به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین، تصور میکنم بر اساس رویه چهل سال گذشته، شاهد نرمش در سیاست خارجی از طرف حاکمیت خواهیم بود.
توافق ایران و عربستان در پایان دادن به ۷ سال قطع روابط دیپلماتیک و از سرگیری آن طی دو ماه آینده که در بیانیه نشست پکن صادر شد، تحول مهمی در رویکرد سیاست خارجی کشور بود. با این چشمانداز احیای توافق هستهای در سال پیش رو نیازمند گامهایی است که روند آغاز شده توافق با عربستان را تکمیل نماید. اولین و مهمترین موضوع نگرانی غرب از نقش ایران در جنگ اوکراین است. اهمیت این امر در تاثیر پهپادهای ارسالی به روسیه نیست. قبلا هم به این نکته اشاره کردهام که این نهایت خوشباوری است که دومین قدرت نظامی جهان نیازمند تجهیزات ایران برای تغییر روند جنگ باشد. هدف مشخص روسیه شریک کردن ایران در جنگ بود که تا حدود زیادی در این امر موفق شد. نگرانی غرب در وابستگی بیشتر ایران به روسیه است و حتی بهرغم توافقات ظاهرا قویتر با چین، غرب چندان نگران آن نیست. دلیل این امر نیز در رویکردهای متفاوت مسکو و پکن در مناسبات با کشورهاست. وابستگی ایران به روسیه بیشتر از آن جهت مایه نگرانی غرب است که این همکاریها عمدتا در حوزه نظامی- امنیتی است، درحالیکه وابستگی ایران به پکن بیشتر در قالب اقتصادی- تجاری تعریف میشود.
نکته دوم، تغییر نگرش آمریکا و همپیمانان اروپایی آن درباره توافق ۲۰۱۵(برجام) است. آمریکا بهطور مکرر گفته است که احیای این توافق در دستور کار فوری واشنگتن نیست. البته این تاکید لزوما بهمعنای کنار گذاشتن پرونده برجام از سیاست خارجی آمریکا نیست. توافق هستهای و مهار ایران در این خصوص همچنان از اهداف سیاست خارجی آمریکاست و گزینه دیپلماسی بر هرگونه دیگری ارجحیت دارد. اتفاقا اختلاف اصلی بایدن و تیم سیاسی- امنیتی او با اسرائیل نیز دقیقا در این رویکرد آمریکاست. اصرار نتانیاهو بر راهحل نظامی برای مسئله هستهای ایران حتی در دوره ترامپ هم مورد توافق آمریکا قرار نگرفت. باید منتظر اجرایی شدن توافق ایران و عربستان و رصد رفتار ایران بود. به نظر میرسد در صورتیکه تاثیرات توافق با عربستان بتواند رافع برخی از معضلات اقتصادی داخل شود، ترجیح ایران سیاست صبر و انتظار بهزعم خود برای گرفتن امتیازات بیشتر خواهد بود. از سوی دیگر به نظر میرسد غرب به رهبری آمریکا سیاست «تشویقی» برای ترغیب ایران برای توافق هستهای را کنار گذاشته و رویکرد «فشار حداکثری» برای وادار کردن ایران به نرمش بیشتر را در پیش گرفته است. غرب به رهبری آمریکا در پرتو تحولات داخلی ایران (حرکت اعتراضی پسامهسا) بر این باور است که این رویکرد جواب داده و نهایتا ایران را به دادن امتیازات بیشتر برای میز مذاکره وادار خواهد کرد. آمریکا در هر صورت توافق حداقلی با ایران در مورد دوتابعیتیها را با جدیت پی خواهد گرفت و تصور میکنم بهزودی شاهد توافق در این باره خواهیم بود که توافقی بر مبنای برد- برد است و ایران در ازای آزاد شدن منابع مالی مسدود خود (ولو با محدودیتهایی در نحوه مصرف آن) به پرونده دوتابعیتیها به نحو ظاهرا بشردوستانه پایان خواهد داد. محوریت منافع ملی در رویکرد سیاست خارجی و عدم وابستگی به یک یا دو قدرت شرقی مطالبهای نهفقط در سطح نخبگان بلکه ملی است و بنا بر شنیدهها حتی در مجلس شورای اسلامی، دولت رئیسی و افراد نزدیک به حاکمیت طرفداران جدی دارد. تصور میکنم بر اساس رویه چهل سال گذشته، شاهد نرمش در سیاست خارجی از طرف حاکمیت خواهیم بود. نگرانی در از دست دادن فرصتهایی است که هرگز تکرار نمیشود. این واقعیتها هستند که خود را به تصمیمسازان کشور تحمیل میکنند، همانطور که در توافق اخیر پکن آن را شاهد بودیم؛ توافقی که بدون نیاز به واسطهای مانند چین و در شرایط بسیار بهتر قابل دسترسی بود
منتشر شده در هم میهن