی داشت. اما امسال کاندیدای مورد نظرم از جامعه کارگری است بنابراین از نظر صنفی از او حمایت میکنیم تا بتواند کار کرده و تغییرات مثبتی ایجاد کند.» یک بازنشسته نیروهای مسلح هم درباره مشارکت یا مشارکت نکردن در انتخابات میگوید: «در گذشته و زمانی که افرادی از جبهه اصلاحات در انتخابات حضور داشتند، حتماً مشارکت میکردم. امسال اما در انتخابات شرکت نمیکنم. معتقدم راه اصلاح ازطریق انتخابات است و چاره دیگری هم نداریم، اما باید حداقلهایی در حوزه اقتصادی، فرهنگی اجتماعی و... وجود داشته باشد که نیست. درحالحاضر شرایط بهگونهایاست که ظاهراً رأی مردم برای مسئولان اهمیتی ندارد، بنابراین فکر میکنم که رأی بدهم یا رأی ندهم، شرایط تغییری نمیکند.»
«احمد»، کارگر صنعت نفت و پتروشیمی و اهل ایذه است. او ازجمله افرادی است که رأی نمیدهد: «نماینده قبلی ما در مجلس منفعل بود. درباره کمپینهای اعتراضی بابت حق وحقوق کارگران بارها با او تماس گرفتیم و حتی به او مراجعه کردیم اما جواب هیچیک از ما را نداد. هر روز سفرههای ما کوچکتر میشود. نمایندگان مجلس برای ما چهکاری کردهاند که بخواهم رأی بدهم.» او با اشاره به محرومیت شهر ایذه به هممیهن میگوید: «رود کارون از کنار شهر ایذه رد میشود، اما مردم شهر تشنه هستند. در ایذه هیچ کارودرآمدی نیست و مردم ناچار شدهاند آواره اینشهر و آنشهر شوند. من هم در شهر دیگری کار میکنم. بهدلیل این شرایط، رأی نمیدهم.»
یکی از مغازهداران در بازار تهران، به هممیهن میگوید که در دورههای اخیر در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده است و انتخابات پیشرو نیز از این قاعده مستثنی نیست. او درباره علت تصمیم خود به هممیهن توضیح میدهد: «من نمیتوانم به افرادی رأی دهم که از قدرت یا اراده کافی برای مبارزه با فساد برخوردار نیستند. من اعتمادی به نمایندهها ندارم و معتقدم، از صداقت لازم برای نمایندگی برخوردار نیستند. شرایط اقتصاد کشور و بهتبعآن بازار خراب است. هزینهها سنگین است اما درآمد تقریباً صفر. در این کشور هرروز اختلاسهای کلان انجام میشود و کسی هم از آن ممانعت نمیکند.»
یکی دیگر از کارگران که فعال این حوزه هم هست، به هممیهن میگوید: «شرکت در انتخاباتی که نظر من بهعنوان یک شهروند در آن نقشی ندارد و بهنظرم کاملاً صوری و مهندسی شده، توهین به خودم است. ازطرفدیگر هر روز شرایط زندگی مردم ازجمله خودم، بدتر میشود. هنوز مناطق محرومی در کشور ما وجود دارند که حتی عنوان «جهان سوم» هم برای آنها کم است و کسی هم برای بهبود این شرایط اقدامی نمیکند. ردصلاحیتهای گسترده نشان میدهد که خودشان هم یکدیگر را قبول ندارند.»
دیگری از کادر درمان است و میگوید که این دوره نیز مانند گذشته، در انتخابات شرکت میکند: «مهم نیست گروهی که میخواهم رأی بیاورند یا خیر. اما برای اعتقادات خودم آنقدر ارزش قائل هستم که به گروهی که مورد قبولم است، رأی بدهم. معتقدم، وقتی رأی میدهیم باید از رأی خود محافظت هم بکنیم. ما رأی میدهیم اما بعد از آن پیگیر رأی خود نمیشویم و از اشخاصی که به آنها رأی دادهایم مطالبهگری نمیکنیم. باید در کنار رأی دادن، حضوری فعال برای مطالبهگری از نمایندگان داشته باشیم و در صورت لزوم، انتقادات سازنده هم داشته باشیم.»
معلمی جوان است که هنوز درباره رأی دادن یا رأی ندادن تصمیمی صددرصد نگرفته است: «قبلاً بهصورت پیشفرض میدانستم که چرا میخواهم رأی بدهم و بهصورت خودکار رأی میدادم و دلایل این مسئله هم برایم مشخص بود.» او به هممیهن میگوید: «امسال تناقضها برایم پررنگ است، ازجمله این تناقضها مشکلات معیشتی است. باتوجه به اینکه معلم هستم بیش از شرایط معیشتی شاهد شرایط اسفبار فرهنگی و اجتماعی هستم. آنقدر مشکلات دراینخصوص زیاد شده است که نتوانستهام دراینزمینه تصمیم قاطعانهای بگیرم اما هنوز کفه ترازوی رأی دادن پررنگتر است. مهمترین دلیل رأی دادن برای من از نوجوانی آن بوده است که تا نیمقرن پیش، حق انتخابی برای مردم وجود نداشته است اما برخی افراد این دغدغه را پیدا میکنند که باید حق انتخاب داشته باشند و برای تحقق این خواسته منطقی از جان، آرامش و خانواده خود گذشتند. بنابراین من حق رأی را نوعی امانت میدانم. شاید این نحوه برگزاری انتخابات و رأی دادن مدنظر تلاشگران کسب حق رأی برای مردم نبود اما همچنان حس میکنم این حق، امانتی است که باید از آن بهخوبی محافظت کنم.»