کد خبر: ۹۵۹۶۸۶
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۴۰۲ - ۲۰:۵۱
تعداد بازدید: ۸۵
شاخصه‌های اقتصادی و متر و معیارهای تخصصی برای مقایسه‌ها، کارنامه‌ها و اقدامات علمی و عملی باید به‌دقت تحلیل و بررسی شود اما شاید مهم‌تر از مداقه در این آمار و ارقام، سنجش و گرفتن نبض مردم از وضعیت اقتصادی و معیشتی است.
متر مردمی اقتصادشاخصه‌های اقتصادی و متر و معیارهای تخصصی برای مقایسه‌ها، کارنامه‌ها و اقدامات علمی و عملی باید به‌دقت تحلیل و بررسی شود اما شاید مهم‌تر از مداقه در این آمار و ارقام، سنجش و گرفتن نبض مردم از وضعیت اقتصادی و معیشتی است. متر مردمی اقتصاد، شاید در بدو امر، حسی، پرخطا و غیرقابل استناد به‌نظر برسد اما اتفاقا تجربه نشان داده که حساب‌وکتاب مردم کوچه و بازار، دقیق و به‌واقع نزدیک‌تر است و به‌تبع برای حکمرانی صحیح باید موردتوجه قرار گیرد. 
یکی از مشکلات عمده مسئولان، جلسات پرتعداد و کم‌ثمر آنان و گعده‌های محدود و به‌دوراز مردم است. نه اینکه نخواهند بین مردم باشند؛ اساسا با این حجم از جلسات، فرصتی برای این حضور مفید، باقی نمی‌ماند. حضور غیرنمایشی و مطالعه و تمرکز بر رفتار و گفتار مردم کوی و برزن چه‌بسا ارزنده‌تر از ده‌ها جلسه باشد. برخی از مردم عادی نکاتی می‌بینند که شاید در اندیشکده و پژوهشکده هم یافت نشود. منابع و دستمزد کم و هزینه‌ها و مصارف بسیار از هر سرپرست و عضو خانواده یک اقتصاددان تجربی ساخته است! برای آنکه حساب خانواده، تراز باشد چون خلاف دولت، امکان برداشت اضافی از بانک مرکزی و صندوق‌ها در خانواده‌ها میسر نیست، باید حساب ریال به ریال را داشت و متناسب با داشته‌ها هزینه کرد؛ فلذا برای درک و سنجش تورم، نیاز به اعلام مرکز آمار نیست؛ هرروز و با هر خرید، نرخ واقعی تورم، خود را فریاد می‌زند و اعلام نرخ تورم‌ها اگر مغایر با این متر مردمی باشد جز لبخند تلخ، چیزی اضافه نمی‌کند.
متر مردمی اقتصاد یعنی قیمت گوشت و مرغ و برنج و روغن؛ یعنی نرخ تاکسی و اتوبوس؛ یعنی شهریه دانشگاه و مدرسه و مهدکودک؛ یعنی نرخ ویزیت دکتر و دارو؛ یعنی قیمت خرید و اجاره خانه و دفتر و مغازه؛ یعنی قیمت بلیط قطار و هواپیما.
من اگر مجبور شدم برای تمدید اجاره، یک محله پایین‌تر بروم و ۱۰ متر از متراژ خانه‌ام کمتر کنم یعنی حال اقتصاد، خراب است؛ هرچند آمارها بگویند رشد اقتصادی کذا و کذا داریم.
من اگر مجبور شدم به‌جای مدرسه‌ای که در هر کلاس، ۲۵ نفر دانش‌آموز دارد، فرزندم را به کلاس ۴۰ نفره بفرستم، اوضاع اقتصاد، خراب است.
من اگر مهمانی‌هایی که دعوت می‌شوم را از ترس آنکه توان دعوت متقابل‌ ندارم، نروم یعنی آمار مهار تورم به‌درد من نمی‌خورد. من اگر به خانواده گفتم تا لیسانس بیشتر درس نمی‌خوانم چون نیازی نیست یا دیگر حوصله ندارم ولی در اصل، نگران هزینه‌های شهریه بودم، یعنی عددبازی‌ها منطق ندارد. من اگر به‌جای ترمیم دندان‌ها به فکر کشیدنشان افتادم، یعنی کمیت اقتصاد می‌لنگد.
می‌دانید چرا مثال‌ها را زیاده از حد زدم؟ چون خیلی از امثال ما دوریم از متن جامعه؛ چون اشکال دوم ما این است که نمی‌دانیم حال واقعی اقتصاد چگونه است؛ اشکال اول ما این است که گمان می‌کنیم حال همه ما خوب است و این‌گونه می‌شود که در ادامه باید گفت: اما تو باور نکن!
اگر به کسی برنمی‌خورد باید گفت متر مردمی اقتصاد از متر اقتصاد غیرمردمی کنونی دقیق‌تر است و آن، گزارش‌های خوبی از واقعیت سفره و معیشت مردم نمی‌دهد؛ اگر هم به کسی برخورد، فدای سر مردم.
خدا بینا کند هرکسی را که حرکت‌ها و زحمت‌ها را نمی‌بیند، چون بی‌تردید از کور مادرزاد، کورتر است. اما خدا بیناتر کند هرکسی را که ضعف‌ها و گرفتاری‌های قابل‌حل را کتمان می‌کند یا نمی‌بیند. 
هر نوشته، گنجایش بیان تمام نقاط قوت یا نقاط ضعف را ندارد اما بارها از زحمات و تلاش‌ها و برخی نتایج مثبت این تلاش‌ها نوشتیم و حالا بیان گوشه‌ای از دردهای مردم نیز ضروری است تا به فضل الهی و همت و تدبیر مسئولان، حل‌وفصل شود.
نویسنده: مسعود پیرهادی
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: