به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین، در فاصله کمتر از ۶ ماه مانده به انتخابات مجلس دوازدهم و در حالی که مرحله پیش ثبت نام این انتخابات هم پایان یافته، بحث میزان مشارکت و تایید و ردصلاحیت چهره های سیاسی بسیار داغ است تا جاییکه که روبرت بگلریان، نماینده مسیحیان ارمنی جنوب در مجلس شورای اسلامی که سابقه حضور در مجالس هفتم، هشتم و نهم را هم در کارنامه دارد،می گوید ممکن است تیغ ردصلاحیت ها حتی به نمایندگان اقلیت های مذهبی هم برسد.
او که چند روز پیش مهمان کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین بود، با انتقاد تلویحی از برخی ردصلاحیت ها می گوید؛« برای مردم این سوال پیش می آید که کسی که سه دوره رئیس مجلس بوده حالا چرا رد صلاحیت شد؟ اگر علی لاریجانی رجل سیاسی نیست پس کیست؟»
از سویی به گفته این نماینده مجلس یازدهم، اعتراضات اقلیت های مذهبی مانند دیگر مردم به کشور به مصوباتی مانند عفاف و حجاب وجود دارد تا جاییکه می گوید: نمی توانم بگویم واکنش اقلیت های مذهبی به لایحه عفاف و حجاب چه بود.
مشروح گفتوگوی خبرگزاری خبرآنلاین با روبرت بگلریان، نماینده مسیحیان ارمنی جنوب در مجلس یازدهم را در ادامه بخوانید.
******
آقای بگلریان! شما در چند دوره مختلف مجلس به عنوان نماینده اقلیت های مذهبی حضور داشتید. عملکرد کدام دوره از این مجالس را در مجموع بهتر می دانید و از چه جهاتی؟
سوالتان جنبه های گسترده ای دارد. واقعیت این است که من از مجلس هفتم حضور داشتم به غیر از دوره قبل که نبودم؛ صادقانه بگویم من در سیر امور حس می کردم که مجلس هفتم قویتر از همه مجالس بود. حتی من که در دوره قبل مجلس نبودم و شغلم مشاور امور پارلمانی بود تقریبا هر هفته در مجلس حضور داشتم.
البته تلقی شخصی من این است که برای خودم چون دوره اول بوده این حس وجود دارد. فضایی که وجود داشت و مجلس ششم و هفتم تشکیل شد و چه حرف و حدیث هایی بود درباره نحوه تشکیل مجلس هفتم و مسائل رد صلاحیت و امثالهم... هرچند دیدگاه خیلی منفی نسبت به مجلس هفتم بود اما من حس می کنم مجلسی قوی بود.
بعدا هم با دوستانی که با من هم دوره بودند و در دوره های بعدی حضور داشتند و الان هم حضور دارند، صحبت می کنم می بینم همه نظرشان این بود که مجلس هفتم قویترین مجلس در این چند دوره بود. البته نه اینکه همکاران ما در دیگر مجالس کوتاهی کرده باشند، اما در سال های اخیر فضایی کلی در کشور شکل گرفت که متاسفانه وجود مجلس تضعیف شده است. مجلس سعی کرده در دو سه دوره گذشته جنبه های نظارتی و قانونگذاری خود را تقویت کند و قانونگذاری را بیشتر به سمت حوزه های راهبردی سوق دهد. اما عملا چندان موفق نبود.
مثال برجسته اش هم بودجه های سالانه است. در اواخر مجلس هفتم و مجلس هشتم بحث بودجه مطرح شد و مثلا تغییراتی در کل ساختار بودجه پیش آمد و آقای احمدی نژاد در آن زمان خیلی دست برد و کارهایی کرد که نوع همکاری با مجلس را نگویم خدشه دار ولی دچار تعلل کرد.
به مرور مجددا احکام غیر بودجه ای بیش از پیش در لایحه بودجه مطرح شد. بحث مهم دیگر فقدان نظام حزبی در کشور ماست؛ بخصوص در شهرستان ها اکثر نمایندگان در حوزه انتخابیه خود نیمچه قانونگذار و نیمچه مجری می خواهند از سویی به خاطر رای دوره های آینده شان بودجه هایی را سوق دهند تا نشان دهند که کار عملی انجام می دهند.
خیلی وقت ها شاهدیم که درشهرستان ها اکثر نماینده ها تک آرایی هستند. آقای باهنر می گفتند که ۵۰ یا ۶۰ درصد ریزش هر دوره خیلی طبیعی است. این به خاطر همین مسائل بود. بنابراین روند این است که به خاطر مسائل زیرساختی، سیاسی و فرهنگ سیاسی مان مجلس تضعیف شده و یک بازنگری جدی در چگونگی ساختار نقش آفرینی مجلس در ساختار سیاسی کشورمان لازم است.
منظورتان دقیقا چه جنس بازنگری است؟ قانونی باشد یا در عملکردی که در خود مجلس وجود دارد یا بررسی صلاحیت ها یا...؟
بخشی به خود مجلس و نوع صلاحیت ها بر می گردد؛ احترام به نمایندگان که واجب است و همه تلاش می کنند، اما گزینش ها باید قدرتمند تر باشد. در کنار آن ما شوراهای عالی داریم. واقعیت این است که ما یک سری ناکارآمدی هایی می بینیم که شاید به یک بازتعریف مجدد از نوع فعالیت مجمع تشخیص مصلحت نیاز دارد و این شوراها می توانند اقتدار مجلس را یا بیشتر یا مکمل تر بکنند تا به نحوی این اختلافات پیش نیاید.
نکته دیگر همین بحث عدم حزبی بودن انتخابات است که عرض کردم نمایندگان به خصوص نمایندگان شهرستان ها واقعا با دغدغه های محرومیت زدایی منطقه ای می آیند؛ اما طبیعی است که ملاحظات سیاسی، نگاه به انتخاباتشان شرایطی را پیش می آورد که خیلی اوقات دچار بخشی نگری می شود.
شما مجلس هفتم را بهتر ارزیابی کردید از سویی در این سال ها تجربه کار کردن در مجالسی با ریاست آقایان حدادعادل، لاریجانی و قالیباف را داشتید. تفاوت و عملکرد این افراد را چطور ارزیابی می کنید؟
در این موضوع چند نکته مهم است؛ یکی اینکه در مجلس بافت و نوعی سازمان فرهنگی و گفتمانی بین نمایندگان شکل می گیرد؛ بنابراین بافت نمایندگانی که درهر دوره می آید و دوم گفتمان غالب گروههای سیاسی و گروههایی که حضور دارند و در جامعه هم هست خودش را به مجلس و نوع مدیریت مجلس تحمیل می کند.
هرچند ملاحظات شخصیتی هم وجود دارد، آقای حدادعادل یک شخصیتی داشتند و آقای لاریجانی هم همینطور. و نوع دولتی که انتخاب می شود یعنی تعامل دولت با مجلس انتظارات، احیانا اختلاف نظرها و اختلاف سلیقه ها در مدیریت مجلس نیز اثر می گذارد.
نکته دیگر با توجه به شرایطی که در کشور پیش می آید، نیازهای کشور از بعد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اولویت بندی می شود و در مجلس مجموع اینها در نوع ریاست اثر می گذارد.
مدیریت ریاست مجلس را در مصوبات جنجالی که در مجالس بوده چطور می بینید؟ مشخصا در همین مجلس چند طرح و موضوع جنجالی مطرح شد مانند بحث فیلترینگ یا تصویب لایحه عفاف و حجاب؛ همانطور که آقای لاریجانی در بحث برجام در مجلس اثرگذار بود، نقش آقای قالبیاف را در تصویب این لوایح و طرح ها چطور ارزیابی می کنید؟
فکر می کنم به هر حال آقای قالیباف با توجه به ملاحظات حاکمیتی به مسائل عام جامعه نگاه می کنند، البته به عنوان رئیس مجلس طبیعی است که تلاش کنند مسائل به قول معروف بدنه و میدان جامعه بهشان منتقل شود. همینطور دغدغه های حاکمیت را هم دارند شاید به خاطر اینکه شرایط کشور به نوعی شده که با توجه به ملاحظات منطقه ای ایجاب می کند که ابعاد سیاسی قضیه پررنگ تر از ابعاد حقوقی قضیه باشد.
این نگاه که می گویید نگاه حاکمیتی ارجح دانسته شد؛ در این موارد به نظرتان در تضاد با عملکرد مجلس که نمایندگان مردم باید در آنجا حضور داشته باشند و خواسته های آنها را پیگری کنند نیست؟
به نوعی نه. چون نمایندگان مجلس که در این چند دوره ای که من بودم همیشه به نوعی ملاحظات کلان حاکمیتی را در نظر داشتند. مثلا بحث برجام یا مسائلی از این دست یا حتی مسائل برنامه را که رای گیری می کردیم در مجلس و صحن و مسائل بودجه و امثال آن و در کنار آن بخشی نگری مسائل کلان هم هست . اما به قولی جمع جبری چیست. جمع جبری ممکن است با توجه به ملاحظات تغییر کند من تلقی ام این است که این نگاه همیشه وجود دارد و به نظرم یک جاهایی شاید خیلی پررنگ تر باشد.
نظر موکلان شما و اقلیت های مذهبی در جریان این مصوبه های جنجالی مشخصا لایحه حجاب و عفاف و صیانت از فضای مجاری چه بود و چه واکنشی داشتند؟
من نمی توانم بازخوردهارا بگویم و اینکه از همه جامعه چه چیزی گرفتم، به طور کلی همان دغدغه هایی که در سطح جامعه وجود دارد از سوی موکلان من هم مطرح می شود. حالا اگر با خیلی از آقایان صحبت کنیم برخی از مسائل را می گویند که خواست مردم این است حالا این خواسته مردم چگونه متبلور می شود با چه سازوکارهایی برجسته می شود که ما کارگزاران آن را درک بکنیم برای ما جای سوال است.
در عین حال بعضی خواسته های مردم ممکن است متبلور باشد از بعد تغییراتی که مردم خودشان مواجه هستند. کما اینکه الان مردم مواجهات جدی در مسائل اقتصادی دارند، در جوامع ما به طورکلی جوامع اقلیت که فارغ از جوامع اکثریت نیست، ما مسائلی زیادی به غیر از دغدغه های دیگر هم داریم. به طور کلی من فکر می کنم نگاه مردم اقلیت همان نگاهی است که مردم ایران دارند.
انتخابات مجلس دوازدهم را پیش رو داریم و خیلی ها این نگرانی را دارند که تیغ رد صلاحیت ها مانع بزرگی برای حضور بسیاری چهره های سیاسی و اجتماعی در طیف های مختلف باشد؛ همانطور که آقای لاریجانی که سال ها رئیس مجلس بود اما از شورای نگهبان در انتخابات ریاست جمهوری رد صلاحیت شد. این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟
ما نیاز به حضور جدی مردم دارد. این نیازبه حضور جدی هم بدون برآورده کردن برخی نیازهای مردم دچار کم و کسری می شود مثلا آقای لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری رد صلاحیت شد. به هرحال در جامعه چنین سوالاتی برای مردم پیش می آید که کسی که سه دوره رئیس مجلس بوده حالا چرا رد صلاحیت شد؟ اگر ایشان رجل سیاسی نیست پس کیست؟
اینها سوالاتی است که در ذهن جامعه وجود دارد و می تواند هنوز وجود داشته باشد. شرایط کشور جوری است که ما نیاز به مشارکت بیشتر مردم داریم. اما الان من فکر می کنم برای این مشارکت فارغ از گروه بندی های سیاسی طبیعتا باید استراتژی ها و رویکردهای جدیدی تعریف کنند. اما در شرایط فعلی نظر شخصی من این است که مشارکت مردم بسیار مهم است و این مشارکت می تواند موکول به این باشد که واقعا بین رجال سیاسی، گروههای سیاسی و حاکمیت گفتگو شود که چه شرایط تحول آفرینی می خواهند برای آینده ایجاد کنند که بتواند نگاه مثبت مردم را به خود جذب کند.
فکر می کنید تیغ رد صلاحیت به نمایندگان طیف اقلیت های مذهبی هم می رسد؟ احتمالش چقدر وجود دارد و یا اصلا این اتفاق افتاده است؟
در طول زمان به این صورت تعریف شده نداشتیم که رد صلاحیت شده باشند ولی به طور بالقوه طبق قانون اساسی و توسط شورای نگهبان ممکن است پیش آید. باید ببینیم چه ملاحظاتی خواهند داشت و چه کسی و چه شرایطی باید تشخیص داده شود.
به نظر شما اگر شورای نگهبان تغییر رویه نداشته باشد و همین روند ادامه پیدا کند میزان مشارکت چطور می توان افزایش می یابد؟
در نهایت بر فرض این شیوه جدیدی که برای انتخابات اتخاذ شده، پیش ثبت نام ها و مراحل بعدی شاید خودش کمک کند که شورای نگهبان با دقت نظر بیشتری صلاحیت افراد را تایید کند. چون به هر حال اطلاعات ما از گذشته نشان داد که با همه تلاشی که دوستان در شورای نگهبان داشتند در انتخابات گذشته به خاطر محدودیت زمانی و محدودیت های اطلاعاتی شاید جاهایی افرادی ناعادلانه رد صلاحیت شده باشند اما امیدوارم که در شرایط فعلی نگاه فرانگرتری داشته باشیم و این امکان هم برای شورای نگهبان فراهم شود که دستش باز باشد و با دقت بیشتر بررسی کند.
عوامل دیگری مانند وضعیت اقتصادی کشور و مشخصا عملکرد دولت سیزدهم و مجلس یازدهم را چقدر در روند افزایش مشارکت مردم در انتخابات تاثیرگذار می دانید؟
دولت اگر بتواند در کوتاه مدت یک بازگشایی در حوزه اقتصادی و سیاست خارجی داشته باشد می توانند مشارکت را بالا ببرد و در کوتاه مدت این ممکن است. اما از حیث حضور سیاسی و تعدد و تنوع گروههای سیاسی قابل پیش بینی نیست که چه شرایطی پیش آید.
از مجموع ۲۹۰ نماینده مجلس ۵ نماینده از اقلیت های مذهبی حضور دارد. به نظر شما این تعداد نماینده با جمعیت اقلیت مذهبی کشورهمخوانی دارد و پاسخگوی نیازهای آنها هست؟
در شرایط فعلی و جمعیتی بله.
مناسبات دولت آقای رئیسی را با نمایندگان اقلیت های مذهبی در مجلس چطور می بینید؟ چه تفاوتی با دولت قبل دارد؟
در دولت آقای رئیسی هم یک نماینده ویژه اقلیت های مذهبی حضور دارد. آقای دکتر ماموستا کریمی که یک ملاقاتی هم با ایشان داشتیم و ایشان به عنوان مشاور عالی مذاهب می دانم پیگر مسائلی هستند. نوع ارتباط ما با دولت رئیسی خوب است و مشکل خاصی نداشته و خیلی جاها مساعدت خوبی از دولت دیدیم. اما خب شرایط اقتصادی کشور به نحوی است که نقدهای جدی وجود دارد ولی رابطه و تعامل خیلی خوب است.
برخی معتقدند حضور نمایندگان اقلیت های مذهبی در مجالس مختلف آنقدر حضور تاثیرگذاری نبوده از حیث نظر و رایی که در مسائل کلان کشور داشته باشند و شاید در بسیاری موارد خیلی بازی داده نشدند نظر شما در این باره چیست؟ آیا این حس وجود دارد ؟ خودتان این برداشت را دارید، اینکه بحث می شود این حضور تزیینی است ؟
گستره مسائلی که نمایندگان مجلس با آن درگیرند بسیار زیاد است. بنابراین هیچ نماینده ای نمی تواند در همه حوزه ها ورود بکند و اگر هم ورود کند اثربخشی درست را داشته باشد. آنچه که به قانون بر می گردد و قانون اساسی نقشی که برای نمایندگان اقلیت های مذهبی تعریف شده همطراز دیگر نمایندگان است. اینکه بازی داده نشده من با این موافق نیستم. بخشی به خاطر این بوده که ما نمایندگان اقلیت ها یا به خاطر تجربیات شخصی یا به خاطر تحصیلات و توانمندی هایمان تعاریفی که از خودمان کردیم تعاریفی نبوده که مثلا در همه امور کلان مستقیم دخالت کنیم.
مثالی میزنم. بحث هایی در مورد خانواده مثل قوانین ارث یا حقوق جزا وقتی پیش آید طبیعتا ما حساس تر می شویم و پیگیری می کنیم و عمدتا سعی می کنیم پیگیری هایمان را از طریق گفتگو با بدنه مجلس و ریاست و هیئت رئیسه مجلس و دست اندرکاران دولت و مجریان باشد و باهم به جمع بندی برسیم. لزوما اینکه در مورد همه چیز نطق شود و تذکر داده شود یا سرو صدا شود، اثربخشی اش از نظر ما کمتر می باشد.
مثال دیگر مثلا همکار ما آقای اختیاری، نماینده محترم زرتشتیان در برخی حوزه ها بسیار دقت نظر دارند و صاحب نظر هستند مثل بحث دانش بنیان خیلی جدی وارد شدند و کمک کردند و در روند قانونگذاری موثر بودند.
شاید اسمشان زیاد برده نشده اما همه مجلس می دانند که ایشان یک صاحب نظرند و در مسائل بسیار مداقه می کند و طرح نظر می کند. بنابراین کل گستره امور و مسائل به نحوی است که فکر می کنم ما می توانیم نقش آفرین باشیم.
شاید ملاحظات هریک از ما در جاهایی کوتاهی بکنیم در جاهایی اولویت را به مسائل حوزه انتخابیه بدهیم تا به مسائل کلان تری که در آن برهه زمانی به ما می رسد. اما وقتی ایجاب کند من فکر می کنم همه ما نقش آفرینی و همکاری را داشتیم و داریم و اینگه بگویید بازی داده نشدند من مخالفم.
پس این لابی گری ها در بین هیات رئیسه مجلس و سایر نمایندگان از سوی نمایندگان اقلیت های مذهبی وجود دارد و فعال هستند؟
طبیعت کار مجلس همین است و من فکر می کنم این انجام می شود و ما در این خصوص در همه دوره ها کوتاهی نکرده ایم و اینکه ویترین باشیم درست نیست.