به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین، اهم اظهارات محسن میردامادی را در ادامه بخوانید؛
اقداماتی که در دانشگاهها در جریان است به نظر میرسد یک کار برنامهریزی شده است و عملاً یک پکیج به شمار می آید که اگر عنوانی بخواهیم برای آن بگذاریم یک «انقلاب فرهنگی جدید» است که بخشی از آن برخورد با استادان است، ولی بخشهای دیگر برخورد با دانشجویان و امنیتی کردن دانشگاه و نقش محوری است که حراستها در تصمیمگیریهای دانشگاه پیدا میکنند. البته این بخش استادان نیز مهم است. این تجربه را در اوایل انقلاب داشتیم که به «انقلاب فرهنگی» معروف شد و بسیاری از اساتید برجسته و معتبر از دانشگاهها پاکسازی شدند و مدتی گذشت تا مسئولین و دستاندرکاران متوجه شدند کار اشتباهی انجام شده است و تعداد از اساتیدی که بودند و یا حاضر به برگشت به دانشگاه بودند دعوت به همکاری مجدد شدند و در دانشگاهها مشغول به فعالیت شدند. ولی بسیاری از آنها به دانشگاه برنگشتند و بسیاری در دانشگاههای معتبر خارجی مشغول به تدریس و تحقیق شدند.
*این کار یکبار هم در دولت آقای احمدینژاد رخ داد که برخورد با بخشی از اساتید و بورسیههای چند هزار نفری بود که برای تزریق به دانشگاهها طراحی شده بود. آنچه که الان دیده میشود شدیدتر از دوره احمدینژاد و تکمیل برنامه آن زمان است. علاوه بر برخورد با اساتید که زیبنده نیست تزریق چند هزار نیروی خودی به عنوان کادر علمی جدید به دانشگاههاست که جایگزین آن نیروهای پاکسازیشده هستند. اینکه این کار با چه هدفی انجام میشود، طبعاً هدف مورد نظر طراحان و مجریان این اقدامات به زعم خودشان ساکت کردن دانشگاه است. بانیان این رویکرد طبعاً این را میخواهند و تجربههای گذشته نشان داده چنین چیزی محقق نمیشود.
*دلیل اصلی اعتراضات مسائل آشکار یا نهفتهای که در جامعه وجود دارد. عملاً آن بیماری در جامعه و عفونت حاصل از آن بیماری است که تب و لرز آن به دانشگاه نیز میرسد و دانشگاه را متأثر از خود میکند. تا زمانی که با آن علت اصلی که نارضایتی گسترده در جامعه است برخورد نشود و تا زمانی که علت اصلی وجود دارد، این پیامد نیز وجود دارد و برطرف شدنی نیست. مگر اینکه دانشگاه را کاری کند که تبدیل به پادگانی شود که یک مشت سرباز و فرمانده در آن هستند و فرماندهان دستور دهند و سربازان اطاعت میکنند. دانشگاه اینطور نیست.
*طبیعتاً وقتی مشکلات را حل نمیکنند نارضایتی ها و لرزههای حاصل از آن بیشتر میشود. این مشکل است که به اصل و علت نمیپردازند و به معلول و شاخهها پرداخته میشود. حاصل این امر آن چیزی که در حال اتفاق افتادن است. متأسفانه عملاً حذف تعداد قابل توجهی از عالمان و برجستگان علمی از دانشگاهها رخ داده و در مقابل شاهد تزریق افرادی هستیم که فاقد بنیه علمی هستند. وقتی دانشگاه به لحاظ علمی تضعیف شود، به تبع آن دانشآموختگانی که در آینده از دانشگاهها ضعیف با بنیه علمی ضعیف خارج شوند، دانشآموختگانی خواهند بود که قابلیت علمی قبل را ندارند و میخواهند اداره کشور را در دست بگیرند. نداشتن قابلیتهای علمی لازم باعث میشود اداره کشور دچار کمبودها و مشکلات بیشتری باشد.