به گزارش خبرداغ به نقل از ایران: تیر سال 1397 زن جوانی به نام مریم، پیکر نیمه جان دختر ۱۳ سالهاش به نام مهسا را با علائم مسمومیت شدید به بیمارستانی در شرق تهران منتقل کرد.
مریم در توضیحات ماجرا به مأموران گفت: دخترم امروز قارچ خورد فکر میکنم قارچها مسموم بوده است. ساعتی بعد علیرغم تلاش کادر درمانی مهسا تسلیم مرگ شد و با این فوت مشکوک، جسد وی با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
کارشناسان پزشکی قانونی هم پس از آزمایشهای سم شناسی در گزارشی اعلام کردند که دختر 13 ساله به خاطر مصرف قرص برنج فوت کرده است. با اعلام این گزارش پرونده وارد مسیر تازهای شد و مأموران تحقیقاتشان را آغاز کردند. اما چون به سرنخی نرسیدند علت مرگ دختر نوجوان خودکشی با قرص برنج اعلام و پرونده مختومه شد.
مرگ مشکوک پدر خانواده
در حالی که سه ماه از مرگ مهسا گذشته بود پدر مهسا - شهرام - نیز با علائم مسمومیت غذایی به بیمارستان منتقل شد و چند ساعت پس از آن فوت کرد و کارشناسان پزشکی قانونی علت مرگ او را هم همانند دخترش مسمومیت با قرص برنج اعلام کردند.
با فوت شهرام خانوادهاش با طرح شکایتی خواستار رسیدگی دقیق به این موضوع شدند و مأموران پلیس تحقیقات خود را آغاز کردند.
در گام نخست مریم تحت بازجویی قرار گرفت و در ابتدا سعی داشت خودش را بیگناه نشان دهد اما وقتی در برابر مستندات قرار گرفت به قتل همسرش با قرص برنج اعتراف کرد و گفت: چند ماهی بود که شوهرم قصد مهاجرت داشت اما من و دخترم موافق ترک کشور نبودیم بارها با او صحبت کردم تا نظرش را عوض کنم اما او توجهی به حرفهایم نداشت تا اینکه تصمیم گرفتم به فردی پول بدهم تا آنقدر او را بزند که دست و پایش بشکند و در خانه بماند اما پشیمان شدم.
پس از آن مقداری پودر قرص برنج را که در کف کابینت برای کشتن سوسکها ریخته بودم برداشتم و داخل یک کپسول ریختم و به دنبال فرصتی بودم تا او را مسموم کنم. شب حادثه شهرام که به خانه آمد گفت معده درد دارد من هم کپسول را به او دادم اما باز پشیمان شدم و به او گفتم تاریخ آن گذشته بود قرص را بالا بیاور. او هم به دستشویی رفت اما حالش به یکباره بد شد و من او را به بیمارستان رساندم که به علت مسمومیت ناشی از قرص برنج فوت کرد.
افشای رابطه پنهانی
در ادامه تحقیقات مأموران پلیس به رابطه پنهانی مریم با پسر جوانی به نام سیامک پی بردند و وی را بازداشت کردند.
سیامک در بازجوییها به مأموران گفت: مدتی قبل در خیابان با مریم آشنا شدم. او مدعی بود مطلقه است. چند باری با او تلفنی صحبت کردم و هیچ نقشی هم در قتل همسرش نداشتم.
با تکمیل تحقیقات برای مریم به اتهام قتل عمد و رابطه نامشروع و برای سیامک به اتهام رابطه نامشروع کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
سپس مریم به جایگاه رفت و گفت: من نمیخواستم شوهرم را بکشم و اتهام قتل عمد را قبول ندارم.
سیامک نیز گفت: من در جریان اختلافهای مریم و همسرش نبودم. فقط چند باری با او تلفنی حرف زدم و هیچ رابطهای هم با او نداشتم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده مریم را برای قتل عمد به قصاص و به خاطر رابطه پنهانی به 99 ضربه شلاق محکوم کردند. سیامک نیز به خاطر رابطه پنهانی به 3سال تبعید و 99 ضربه شلاق محکوم شد.
در این میان خواهر و برادر مقتول در شکایت تازهای اظهار داشتند از آنجا که برادرزادهشان نیز مانند پدرش با قرص برنج جان باخته به احتمال زیاد مادرش به او قرص داده و به همین خاطر میخواهیم تا تحقیقات بیشتری در خصوص آن پرونده نیز انجام شود.
با این شکایت، پرونده به دادسرا برگردانده شد تا تحقیقات بیشتری درباره مرگ دختر نوجوان انجام شود.
اعتراض به حکم
در این میان سیامک به حکم تبعید و شلاق خود اعتراض کرد و پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان پس از تأیید حکم قصاص و شلاق زن جوان پرونده را به شعبه هم عرض - دوم دادگاه کیفری- فرستادند تا درباره مدت زمان تبعید سیامک باردیگر تصمیمگیری شود.