به گزارش خبرداغ به نقل از روزنامه جوان :واکنشها به اظهارات مدیر شبکه ۴ سیما که در یک برنامه تلویزیونی گفته بود عدم فعالیت برخی برنامهسازان تلویزیونی به خاطر ترس از تفتیش عقاید روشنفکری و لشکر مجازی است با میدانداری جریانات رسانهای دلبسته به آن و طرح موانعی مثل سانسور و ممیزی در مسیر حضور سلبریتیها و برنامهسازان همچنان ادامه دارد.
پس از فروکش کردن غبار فتنه یکصد روزه سال گذشته حضور برخی چهرههای شناخته شده عرصههای فرهنگی و هنری در رویدادها و تولیدات کمرنگ شد؛ این اتفاق باعث شد هر کسی از ظن و دریچه نگاه خودش به همنشینی و تفسیر آن بپردازد. برخلاف روند عادی و جاری رویدادهای فرهنگی و هنری و همچنین فعالیت اغلب کنشگران این حوزهها همچنان برخی افراد و جریانات خاص با نام بردن از بعضی چهرههای شناخته شده که فعالیتی ندارند به انحای مختلف سعی میکنند آن را به خاری تبدیل و در چشم دستگاههای دولتی و حاکمیتی و حتی نظام فرو کنند.
واهمه از تفتیش عقاید
تازهترین نمونه این مدعاهای بلاوجه اظهارات محمد قوچانی در برنامه جامجم شبکه یک سیما بود که با اسم بردن از افرادی مثل مهران مدیری، احسان علیخانی، رامبد جوان و سروش صحت، عدم برنامهسازی این افراد در تلویزیون را با اطلاق حذف آنها از سوی صدا و سیما فاکتور کرد.
حسین شاهمرادی، مدیر شبکه ۴ سیما که او نیز به عنوان یکی از میهمانان این برنامه در استودیو حاضر بود در پاسخ به این مدعای قوچانی، با بیان اینکه چهرهها هیچگاه از تلویزیون حذف نشدهاند، میگوید: سروش صحت، مهران مدیری و رامبد جوان هیچکدام از صداوسیما حذف نشدهاند، بلکه اینها به دلیل تفتیش عقاید روشنفکران جرئت نمیکنند به تلویزیون بیایند. هیچکدام از این اسامی را تلویزیون برای برنامهسازی منع نکرده، بلکه به خاطر نظام تفتیش عقاید روشنفکران جرئت نمیکنند. نظام روشنفکریای که داعیه آزادی بیان و گفتگو دارد، اما به دنبال تکتک مواضع افرادی که خودشان نمیپسندند، میگردند تا آنها را وادار به جوابگویی کنند. چرا احسان علیخانی نمیتواند برنامه بسازد؟ نه فقط بازیگران و سکولاریسم مسلح در خیابان و فضای مجازی، حتی برخی سیاستمداران هم در دورههایی این شکلی بودند.
شاهمرادی با اشاره به ادعای مدعیان خفقان در صداوسیما میافزاید: با فضایی مواجهیم که گویی صداوسیمایی وجود دارد که فضا را بسته است و جماعتی بیرون وجود دارند که حرفهای نگفتهای از سینهشان سرریز میکند و صداوسیما آنها را پخش نمیکند. در حالی که اینگونه نیست. معتقدم اتفاقاً در دوره تحول که معتقدند اتفاق دندانگیری رخ نداده، اتفاقات دندانگیری افتاده است.
لشکر فحاشهای شیکپوش
حرفهای شاهمرادی در مورد دگم، متعصب و البته متحجر بودن مدعیان روشنفکری حرف غریب و تازهای نیست چه اینکه قبلاً برخی چهرههای فعال در حوزه سینما و تلویزیون با انتشار مطالب یا استوریهایی در صفحات شخصیشان توحش و فحاش بودن این جماعت شیکپوش و ادکلنزده و پرحرف را فریاد زدهاند.
همین چند روز پیش الهام حمیدی، بازیگر مشهور سینما و تلویزیون که نقشهای زیادی را در تولیدات این مدیومها ایفا کرده با انتشار پستی در صفحه شخصیاش نوشت: «اخیراً خیلی بحث توهینهای کامنتی به شخصیتها در رسانه توسط افراد مختلف مطرح شده. گفتم بد نیست بگویم من هم تحمیل سکوت را دو جا دیدم؛ یکبار وقتی فوتبالیستها در جام جهانی حق شادی بعد از گل نداشتند و یکبار هم وقتی بازیگران بعد از شرکت در جشنواره فجر کلی فحش خوردند. ظاهراً اشاره به هر اتفاق امیدوارکنندهای سیل توهین در کامنتها و دایرکتها را به همراه دارد. آیا واقعاً صاحب این اکانتهای توهینکننده مردم بافرهنگ ایرانی هستند؟»
جماعت شبهروشنفکر تلاش زیادی را مصروف ارعاب و تهدید هنرمندان و چهرههای شاخص فرهنگی کردند تا از قبل این وحشتآفرینیهای اینترنتی بتوانند رویدادهای فرهنگی و هنری را به اسم مخالفت با حکومت، تعطیل کنند، اما حریت اکثر هنرمندان کشورمان موجب شکست این پروژه ضد ملی شد، هرچند بسیاری از فعالان حوزهایی مثل تئاتر، موسیقی و سینما برای این تهدید و ارعابها اصطلاحاً «تره هم خرد نکردند» و به فعالیتهای هنری و قانونی شان ادامه دادند.
به غیر از برخی چهرهای ورشکسته سیاسی و منفور جامعه و همچنین جماعت چریکهای زیر پتو که گوشی به دست منتظر انجام عملیات هستند یک جریان سوم رسانهای هم وجود دارد که طی چند وقت اخیر همه مساعی و لشکر خود را به خط کرده تا عدم فعالیت چند چهره معدود از برنامهسازان و نقشآفرینی نکردن بعضی از هنرمندان در آثار تولیدی را آنقدر باد کنند تا برای جامعه بزرگ و مهم به نظر بیاید، حال آنکه افکار عمومی دیگر فریب این دزد، دزد گفتنهای شاه دزدها را نمیخورند.
سکوت در مقابل پاکسازی نژادی
بسیاری از افرادی که شبیه به قوچانی فکر میکنند و معتقدند حذف سلبریتیهای مورد نظر آنها به خاطر دلخوری و ناراحتی مدیران از اتفاقات سال گذشته و اعمال برخی محدودیتها و ممیزیهای سفت و سخت است و نه حمله چریکهای زیر پتو از طریق توهین و تحقیر و حتی تهدیدهای جانی به آنها، قطعاً میدانند که مدعا و مفروضشان کاملاً غلط و اشتباه است.
بنابر فرض محال، اینکه بپذیریم برنامه نساختن چند برنامهساز تلویزیونی برای صدا و سیما و همچنین بازی نکردن چند سلبریتی خاص در فیلمهای سینمایی به همان بهانههایی است که این جماعت میگویند، آیا عدم واکنش و اظهار همدردی با مردم بیدفاع و مظلوم غزه که بیشتر از دو ماه است تحت وحشیانهترین بمبارانها و نسلکشی از سوی رژیم صهیونیستی هستند هم به خاطر دلخوری از اتفاقات سال گذشته است؟!
آیا انتشار یک پست اینترنتی یا نوشتن یک جمله و حتی انتشار یک پست سیاه خشک و خالی هم از دست این افراد برنمیآمد؟! آیا این افراد انسانیت و کودککشی صهیونیستها را تأیید میکنند؟! اگر چنین نیست، پس چرا حتی حاضر نیستند همانند بازیگران شاخص هالیوودی که در قلب امریکا و اروپا و کانادا و با وجود هزینهزا بودن طرفداری از فلسطین شجاعانه وسط معرکه دفاع از مظلوم هستند، اقدامی انجام دهند؟ چهرههایی که نه تنها در فضای مجازی که حتی در تظاهرات مردمی هم شرکت میکنند؟!
آیا تصاویر کسی مثل «شان بین» را که در سریال مشهور «بازی تاج و تخت» و همچنین فیلم «ارباب حلقهها» بازی کرده و شهرت جهانی دارد، در میان راهپیمایی حامیان مردم غزه در شهر ونکوور کانادا ندیدند؟! آیا حضور سوزان ساراندون، برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر زن برای فیلم «راه رفتن مرد مرده» یا سینتیا نیکسون، بازیگر مشهور سریالهای تلویزیونی در راهپیمایی علیه جنایات ضد بشری صهیونیستها را هم ندیدند؟!
واقعیت این است که سلبریتیها و برنامهسازانی که فعالیتی تولیدی و محتوایی ندارند صرفاً به خاطر ترس از لشکر فحاش اینترنتی جریان شبهروشنفکری و مدعی «زندهباد مخالف من» و همچنین ترس از دست دادن ویزا و اقامت فعلاً دست نگه داشتهاند تا به زعم خودشان آبها بیشتر از قبل از آسیاب بیفتد وگرنه عدمواکنش آنها به پاکسازی نژادی فلسطینیها و جنایات ضدبشری صهیونیستها که صدای اتئیستها و خداناباوران را هم درآورده واضحتر از آن است که بخواهند آن را برای جریاناتی دیگر فاکتور کنند، هرچند این کار را کرده و خواهند کرد.