به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین، مهسا بهادری: اولین تفاهمنامهای که درفروردین۱۴۰۱ امضاء شد، مربوط به همکاری سینمایی مشترک ایران وعمان بود. این تفاهمنامه همکاری در زمینه تولید فیلم سینمایی مشترک «لوءلوء» (مروارید) میان فعالان سینمایی ایران و با حضور حمید العامری، رئیس انجمن سینمای عمان بسته شد. فعالان سینمایی بخش خصوصی ایران و عمان در قالب این تفاهمنامه موافقت کردند تا فاز اجرایی تولید این فیلم بلند داستانی را کلید بزنند.
دومین تفاهمنامه همکاری مربوط به سینمای ایران و عراق مربوط به مرداد ۱۴۰۱ میشود. افزایش همکاریهای دو کشور برای توسعه و پیشرفت حوزه سینما، تبادل اطلاعات پژوهشها و انتشار آثار مشترک، همکاری در تولید آثار سینمایی (با توجه ویژه به ساخت آثار کودک و نوجوان)، آثار مستند و کوتاه، ارتقای سطح دانش فنی وتخصصی ازراه انجمن سینمای جوانان ایران، تسهیل در برگزاری هفتههای فیلم، حضور سینماگران دو کشور در جشنوارهها و سایر رویدادهای فرهنگی، تسهیل در تبادل و مشارکت نیروهای متخصص در پروژههای سینمایی دو کشور از محورهای اصلی مورد توافق دو کشور بوده است.
۳۱خرداد امسال تفاهمنامه همکاری سینمای ایران و روسیه امضا و اوایل آبان نیز نشست تخصصی برخط میان محمد خزاعی، رئیس سازمان سینمایی و آنتونیو کونتسوا، مدیرکل بینالملل وزارت فرهنگ روسیه برگزار شد.
البته ناگفته نماند که این تفاهمنامه بین ایران و کشورهای دیگر از جمله تاجیکستان و ترکمنستان هم منعقد شد و پیرو همین تفاهمنامهها شب ۲۴ آذرماه «فسیل» پرفروشترین فیلم سینمای ایران، به عنوان اولین فیلم ایرانی در سینمای سینهپلیس شهر مسقط با حضور جمعی از هموطنان به نمایش درآمد که تمامی بلیتها ظرف مدت سه روز فروخته شد. در این میان عدهای مخالف اکران فسیل به عنوان اولین همکاری ایران با عمان بودند و عدهای دیگر کاملا موافق این ماجرا بودند، برای بررسی این ماجرا که چنین تصمیمی درست است یا خیر با کیوان کثیریان، منتقد سینما به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
زمانی که ما میخواهیم با یک کشور تعامل فرهنگی داشته باشیم، آن چیزی را ارائه میکنیم که محبوب خودمان باشد، حالا شما فکر میکنید، این اتفاق خوبی است و «فسیل» انتخاب درستی برای چنین اتفاقی است؟
من این ماجرا را از این منظر میبینم که به هرحال تعامل فرهنگی با کشورهای دیگر به خصوص کشورهای دیگر که احتمالا فرهنگشان به ما نزدیکتر باشد، اتفاق مثبتی است. به هرحال بازارهای جهانی فیلم بسترهای گسترده و مهمی برای تبادلهای فرهنگی هستند که در بحث اقتصاد سینما، تئاتر و تلویزیون اهمیت زیادی دارند، ما در سینما ضعف بسیار زیادی در این مورد داریم و فیلمهای کمی از ما هستند که در بازارهای جهانی حاضر شدند، آن فیلمها هم معمولا خود پخشکنندهها به بازارهای جهانی ارائه دادند.
این تبادلها فرصتهای اقتصادی خوبی را برای ما فراهم میکنند، اما ما معمولا از این فرصت استفاده نمیکنیم و این ماجرا دلایل زیادی دارد یکی از آنها هم این است که ارتباط ما با بازارهای جهانی قطع است و اینگونه ما خود به خود یک بازار بسیار مهم را از دست میدهیم. اگر موقعیتی پیش بیاید که فیلمها در کشورهای اطراف، یا کشورهای آسیایی به نمایش در بیایند، اتفاق بسیار خوبی است. شما بررسی کنید؛ متوجه میشوید جایگاه سینمای ایران در سینمای ترکیه و عراق و دیگر کشورها بسیار پایین است و هر حرکتی را میتوان مثبت تلقی کرد.
گسترش این اتفاق در سینمای جهان سبب میشود انواع مختلفی از فیلمهای سینمای ایران در کشورهای دیگر اکران شوند و اگر این رویه امتداد پیدا کند، به این معنا نیست که ما با یک فیلم به جهان معرفی خواهیم شد، در هر صورت مهم این است که فیلمهایی با رویکردهای مختلف و از طیفهای مختلف این اجازه و امکان را داشته باشند که با بخشهای دیگر سینمای دنیا در ارتباط باشند و حق اکران جهانی بگیرند. ما با یک فیلم نباید شناخته شویم و «فسیل» هم فیلمی است که در کشور ما موفقیتهای اقتصادی زیادی داشته است واحتمالا در کشورهای دیگر هم بتواند موفقیت نسبی داشته باشد ولی نکتهای که دوباره روی آن تاکید میکنم این است که این ماجرا در اختیار همه فیلمسازان باشد و اساسا درست نیست که دولت سیطره خود را روی این ماجرا اعمال کند.
با این اتفاق پول سازندگان نیز باز میگردد؟
فیلم به عنوان کالای فرهنگی میتواند چندین برابر هزینه تولید خود را بازگرداند و البته تبدیل به یک صنعت سودآور شود که در تمام دنیا وجود دارد. با این توضیح فیلمها در کشور ما و با همین اقتصاد ورشکسته هم میتوانند سودآور باشند به شرط آنکه راه به آن طرف مرزها باز باشد.
فکر نمیکنید اگر فسیل به عنوان اولین فیلم برای تبادل فرهنگی در عمان اکران شود، باقی فیلمسازها هم ترغیب میشوند که این سبک از فیلمسازی را دنبال کنند، تا اثرشان هم فروش داشته باشد و هم دیده شود و این ماجرا به نوعی نقطه شروع مرگ فیلمهای روشنفکری و دیگر قالبهاست؟
به هرحال این اتفاق رخ میدهد به همین دلیل هم گفتم که دست باید باز باشد، همین الان هم در رفتاری که با فیلمها میشود، این اتفاق رخ داده است، مثلا اگر شما فیلمی مانند «خورشید آن ماه» بسازید با سر به زمین میخوردید در عوض اگر «هتل» و «فسیل»بسازید، مخاطب میلیونی خواهید داشت و این طبیعی است که شما به عنوان یک فیلمساز آینده فیلمسازیتان را در گرو این میبینید که آثار اینگونه بسازید و به سینمای متفکر پشت کنید؛ عملا در حال حاضر سینمای متفکر و اندیشهورز ما در حال مرگ است برای اینکه ساخت این فیلمها برای سرمایهگذار صرف مالی ندارد و کسی سمت آن نمیرود.
یعنی آن سبک از فیلمها بازار ندارند؟
بازار دارد اما مسئولین فیلمهایی مثل «هتل» و «فسیل» را دوست دارند که پز بدهند سینماها رونق دارند. اگر اینها از سینما گرفته شود دیگر چه چیزی باقی میماند؟ محتوا کجاست؟ در حال حاضر عدد و رقم غالب شده بر هنر بودن سینما، ضمن اینکه زمانی سینما تبدیل میشود که شما همه انواع فیلم را در آن اکران کنید نه اینکه همه فیلمها از یک نوع باشد.