به گزارش خبرداغ به نقل از هشمهری آنلاین: سیل، ساعت یک بامداد ۶ مرداد ۱۴۰۱ را به یکی از کابوسهای وحشتناک ساکنان و مردمانی تبدیل کرد که برای زیارت یا گذراندن شبی تابستانی به امامزاده داوود در منطقه کوهستانی شمال-غرب تهران رفته بودند. سیل در دقایق اول نیمه شب رخ داد و فقط طی چند دقیقه، فاجعهای بزرگ آفرید
حدود ۲۲ نفر از هموطنانمان جان باختند و خسارتهای سنگینی به ساختمانها و مغازههای مردم وارد شد. مسئولان یکی پس از دیگری به منطقه رفتند و قول دادند موضوع را بررسی و جبران خسارت کنند.
وقتی چنین حادثه بزرگی رخ میدهد، طبیعی است که دستگاههای مسئول به بررسی دلایل حادثه بپردازند. بعد از گذشت سه هفته از این حادثه دو گزارش در دسترس است؛ گزارش نخست توسط کارشناس پژوهشکده خاک و آبخیزداری وابسته به وزارت جهاد کشاورزی در هفت صفحه نگاشته شده است. کل این گزارش 1180 کلمه است و آشکارا فاقد اطلاعات علمی و روششناسی درست برای ریشهیابی سیل امامزاده داوود است. تنها نکته بارز این گزارش بررسی اولیه آثار داغ آب سیل در چندین نقطه است که سیل بالایی را نشان نمیدهد. این گفته با نظرات مردم محلی تطابق دارد. مردم محلی میگفتند که در سیل حتی پل بسیار سست قبل از تونل امامزاده داوود (روبهروی شهربازی) تخریب نشد. وجود یک سنگ که در هنگام ساخت آن در کنار رودخانه بود هم گواه این مدعاست. سیلی با دبی بین ۳ تا ۱۲ مترمکعب بر ثانیه در نقاط مختلف، با توجه به ابعاد 5 در 5 متر کانال زیر امامزاده داوود با توان عبور 15 مترمکعب آب در ثانیه نباید منجر به فاجعه میشد.
یک دستگاه پراید تبرئه شد؟
در گزارش دیگری که توسط پژوهشکده سوانح طبیعی نوشته شده است به نکته مهمی در خصوص بار رسوبی بالای این سیل بهعنوان مهمترین ویژگی تخریبی آن اشاره شده است. در این گزارش در خصوص انسداد کانال آمده است: «به نظر میرسد به لحاظ هیدرولیکی، فرضیه تأثیر یک دستگاه خودروی پراید، به تنهایی، در انسداد این مجرا و وقوع این حادثه قرین به صحت نبوده است». نکته مهم دیگر این گزارش اشاره به عمق [ تئوریک ] 18 سانتیمتری سیلاب بارش امامزاده داوود است که به هیچوجه نمیتوانسته تا این حد خسارتزا باشد. در این گزارش بر تأثیر شیب بر افزایش قدرت «کندش خاک و سنگ بهدلیل فقر پوشش گیاهی» اشاره شده است. ذکر اینکه مسیر فاقد «انرژی شکن» بوده نشان میدهد تهیهکنندگان اطلاعی از دهها سد آبخیزداری مسیر آبراهه نداشتند. نکته بسیار مهم این گزارش «انسداد بالا دست روستا» و «وارد شدن آب به خیابانها و مغازهها» است. با این حال نویسندگان، با وجود یک چک دم بتنی در 40 متری کانال، به نقش آن در ایجاد این انسداد نپرداختهاند. کم اطلاعی تهیهکنندگان این گزارش به اندازهای است که بدون اشاره به فعالیتهای گسترده سازههای آبخیزداری در امتداد رودخانه نتیجه میگیرد که«اولین و مهمترین قدم مطالعات آبخیزداری، ایجاد پوشش گیاهی مقاوم مانند جنگلهای بلوط زاگرس در دامنهها، گابیونبندی به روش خشکهچینی و سنگ و سیمانی برای کاهش انرژی آب روی آبراهههای طبیعی است.»
حل معمای غیرعادی بودن سیل امامزاده داوود
در تاریخ 20 مرداد این نگارنده به همراه تیمی متشکل از متخصصان و محققان آبخیزداری و بلایای طبیعی و فعالان آشنا به محیط کوهستان اولین مطالعه میدانی خود را همراه با کارشناسانی از سازمان جغرافیای نیروهای مسلح در منطقه انجام دادیم. بررسی ابتدایی و تهیه عکس و فیلم از مسیر 700 متری از دهانه تونل در امتداد رودخانه نشان داد که حداقل 5 چک دم سنگی-بتنی (یا سنگی-ملاتی) در این فاصله وجود داشته که اولین آنها به طور ناقص شکسته و بقیه نیز یا شکسته یا در رسوب مدفون شدهاند. وجود رسوب بسیار در کف رودخانه از طرفی و تخریبها و رسوبات فراوان در بیرون کانال و قبل از ورودی تونل این فرضیه را در ما تقویت کرد که اتفاقات مخرب این سیلاب قبل از ورود به تونل رخ داده است، لذا تصمیم گرفتیم در بررسی مجدد برای پاسخ به سؤالات ایجاد شده، کل مسیر رودخانه را بازبینی نماییم.
در تاریخ 28 مرداد، این نگارنده به اتفاق آقای عباس محمدی مجدداً به امامزاده داوود رفتیم. بررسی تخریبهای رودخانه در 100 متری قبل از تونل بخوبی نشان میداد که اتفاقات عجیبی افتاده است و این سیل با خود موادی جابهجا کرده است که انرژی تخریبی آن را بشدت بالا برده است (عکس 1). در فاصله 826 متری تونل به اولین سد آبخیزداری برخورد کردیم که به طور کامل در اثر سیل تخریب شده بود (عکس 2). با عبور از این سد، توانستیم 14 سد دیگر را شناسایی کنیم که یکی پس از دیگری به طور کامل یا ناقص تخریب شده بودند. تقریباً نیمی از این سدها سنگی-ملاتی و نیم دیگر گابیونی (خشکه چینهای پیچیده در کلاف تورهای فلزی) بودند (عکس 3). آخرین مورد مشاهده شده ما در 1700 متری از دهانه تونل مشاهده شد که در منطقه بشدت تخریب شده و پر از قطعات سنگ فرسایشی بود. احتمال اینکه تعدادی از آنها در سیلهای گذشته به طور ناقص تخریب شده باشند نیز وجود دارد.
در واقع معمای غیرعادی بودن این سیل با مشاهدات ما آشکار شد. تخریب سد اول و رها شدن حجم بالای رسوب و قطعات سنگ و برخورد به سد دوم، سوم و... سبب شده است که جریان سیل به شکل دومینویی غلیظ تر شده و با افزایش اینرسی حرکتی در شیب تند و تنگ دره به طرف پایین حرکت کرده است. آثار باقیمانده درختان و اطلاعات گرفته شده از مردم محلی و هم تصاویر (google earth) نشان میدهد که جریان سیل کلیه درختان مسیر را کنده و به طرف تونل هدایت کرده است.
سیل در آخرین ایستگاه این بار بسیار سنگین به چک دم بتنی قبل از ورود به تونل برخورد کرده است. این مانع محکم سیمانی که یک لوله ضخیم از وسط آن عبور میکرده، باعث هدایت آب و رسوبات به کرانههای کانال و مغازهها و رستورانهای بالای امامزاده شده است. در همین منطقه تعدادی خودرو پارک شده بودند که گویا برخی از آنها وارد تونل شده که با انسداد کانال، زنجیرهای از اتفاقات وحشتناک منجر به تخریب بقیه ساختمانهای مجاور و خراب شدن سقف و اطراف تونل و ورود سیل و رسوب به ساختمانهای پایینتر شده است.
مهمترین سندی که دال بر نقش شکستگی سدهای آبخیزداری بر خسارات سیل قبل از ورود به تونل دارد پر بودن بقایای تورهای فلزی گابیونها در ساختمانهای تخریب شده و بستر کانال بود (عکس 4). یکی از اهالی میگفت یک قطعه بزرگ گابیون با کلاف تور فلزی تا آبشار زیر امامزاده رسیده بود.
نتیجهگیری
شواهد جدی نقش دومینووار شکست حاصل از سدهای آبخیزداری و تورهای فلزی گابیونها در تشدید خسارت سیل و ایجاد انسداد تونل امامزاده داوود را نشان میدهد. جریان غلیظی پر از رسوب، قطعات بزرگ سنگ و تورهای فلزی گابیونها، همراه با درختان کنده شده با برخورد به چک دم آخر، آب را به کنارهها هدایت کرده است. حجم آب و رسوب به حدی بوده که خودروهایی از همین محل وارد کانال شده و با ورود به تونل به انسداد آن و تخریبهای بیشتر کمک کرده است.
آنچه برای من جای سؤال است اینکه چرا با وجود شواهد محکم و آثار غیرقابل انکار تخریب اغلب سدهای آبخیزداری، در دو گزارش در دسترس (پژوهشکده خاک و آبخیزداری و پژوهشکده سوانح طبیعی) کوچک ترین اشارهای به آنها نشده است؟
این نگارنده که سیل 1380 پارک ملی گلستان- یکی از پر تلفاتترین سیلهای نیمقرن اخیر ایران - را بررسی کرده است، به شواهد محکمی دال بر نقش تخریب دو سد آبخیزداری در تشدید ویرانگری سیل و تبدیل آن به فاجعه داشته و بارها در رسانهها در مورد آن نوشته و گفتهام. اخیراً هم مدارک مهمی دریافت کردیم که سیل سال 1400 در روستای شهید آباد آوج قزوین نیز بواسطه شکسته شدن بند آبخیزداری تشدید و منجر به کشته شدن هموطنانی در آن روستا شده است. گزارشات متعدد دیگری نیز توسط مردم از دیگر سیلهای اخیر به من رسیده که به محض راستی آزمایی آنها را در اختیار مسئولان قرار خواهم داد.
آنچه مسلم است، مسئولان منابع طبیعی بیش از همه از تخریب این سدها در سیل آگاهند ولی به نظر میرسد که عامدانه در حال پنهانکاری حقایقاند. تبلیغات خارج از واقعیت در مورد نقش مثبت آبخیزداری سازهای در کنترل سیلاب و رسوب به حدی است که هر بار سیلی رخ میدهد، اعتبارات نجومی - حتی از محل صندوق ذخیره ارزی -در اختیار سازمان منابع طبیعی قرار گرفته و آنها هم آن را صرف ساخت سازههایی کردهاند که سیل امامزاده داوود نشان داد که اثر مثبتی در کاهش خطر سیل نداشته است. تأثیرات منفی این سازهها در ایجاد گالیهای فرسایشی (ایجاد کانیون یا چاله عمیق) در سیل مزداران نیز در هر سه سدی که مشاهده کردیم رخ داده است.
همه متخصصان و مسئولان بر تأثیر ویرانگر ساخت و ساز بر مسیر آبراههها و رودخانهها و تشدید خسارات سیل اجماع دارند، ولی مشخص نیست کدام منطق علمی ساخت 4000 سد در مناطق پرشیب البرز مرکزی را برای حفظ آب و پایداری در مقابل سیل توجیه میکند. هر سال صدها مورد از این سازهها در اثر سیل یا فشار رسوب در سکوت منابع طبیعی سست شده یا تخریب میشود و آوار به جا مانده آنها در سیلهایی با دبی بالا مانند امامزاده داوود به فجایع بزرگی منجر میشود. به آسانی میتوان درک کرد که هیچ امکانی وجود ندارد که رسوبات جمع شده این گابیونها و سدها را در درههای تنگ و پرشیب تخلیه و لایروبی کرد.
لزوم روشن شدن نقش آبخیزداری سازهای
در خسارت سیل
اینجانب انتطار دارم که دستگاههای نظارتی از جمله مجلس شورای اسلامی و سازمان بازرسی و دادستان کل کشور بهعنوان مدعیالعموم هرچه سریعتر (قبل از آنکه آثار آن پاک شود) با تشکیل کمیتههای مستقل حقیقت یاب (Fact finding) در مورد نقش آبخیزداری سازهای در تشدید خسارتهای سیلهای اخیر تحقیق کنند ؛همچنین، تا روشن شدن ابعاد فنی و حقوقی این مسأله و رفع عیب از روشهای معمول، پروژههای در دست اقدام فعلی را باید متوقف کرد.
از دستگاههای مسئول، بخصوص وزیر کشور و سازمان مدیریت و برنامهریزی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی درخواست جدی دارم قبل از درخواست و اختصاص اعتبار برای ادامه آبخیزداری سازهای با منتقدان این فعالیتها جلسهای بگذارند و در خصوص متن لایحهای که گویا بناست اعتبارات گستردهای به آبخیزداری داده شود تا روشن شدن نقش آبخیزداری در این سیلهای اخیر؛ تجدیدنظر شود. از کارشناسان شریف منابع طبیعی - که همواره در صف اول حفظ آب و خاک وطن کوشا بودند - انتظار میرود با تغییر رویکرد سازهای به مدیریت زیست بوم محور (مانند کنترل فرسایش دامنهها با کاهش چرا و تقویت پوشش طبیعی) از خطاهای گذشته درس گیرند.