Osama Al Sharif در روزنامه «گلف نیوز» چاپ امارات نوشت: سیاست عدم مداخله و دستور کار شفاف پکن قلب ها و ذهن ها را از آن خود می کند. در واقع چین نه به پشتوانه ناوهای هواپیمابر، بلکه با استفاده از قدرت نرم خود به عنوان یک قدرت اقتصادی قفل ها را باز می کند.
به گزارش خبرداغ به نقل از انتخاب ؛ در ادامه این مطلب آمده است: مدتی است که تعامل در منطقه در حال انجام است. اما اکنون پکن گامهای محکمی برای تحکیم اتحادهای جدید بر اساس عدم مداخله، سیاست شفاف و حفظ منافع متقابل برمیدارد. و بله این یک تغییر بازی برای منطقه است.
در اوایل ماه جاری، وزیر امور خارجه چین گفت که پکن از کشورهای خاورمیانه در حفظ استقلال استراتژیک خود، خلاصی از "مداخله" خارجی و حفظ آینده منطقه در دستان خود حمایت می کند.
ماه گذشته توافقی با میانجی گری چین بین عربستان سعودی و ایران به عنوان یک پیشرفت دیپلماتیک قابل توجه مورد استقبال قرار گرفت که غیرمنتظره نیز بود.
ریاض و تهران در حالی که برای تبادل سفرا و عادی سازی روابط آماده می شوند، اقدامات اعتمادسازی را اتخاذ می کنند. منفعت این اتفاق برای منطقه را نمی توان نادیده گرفت. انتظار میرود این توافق در خاموشی تعدادی از درگیریهای منطقهای، از جمله بحران یمن، نمود پیدا کند.
چین شریک تجاری اصلی هر دو کشور است. اقتصاد آن که دومین اقتصاد بزرگ در جهان است، به منابع انرژی خاورمیانه وابسته است. در سال 2021، چین توافقنامه 25 ساله ای را با ایران امضا کرد. در دسامبر گذشته نیز، رئیس جمهور شی جین پینگ، سفری تاریخی به ریاض داشت که شامل نشست چین و شورای همکاری خلیج فارس بود و فصل جدیدی را در روابط در زمانی حساس برای هر دو طرف گشود.
نکته مهم این است که تنها چین نیست که رویکرد جدیدی را در قبال منطقه اتخاذ کرده است، بلکه کشورهای بزرگ ای اکنون در حال تنظیم مجدد استراتژی خود برای نزدیک شدن به چین هستند. زمینه های همکاری بی حد و حصر است، از فناوری و هوش مصنوعی گرفته تا اکتشاف و انرژی و فضا، و از تحقیق و توسعه تا همسویی سیاستها در قبال مسائل جهانی. امنیت و دفاع نیز بخش مهمی از روابط در حال توسعه است. آنچه ما در اینجا می بینیم یک شراکت واقعی است.
سال گذشته عربستان سعودی یکی از بزرگترین سرمایه گذاری های خود را در چین با تزریق 10 میلیارد دلاری آرامکو در یک مجتمع پالایشگاهی و پتروشیمی در شمال شرق چین انجام داد. هفته گذشته عربستان سعودی اعلام کرد که قرار است به عنوان "شریک گفتگو" به سازمان همکاری شانگهای (SCO) بپیوندد. سازمان همکاری شانگهای هم از نظر گستره جغرافیایی و هم از نظر جمعیت بزرگترین سازمان سیاسی، اقتصادی و دفاعی منطقه ای جهان است.
برای چین، خاورمیانه مرکز مهمی در ابتکار راهبردی بلندمدت «کمربند و جاده» است که منطقه و چین از آن بهره می برند. این واقعیت که چین اکنون قدرت نرم خود را برای کمک به کشورهای منطقه برای حل مناقشات خرج می کند، نشان می دهد که پکن به عنوان یک قدرت بی طرف و در نتیجه به عنوان یک واسطه صادق در نظر گرفته می شود.
اما این مشارکت رو به رشد چه پیامی درمورد کاهش نفوذ ایالات متحده در منطقه دارد؟ رهبران منطقه به وضوح اعلام کرده اند که اکنون سیاست هایی را دنبال می کنند که منافع کلیدی کشورهایشان را در اولویت قرار می دهد.
این کشورها در حالی که هنوز آمریکا را به عنوان متحد خود می دانند، اکنون شاهد حرکت به سوی دنیای چندقطبی هستند که عدم مداخله در امور داخلی دیگران و در عین حال اجتناب از جانبداری در درگیری های بزرگ را ضروری می داند. چین خواستار یک نظم جهانی منطقی و عادلانه برای جایگزینی نظم فعلی است.
حل و فصل مناقشات به صورت مسالمت آمیز
چین از هر تلاشی با هدف حل و فصل مسالمت آمیز مناقشات حمایت می کند و درک خود از اهداف مشترک اعراب را از طریق سابقه رای خود در شورای امنیت سازمان ملل نشان داده است.
خروج توام با هرج و مرج ایالات متحده از افغانستان در سال 2021 و جنگ در اوکراین به اتخاذ رویکرد جدید منطقه ای در قبال بحران های جهانی کمک کرده است. چین هیچ میراث استعماری در منطقه ندارد. پارادایم قدرت نرم آن راه را برای همکاری اقتصادی باز می کند که نویدبخش تقویت اقتصادهای منطقه و در عین حال ترویج صلح و حل مناقشه است.
معنای شراکت های جدید برای آینده منطقه، در دنیای چند قطبی تنها قابل تصور است. شکل گیری این مشارکت های جدید به زمان نیاز دارد.
ایالات متحده همچنان مهمترین شریک نظامی منطقه ای است، اما رویکرد چین نوید بخش، حوزه های دیگری از همکاری در خاورمیانه با ثبات و صلح است. برای کشورهای منطقه چنین وعده ای هم سودمند و هم سازنده است.