ناصر نوبری، دیپلمات سابق ایران و سفیر پیشین ایران در اتحاد جماهیر شوروی در نامه ای سرگشاده خطاب به به رئیس جمهور نوشت: وزیر آموزش و پرورش دولت جنابعالی در ایام بزرگداشت شهید رجائی، آموزش و پرورش را به مانند یک بنگاه معاملاتی اتوموبیل، گفتند هرکه ماشین لوکستر و مدل بالاتر میخواهد باید پول بیشتر بدهد! نمیتوان گفته شود که این یک اشتباه لپی است و ایشان بعدا تصحیح میکنند. اینگونه اظهارات اساسا بیانگر وجود یک تفکر ریشه ایست که مبنای مادیگرایانه و سوداگرانه و سرمایه داری دارد و کاملا متضاد با تفکر شهید رجائی و انقلاب اسلامی است.
به گزارش خبرداغ به نقل از انتخاب ، متن نامه او بدین شرح است:
اینجانب بیش از چهل سال است که بعنوان دیپلمات بطور تخصصی بر دیپلماسی کشور معطوف میباشم و همواره در موارد لزوم صرفا در خصوص مسائل سیاست خارجی اظهار نظر کرده ام و در عین حفظ فعالیت در دیگر عرصه ها اما در رسانه ها بر مسائل داخلی هیچگاه ورود نکرده ام. اظهارات اخیر وزیر آموزش و پرورش بقدری مغایر با اصول اولیه اسلامی انقلابی بود که وجدان دینی و انقلابی ام اجازه سکوت نداد و لازم دیدم برایتان خاطراتی را از ابتدای انقلاب ذکر کنم تا مشاهده بفرمائید ما از کجا شروع کرده ایم و امروز به کجا رسیده ایم. جنابعالی و هیات دولت بمناسبت گرامیداشت شهید رجائی هفته دولت برگزار کردید. چند ماه قبل از پیروزی انقلاب بود و تازه شهید رجائی از زندان بیرون آمده بودند.چند تن از معلمین انقلابی مسلمان مخفیانه بهمراه شهید رجائی در مدرسه رفاه جمع میشدیم تا تشکیلاتی برای سازماندهی معلمین انقلابی و مدارس کشور طراحی و ایجاد کنیم. که نتیجه اش انجمن اسلامی معلمان ایران گردید. ما، هم به تظاهرات معلمان میپرداختیم و هم با امکانات مدارس، اعلامیه های حضرت امام را تکثیر و توزیع میکردیم. هنگام ورود حضرت امام، بین داوطلبین، امام(ره)، ما را بعنوان میزبان برگزیدند و لذا مدرسه رفاه محل استقبال و استقرار حضرت امام گردید. اوائل پائیز آن سال بود که برای تدوین اساسنامه انجمن علی رغم حساس بودن ساواک بویژه روی تحرکات شهید رجائی چندین شب مخفیانه در مدرسه رفاه جمع شدیم. یک شب به نحوه کار با مدارس اسلامی و خصوصی رسیدیم. شهید رجائی گفتند: "پس از پیروزی انقلاب و استقرار دولت جمهوری اسلامی وجود هرگونه مدرسه اسلامی توهین به انقلاب و دولت اسلامی است زیرا آن زمان مدرسه اسلامی معنایش این خواهد بود که دولت، اسلامی نیست! " همچنین هرگونه وجود مدارس خصوصی را نفی کردند و تاکید کردند که در هر حال مدارس خصوصی با پول، امکانات بیشتر آموزشی را جذب میکنند و این خلاف توزیع عادلانه امکانات آموزشی در سراسر کشور خواهد شد. مردم و افراد خیر و ثروتمندان میتوانند در تجهیز و اعتلای مدارس کمک کنند اما مدارس حاصل باید رایگان و شهریه مانند مدارس دولتی را بگیرند و جذب دانش آموز در اینگونه مدارس باید نه بر اساس میزان پول و تمول مالی خانواده ها بلکه صرفا بر اساس ضوابط علمی و استعداد دانش آموزان پذیرش خواهند شد. حتی در این جلسه تاکید گردید که باید حتی الامکان سعی شود کمکهای مردمی هم عادلانه در کل آموزش پرورش کشور توزیع شود. بطور کلی تاکید شد اساسا باید استراتژی وزارت آموزش و پروش این باشد که مدارس دولتی از مدارس خصوصی پیشی بگیرند آنچنانکه مدارس خصوصی درجه دو گردند و عملا و نهایتا آنها از رده خارج و ادغام شوند. وزیر آموزش و پرورش دولت جنابعالی در ایام بزرگداشت شهید رجائی، آموزش و پرورش را به مانند یک بنگاه معاملاتی اتوموبیل، گفتند هرکه ماشین لوکستر و مدل بالاتر میخواهد باید پول بیشتر بدهد! نمیتوان گفته شود که این یک اشتباه لپی است و ایشان بعدا تصحیح میکنند. اینگونه اظهارات اساسا بیانگر وجود یک تفکر ریشه ایست که مبنای مادیگرایانه و سوداگرانه و سرمایه داری دارد و کاملا متضاد با تفکر شهید رجائی و انقلاب اسلامی است.
این روزها چپاولگران برای غارت بیشتر مردم و کشور بنام دفاع از اسلام بسیار تبلیغ میکنند که بزرگان اولیه انقلاب اعم از امام خمینی، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید رجائی و.. همه متاثر از فضائی که چپها و کمونیستها ایجاد کرده بودند قرار داشتند. اما توجه فرمائید این تفکر و سیاست فرهنگی آموزشی آقای وزیر حتی کاملا مغایر با رویه ی فرهنگی آموزشی که امروز در کشورهای سرمایه داری امپریالیستی اعمال میشود، میباشد. لطفا بفرمائید مشاورینتان بعنوان مثال سیاست فرهنگی آموزشی کشور سرمایه داری و غیر کمونیستی و غیر انقلابی و غیر محروم گرای آلمان را بررسی و برای جنابعالی گزارش نمایند. خواهید یافت که تفکر شهید رجائی اتوپیائی و دست نیافتنی و یا کمونیستی نیست و در آلمان مطابق و متناسب با شرایط و ویژگیهای آلمان پیاده و اجرا شده، در حالیکه آلمان یک کشور سرمایه داری و غیرکمونیستی است. در هیچ کشوری در جهان به امر آموزش بعنوان کالای تجاری لوکس و سوداگرانه نگاه نمیکنند. امر آموزش مانند امر قضا و امنیت یک امر عمومی و از وظایف اولیه دولت است. انگار بگوئیم هر شهروندی امنیت و قضای بیشتر میخواهد باید مثل خرید ماشین لوکس پول بیشتری بدهد که بدین ترتیب ضعیفترها امنیت و قضای کمتری خواهند داشت! بر این اساس و بدین خاطر است که در ماده سی قانون اساسی بر اجبار دولت و بر ضرورت آموزش رایگان در سرتاسر کشور تاکید و تصریح شده است. این قانون صد در صد مغایر با رواج خرید و فروش آموزش بعنوان کالای لوکس میباشد.
نقش وزیر آموزش و پرورش برای کشور از همه وزار بسیار مهمتر و حساستر میباشد.اوائل انقلاب بنده مسول بخش فرهنگی دبیرخانه شورای انقلاب بودم و رئیس آن شهید بهشتی بودند. وزیر آموزش و پرورش هم آقای دکتر شکوهی بودند. انسانی وارسته اما قادر به کنترل خواستهای موج عظیم معلمین و دانش آموزان انقلابی آزاد شده در اثر انقلاب نبودند و مرتب اینجا و آنجا تظاهرات و اعتصاب میشد و بنده هم از طرف شورای انقلاب به مناطق آموزش و پرورش برای سرکشی و تهیه گزارش از خواست معلمین میرفتم. نهایتا دیدیم این وضع قابل دوام نیست و باید تحولی ایجاد میشد.به شهید بهشتی پیشنهاد کردم شهید رجائی وزیر آموزش پرورش شود مفصل صحبت کردیم. شهید بهشتی بلحاظ فرهنگی فکری و انقلابی با توجه به سوابق بزرگ مبارزاتی شهید رجائی ، ایشان را قبول داشتند اما نگران قدرت مدیریت ایشان بودند. بعداز یک ماه بررسیها و پرس و جوهای فراوان و از طرف دیگر اوج گیری بحران در آموزش و پرورش بالاخره شهید بهشتی متقاعد شدند اما باز در ابتدا احتیاط کردند و به شهید رجائی حکم کفالت وزارت آموزش و پرورش را دادند. اینها صرفا گوشه ای از توجه بسیار و حساسیت فوق العاده نسبت به امر آموزش و پرورش و وزیر آموزش و پرورش و تفکر حاکم بر وزارت آموزش و پرورش در ابتدای انقلاب اسلامی بود.