به گزارش خبرداغ به نقل از عصر ایران ،در نگاه واقعبینانه و دور از بدبینی یا خوشبینی مطلق میتوان ۱۴ مورد را یادآور شد تا بدانیم چرا ضرغامی مثل بقیه اصولگرایان از بام تا شام از برخورد و تهدید سخن نمیگوید و ادبیات کیهان و خبرگزاریهای همسو و صدا وسیمای جبهۀ پایداری را تکرار نمیکند.
«مشکل کشور همینمرزبندیهای بیخود و همین اختلافاتی است که دشمن ایجاد میکند، دوقطبیهای بیربطی که ملت را تکه تکه کرده است. این کشور هیچ وقت تجزیه نمیشود آنچه که باعث نگرانی است تجریه داخلی و خط کشیهای بیخود است.
- باید اصلاحات انجام دهیم، باید در روشها اصلاحات ایجاد کنیم. حاکمیت بارها این را گفته است حال یک عده باید این را عملیاتی کنند. سه دسته هم هستند که مقابل این روش ایستادهاند یک عده که کلا متوجه نیستند، یک عده هم وضع موجود به نفعشان است و یک عده هم دنبال روزمه سازیاند.
- امروز دختران جوان و دانش آموز ما بدون روسری در خیابان راه میروند. چه شد؟ اتفاقی افتاد؟ آرای شهید مطهری را درباره حجاب ببینید. آیا این همان چیزی است که ستاد امر به معروف و نهی از منکر میگوید؟
- دانشگاه شریف بهترین دانشجویان را دارد، نمونهاش این جلسه است که عالمانهترین دانشجویان را دارد. حالا ۴ نفر هم ناراحت هستند. فحشهایی میدهند که پشت خط ما نمیدهند. اینکه دانشجو فحش بد داده است باید منِ ضرغامی بروم بررسی کنم چرا به اینجا رسیده است؟ وظیفه ما این است.
- شما فکر میکنید ضرغامیِ زمان صدا و سیما میتوانست تمام نظرات خودش را اعمال کند؟ حتما نمیتوانسته است. وقتی من رییس رسانه ملی بودم تلاش زیاد کردم. من کارت قرمز زیاد گرفتم. ۵ سال اول کلی گزارش از من به رهبری دادند. گاهی اوقات آدمها به دلایل مختلف همه چیز را نمیتوانند بگویند اما زمانی که حرف حق را گفتند و امکان راستیآزمایی وجود دارد باید بپذیریم».
این سخنان را عزتالله ضرغامی وزیر کنونی گردشگری و میراث فرهنگی در دولت ابراهیم رییسی - که البته همچنان با عنوان رییس اسبق صدا و سیما شناخته شدهتر است- در نشستی با دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف بر زبان آورده؛ هم او که در انتخابات ۱۴۰۰ هم کاندیدا ولی رد صلاحیت شد. با ادبیات شورای نگهبان صلاحیت او احراز نشد و ظاهرا دلیلی که آوردهاند این بوده که «اعتماد ندارند که بعد چه میشود».
در رویکرد بدبینانه میتوان یادآور شد آقای ضرغامی ۱۰ سال تمام رییس سازمان انحصاری صدا و سیما بوده و گرایش و کارنامۀ او را بر آن اساس باید سنجید نه سخنان کنونی او که ربطی هم به وزارتخانهای که مسؤولیت آن را پذیرفته ندارد و تقریبا دربارۀ همه چیز حرف می زند الا میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی! یا به حساب تصمیم او برای رقابت با رییس خود در انتخابات ۱۴۰۴ گذاشت چون با این روند آقای رییسی یا نامزد نمیشود یا اگر بشود کار او دشوار است مگر آن که از قبل چنان رد صلاحیت کنند که انتخاب مجدد او قطعی باشد هر چند رقیب اصلی در انتخبات غیر رقابتی غیبت واجدئین شرایط است.
یا با همین رویکرد بدبینانه میتوان گفت همه که نمیتوانند بگویند برخورد کنید، ممنوع الخروج کنید، بگیرید؛ ببندید، دار بزنید. یکی هم باید پیدا شود حرف متفاوت بزند. نگاه به مجلس کنونی نکنید که صدای نمایندۀ چابهار را میبُرند. مجلس پیش از انقلاب هم احمد بنیاحمد و محسن پزشکپور داشت.
در نگاه خوشبینانه ضرغامی اصولگراست نه «نواصولگرا» و مصداق تفاوتهای بارز اصول گرایان با نواصول گرایان که در یادداشت آقای عبدی در روزنامۀ اعتماد به آنها اشاره شده است.
در نگاه واقعبینانه و دور از بدبینی یا خوشبینی مطلق میتوان ۱۴ مورد را یادآور شد تا بدانیم چرا ضرغامی مثل بقیه اصولگرایان از بام تا شام از برخورد و تهدید سخن نمیگوید و ادبیات کیهان و خبرگزاریهای همسو و صداوسیمای جبهۀ پایداری را تکرار نمیکند. (البته "همشهری" پایداری از همه جلو زده است!) اما آن موارد ۱۴ گانه که شاید راز تفاوت سردار سرتیپ پاسدار مهندس عزتالله ضرغامی وزیر کنونی میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی و رییس پیشین سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با همقطاران خود باشد:
او دانشجوی پیش از پیروزی انقلاب است. با سهمیه وارد نشده و آن فضا و آرمان های انقلاب ۵۷ را هم درک کرده است. از این حیث خیلی تفاوت دارد با انقلابیهای بعد از انقلاب که جنگ را هم درک نکرده اند و کاتولیکتر از پاپ شدهاند.
در سال ۵۸ در زمرۀ دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و در جریان اشغال سفارت آمریکا بوده. هر چند اکثریت با جوانانی بود که بعدتر اصلاح طلب شدند و او اصلاح طلب نشد اما به هر رو در آن فضا تنفس کرده و به عکس تصور جوانان امروز اشغال کنندگان سفارت آمریکا مانند اشغال کنندگان سفارت انگلیس تندرو و توهمزده نبودند و اگر هم بودند به سرعت میانه رو شدند.
زاده یا بالیده جنوب تهران است. گویا بچه گمرک. عباس عبدی و سعید حجاریان و کسانی دیگر هم نازی آبادیاند. " بچه های پایین " همچنان و به رغم تغییر طبقه و محل زندگی دوست دارند با منش لوطیگری شناخته شوند و مثل تم فیلم های مسعود کیمیایی رفاقت را ارج مینهند.
مهندس است اما سرتیپ پاسدار هم هست. متفاوت با عباس عبدی که مهندس است و سرتیپ پاسدار نیست. به سبب همین صبغه و سابقه نظامی در دولت خاتمی معاون وزیر دفاع هم شد. این عنوان پاسداری را البته کمتر بروز میدهد اما به هر حال حاشیه امنیت برای او ایجاد میکند و وفاداری خود را تام و تمام پیشتربه اثبات رسانده است تا انگی بر او ننشیند.
چنانکه در همین نشست هم گفته خود او زخمی نظارت استصوابی است چون رد صلاحیت شده شورای نگهبان در انتخابات ۱۴۰۰ است و گفته هیچ دلیل و مدرکی ارایه ندادند و تنها غیر رسمی گفتهاند اعتماد نداشتیم بعد چه میشود. به عبارت دیگر تضمین نداشتند که به احمدینژادی دیگر تبدیل نشود. هر چند که در این ۵۰ روز از دیوار صدا برخاسته و از محمود مدعی نه!
معیار شورای نگهبان در این دوره آخر البته کاملا روشن بود. هر که احتمال رأی آوری در برابر آقای رییسی را داشت باید رد میشد و اول رد می کردند و بعد دنبال دلیل میگشتند ولو طرف علی لاریجانی رییس سه دورۀ مجلس شورای اسلامی و مشاور رهبری و مورد وثوق مراجع باشد. ضرغامی که معاون پارلمانی او بوده است.
هر قدر هم به بخش سیاسی و اطلاع رسانی صدا وسیما در دوران ریاست او خُرده و نقد جدی وارد باشد در حوزۀ سرگرمی و توسعه شبکهها موفق بوده و شاید حال او از این صدا و سیمای ملالآور بیش از دیگران به هم بخورد.
درست است که در حال حاضر وزیر ابراهیم رییسی است اما در دوران معاونی پارلمانی و ریاست سازمان رییس جمهوری چون سید محمد خاتمی و رییسی چون علی لاریجانی را نیز تجربه کرده است و تفاوتها را بهتر دریافته است و لابد در جلسات خصوصی هم دیده آقای رییسی طرح و برنامه خاصی ندارد و در حال و هوای ریاست قوه قضاییه فرمان میدهد و خیال میکند دلار گوش به فرمان اوست تا بگوید پایین بیا و دلارهم بگوید: چشم! آقای رییس. از این رو بعید نیست بافتار این دولت توی ذوق او زده باشد و بخواهد کنار برود خاصه با وضع گردشگری که به خاطر اختلالات اینترنت و ناآرامیها در حال بازگشت به رکود دوران کروناست.
درست است که در دوران او هم صدا وسیما رسانه واقعی نبود اما در تبلیغ عقاید اقلیت جامعه هم این قدر گلدرشت و غیرقابل تحمل نبود اگرچه ۸۸ رابطه خیلیها را برید . میتوان گفت ضرغامی رسانه را میشناسد و غبطه میخورد که چرا صدا وسیما با ۵۰ شبکه در مقابل چند شبکه کم آورده.
اگر قصد اصلاح در میان باشد و انتخابات ۱۴۰۲ کمی رقابتی برگزار شود و البته اگر مردم دل و دماغ مشارکت داشته باشند ضرغامی میتواند یکی از نامزدها باشد. او بهتر از دیگران میداند تصمیمات شورای نگهبان سیاسی است و قرار بر تأیید باشد تایید میشود. بنابراین نیم نگاهی به انتخابات ۱۴۰۲ دارد اگر قرار نباشد مثل ۱۴۰۰ از قبل مشخص کنند.
ضرغامی یک احمدینژادِ درون دارد و حالا که آن احمدینژاد به خاطر ابقا در مجمع تشخیص یا به هر دلیل دیگر ساکت است و شاید به مهرۀ سوخته بدل شده او لابد فکر میکند می تواند احمدینژادی دیگر باشد و باید موضع اعتراضی بگیرد.
عضویت در کابینۀ ابراهیم رییسی به جای این که او را به این حلقه نزدیک کند دور کرده چون از نزدیک دیده چقدر ایده و توانایی دارند. همین که چند ماه دنبال جانشین برای حجتالله عبدالملکی میگشتند و حالا همان عبدالملکی را دبیر مناطق آزاد کردهاند نشان میدهد چقدر حلقۀ مدیران آنان تنگ است و ادعای نظر خواهی در سایت یاران رییسی برای انتخاب مدیر تا چه حد راست بوده است.
اقتضای صنعت گردشگری تساهل و تسامح است. سفر و اقامت در هتل آدم را متساهل و روادار و مداراجو میکند. حد اقل باید تظاهر کند که چنین است. به ویژه حالا که دوست داشت روی جذب گردشگر جام جهانی مانور دهد و ناآرامی ها و قطع اینترنت رؤیاهای او را بر باد داده است.
ضرغامی ارتباطات قبلی را حفظ کرده و از رفت وآمد پیاده و مواجهه با مردم ابا ندارد و در نشستهای صبحانه هم حرف حساب میشنود و مثل مدیرانی نیست که تنها با مثل خودشان نشست و برخاست دارند.
دانش آموختۀ مهندسی از دانشگاهی معتبر و طبعا ریاضی خوانده است. مهندسان ذهن منسجم و مرتبی دارند. درست است که علوم انسانی را نباید به مهندسین صرف سپرد اما مهندسینی که بعدتر به تحصیل علوم انسانی پرداختهاند از ذهن ریاضی خود بهره میبرند و متفاوتاند با کسانی که با عدد بیگانهاند. (نگاه نکنید به جواد اردشیر لاریجانی ریاضی خوانده که سعی میکند تند به نظر برسد ولی در ذات از هر لیبرالی لیبرالتر است. منتها آن متاع را بازار کنونی قدرت بیشتر میخرد).
چون احتمال میدهم قطار کردن ۱۴ مورد شایبۀ تبلیغ جناب عزت ضرغامی را ایجاد کرده باشد این یادآوری ضرورت دارد او رییس همان صدا و سیمایی بوده که وقتی مردم در انتخابات ۹۲ به امید توافق در پرونده هستهای به حسن روحانی رأی دادند در تجلیل از محمود احمدینژاد مراسم برگزار کرد و کیهان هم با عنوان تجلیل از خدمات بینظیر تیترِ یک کرد و دو روز بعد دولت مهرورزی میخواست آن تجلیل را با اهدای زمینهای در حد طلا ارزشمند محل دایمی نمایشگاههای بینالمللی تهران به صدا و سیما جبران کند و خدا رحم کرد که دورۀ آن دولت تمام شد و دولت بعد آن مصوبۀ ننگین را لغو کرد و زمینهای نمایشگاه باقی ماند.