بخشهایی از مصاحبه را می خوانید.
درحالی که ایران فروش پهپاد به روسیه در مقطع فعلی تجاوز این کشور به خاک اوکراین را تکذیب میکند، این اقدام موافقان و مخالفانی دارد که هرکدام تعریف خود را از منافع و هزینه این اقدام تهران دارند. شما فکر میکنید پیامدهای چنین همکاری احتمالی برای ایران چه خواهد بود؟
از چند منظر این موضوع برای ایران مشکلساز است؛ اولین نکته تناقضی است که میان دیدگاههای مسوولان در جمهوری اسلامی ایران در این رابطه وجود دارد به این معنا که از طرفی رییسجمهور در نیویورک به قرارداد دفاعی میان ایران و روسیه اشاره میکند و این شاید نافی کمک ایران به روسیه نباشد و از طرف دیگر وزارت خارجه هرگونه کمک تسلیحاتی به روسیه را تکذیب میکند. در نتیجه مساله شفاف نبودن سیاست تهران در قبال روسیه به فضای رسانهای و کارشناسی این فرصت را میدهد که در این رابطه جمعبندی خودش را داشته باشد.
از طرف دیگر معتقدم مهمترین موضوع این است که روسیه نیروی اشغالگر در این جنگ است و روسیه همان جایگاهی را دارد که امریکا در جنگ عراق یعنی اشغال سرزمینی کشور دیگر داشت و بدتر اینکه روسیه در اقدامی که شاید در آغاز جنگ بسیاری بر آن باور نداشتند، با الحاق ۴ استان اوکراین به خاک خود، ادعای سرزمینی را نسبت به یک کشور دیگر داشته و تمام ابعاد این دو نکته یعنی آغاز جنگ برمبنای اشغال سرزمینی و مساله تجزیه کشور ثالث در تناقض با دو سیاست اصولی نظام بینالملل برای حفظ امنیت بینالملل و البته و بهطور مشخص دو شعار مهم در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است؛ به این معنا که جمهوری اسلامی همواره به صورت اصولی معتقد به حفظ مرزهای سرزمینی است همانطور که رهبری در دیدار خود با رییسجمهور ترکیه بر آن تاکید کردند. بنابراین هرگونه کمک به طرف روسی به معنای کمک به طرف اشغالگر و ناقض قوانین بینالمللی است.
بنابراین این موضوع یک ضربه اعتباری جدی برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است، چراکه تقریبا تمام مواضع استراتژیک ایران را در حوزههای مختلف با تردید مواجه خواهد کرد به این معنا که پیشبینیناپذیری و عدم اطمینان به سیاست اعلامی کشور را به دنبال خواهد داشت و این میتواند در عرصه آکادمیک و سیاسی به موضوعات دیگر نیز تسری پیدا کند.
بنابراین این مساله در دو حوزه برای ایران عواقب خواهد داشت که یکی تاثیر اعتباری است که وجهه بینالمللی ایران به عنوان کشوری که ضد امپریالیسم بوده و کشوری که در کنار نیروهای مستضعف بوده را دچار آسیب میکند، چراکه روسیه به صورت آشکار یک قدرت امپریالیستی و اشغالگر سرزمینی است. مساله دوم اعتبار اطمینانپذیری ایران است که در این چارچوب دچار خدشه میشود. یک هزینه مهم دیگر در همین حوزه این است که حمایت تسلیحاتی از روسیه در این شرایط سیاست کلی بیطرفی ایران در جنگ را نیز بهطور آشکار تحت تاثیر قرار میدهد که علیرغم تکذیب ایران، سازمانهای مهم بینالمللی در وضعیت فعلی ایران را در کنار روسیه و نیروی حمایتگر روسیه میبینند و به صورت عملی برداشت از ایران به عنوان نیروی بیطرف از بین رفته است و این امر این نگرانی جدی را به همراه دارد که آینده این همکاری تسلیحاتی به چه شکلی خواهد بود و آیا ایران برای مثال موشکهای بالستیک خودش را نیز دراختیار روسیه قرار خواهد داد؟
در رابطه با چالشهای این همکاری، نخستین چالش این است که ایران خطر ورود به یک جنگ را میپذیرد به این معنا که اگر به هر دلیلی بحران میان امریکا و روسیه گسترش پیدا کرده و به سمت تسلیحات اتمی یا به سمت منطقهایتر شدن جنگ پیش برود و ایران به عنوان حامی روسیه فهم شود، به صورت طبیعی ریسک درگیر شدن ایران در جنگ و کشیده شدن پای ایران به این جنگ افزایش پیدا میکند که مثال تاریخی آن شاید به نوعی کشیده شدن پای ایران به جنگ جهانی دوم و سیاست رضاشاه در حمایت از نازیها باشد.
نکته بعدی این است که این هزینه از این منظر در حال پرداخت شدن است که شاید یک محاسبه در طرف ایرانی این باشد که این بخشی از همکاریهای نظامی و دفاعی ایران است و کشور میتواند در آینده پس از اینکه جنگ به پایان رسید، به واسطه لطفی که به دولت روسیه کرده، انتظاراتی در حوزه امنیتی از مسکو مانند خرید جنگنده یا تکنولوژی داشته باشد.
من البته فکر میکنم در این حوزه هم باید با دیده تردید به موضوع نگاه کرد، چراکه اساسا ساختار نظامی و شرایط صنایع نظامی روسیه پس از این جنگ به شدت بحرانی خواهد بود، چراکه نخست دسترسی این صنایع به تکنولوژی جهانی کاهش خواهد یافت و در نتیجه سرعت تولیدشان کاهش خواهد یافت و تحریمها موجب خواهد شد تا تامین قطعات صنایع نظامی روسیه کاهش پیدا کند. همچنین در کنار این موضوع نیاز نیروهای نظامی روسیه به تسلیحات تولیدی بیشتر از قبل خواهد بود، چراکه بخش قابل توجهی از تسلیحات این کشور در جریان جنگ نابود شده و در نتیجه اولویت مسکو بازسازی ظرفیت نظامی از دست رفته خواهد بود، بنابراین سهم روسیه از بازار سلاح در سالهای پس از جنگ کاهش پیدا میکند. در این شرایط، پاسخ به این سوال که آیا روسیه توان دارد تا تسلیحات مورد نیاز ایران را تامین کند، بسیار سخت خواهد بود.
درحالی که مقامهای ایرانی ادعای طرف اوکراینی درباره فروش پهپاد به این کشور را تکذیب میکنند رسانههای روسی به شکل دایم کلیپهایی درباره توانمندی این پهپادها پخش میکنند و مقامهای روس نیز در برابر این ادعاها و اتهامها سکوت کردهاند و این مساله در افکار عمومی به تایید تعبیر شده است. فکر میکنید روسیه چه اهدافی را از مطرح شدن نام ایران یا سایر کشورها در کنار خود دنبال میکند؟
حقیقت امر این است که گویا روسیه در جنگی که آغاز کرده با چالش کمبود ذخایر دوربرد یا تسلیحاتی که بتوانند با آن به عمق خاک اوکراین برسند مواجه شده و این چالش در کنار این مساله که روسیه در سرکوب پدافند هوایی اوکراین ناکارآمد بود و در نتیجه نمیتواند به طور کامل از نیروی هوایی خودش برای بمباران مناطقی که عمیقتر از خطوط مرزی درگیری هستند استفاده کند، باعث شده تا مسکو نیاز جدی به سامانههای شلیک از راه دور یعنی موشکها نیاز داشته باشد و حجم بالایی از موشکهای کروز و بالستیک خودش را در ماههای نخست جنگ استفاده کند؛ در نتیجه با طولانی شدن زمان جنگ، در حقیقت نیاز روسیه به تجهیزاتی که بتواند جایگزین این موشکها شده و حجم استفاده از ذخایر موشکی را کاهش دهد و در عین حال با یک نسبت قابل قبولی بتواند آن آسیب را به اوکراین وارد کند، بیشتر شد. بنابراین هدف روسیه بهطور مشخص یک هدف تاکتیکی-نظامی است یعنی جبران کمبود ذخایر موشکی و ناتوانی که در استفاده از نیروی هوایی با آن مواجه شده است.
در این بستر، پهپادهای ایرانی از اهمیت برخوردار هستند، چراکه میتوانند یک قابلیت ضربه از راه دور را فعال کنند و از طرف دیگر این پهپادها بخش مهمی از سامانههای پدافندی اوکراین را مشغول به خود میکنند و در نتیجه امکان عبور سایر ابزارهای آتش باری مانند هلیکوپترها و هواپیماها و موشکهای روسی فراهم میشود و ترکیبشان با سایر سیستم های آفندی کمک بزرگی برای روسیه است تا ساختار پدافندی اوکراین را از بین ببرد. با این حال اینکه این سلاح چقدر بتواند بر سرنوشت جنگ تاثیرگذار باشد، ابهام وجود دارد اما به هر حال موضوع مشخص این است که این پهپادها بر قدرت آتش ارتش روسیه اضافه میکند و وابستگی این کشور را به موشکهای خودش که ذخایر کمی دارد، کاهش میدهد و این مساله برای مسکو از اهمیت نسبتا بالایی در صحنه نبرد برخوردار است.