به گزارش خبرداغ ، پیشرفتهای فنی با گشودن پنجرهای به محیط داخل رحم، فرصتی را برای توصیف تعامل بین احساسات و فیزیولوژی مادر و جنین و رفتار جنین به گونهای فراهم کرده که قبلا وجود نداشته است. این پیشرفتها مسیر را برای فرزندپروری و رشد کودک قبل از تولد گشوده است. دوره قبل از تولد و مواجهه با جنین متولد نشده، نشان از آغاز پیوستگی زندگی بشر در جهت تحقق «خود» است. با گسترش تعریف استاندارد از پیوستار و تداوم زندگی، تجربه قبل از تولد نیز به بخشی از این پیوستار زندگی تبدیل میشود که به شکل گیری ما کمک کرده و تعیین میکند که چه کسی هستیم و چه کسی خواهیم شد.
آن گونه که متخصصان بیان میکنند، شرایط زندگی قبل از تولد، باعث شکوفایی یا عدم شکوفایی تواناییها و استعدادهای ژنتیکی میشود. نحوه رشد و یادگیری انسان به تعامل پویای بین طبیعت (وضعیت ژنتیکی) و پرورش (تغذیه ای، عاطفی، جسمی، محرک و غیره) بستگی دارد. مراحل قبل از تولد، پری ناتال و دوران اولیه پس از تولد، میزان رشد بیولوژیکی و روانی فرد را تعیین میکنند و تجارب قبل از تولد بر معماری مغز تأثیر میگذارند. بینشهایی که در ارتباط با این زمینه مطرح شده اند، این واقعیت را گسترش داده اند که رابطه فرزند با مادر قبل از تولد، از نظر تاریخ زندگی، نقطه آغاز تجربه بعدی زندگی انسان است.
این موضوع، دستمایه یک مطالعه پژوهشی شده که توسط محققان دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه علوم پزشکی تهران به انجام رسیده است. در این مطالعه، مبانی و اصول فرزندپروری قبل از تولد مورد شناسایی و بررسی قرار گرفته اند.
در این پژوهش، کتابهای علمی، مقالات پژوهشی، تحقیقات، منابع دینی- اسلامی و اسناد معتبر در ارتباط با فرزند پروری دوره قبل از تولد به شیوه تحلیل محتوا بررسی گردیده اند.
طبق نتایج به دست آمده از این تحقیق، شش مبنای نظری شامل مبانی فرهنگی- اجتماعی، مبانی حقوقی، مبانی دینی- اسلامی، مبانی روانشناختی، مبانی زیستشناختی و مبانی شناختی و ۳۱ اصل در زمینه فرزند پروری قبل از تولد از دادهها استخراج شدند که میتوانند بهعنوان پایه و اساس الگوی فرزند پروری قبل از تولد قلمداد گردند.
بر این اساس، رعایت این اصول، زمینه فرزندپروری قبل از تولد را برای والدین فراهم مینماید و پیامدهای فردی و اجتماعی مثبتی در پی خواهد داشت.
در این خصوص، یعقوب عزیزی، محقق مطالعات برنامه درسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی و همکارانش میگویند: «زمانی که صحبت از حقوق فرزند قبل از تولد میشود، بدین معناست که یک انسان مستقل وجود دارد و باید برای او حق وحقوقی قائل شد؛ بنابراین اگر در مراحل اولیه و آغاز شکل گیری انسان، اصول لازمه با دقت رعایت نشوند و پایه شکل گیری ساختار آدمی کج نهاده شود، اولین حق طبیعی و انسانی فرد از بین میرود».
آنها میافزایند: «کرامت انسانی و حق حیات، منشأ همه حقوق دیگر انسانها است. اگر این اصول نادیده گرفته شوند، به دنبال آن همه حقوق نادیده گرفته خواهد شد. مبانی شناختی و اصول مربوط به آن در دوره قبل از تولد، از نظریههای جدیدی است که از سوی بسیاری از اندیشمندان مورد چالش قرارگرفته است. با توجه به تصوراتی که در گذشته نسبت به جنین و ویژگیهای آن وجود داشته، این مبانی نمیتوانست در فرزندپروری قبل از تولد جایگاهی داشته باشد؛ اما امروزه به سبب پیشرفت تکنولوژی و گسترش تحقیقات علمی معتبر، وجود حافظه در جنین به اثبات رسیده است».
طبق یافتههای این تحقیق که در فصل نامه «مطالعات راهبردی زنان» وابسته به شورای فرهنگی-اجتماعی زنان و خانواده منتشر شده اند، یکی از مفاهیم و اصول مهم در این خصوص، «یادگیری سیناپسی» است که میتواند حوزه مطالعات یادگیری را تا اولین مراحل شکل گیری جنین به عقب برگرداند و آن را گسترش دهد.
عزیزی و همکارانش معتقدند: «شناخت اصول مربوط به این مبانی و پیوند آن با اصول و روشهای یادگیری و تعلیم و تربیت نه تنها موجب بهبود نتایج فرزندپروری در دوران حاملگی میشود، بلکه موجب شناسایی و ابداع اصول و روشهای جدیدی در ارتباط با فرایند یادگیری خواهد شد. با بهره گیری از تعلیم و تربیت و بالاخص برنامه درسی از مبانی شناختی و اصول آن در دوران قبل از تولد، میتوان در جهت فرزندپروری مطلوب قبل از به دنیا آمدن آن گامهای مؤثری برداشت.»
ایسنا