به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین، کمترین و سادهترین دلیلش هم اینه که بعنوان یک قاعدۀ کلی، دخالت دولت در کمتر امری رضایتبخش و مثبت بوده.
دولتها معمولاً اقتضائات و صرفه و صلاح بلندمدت مملکت را در نظر نمیگیرند. بلکه مبنا تصمیمگیریها و توجههاتشان ایجاد محبوبیت و انگیزههای پوپولیستی در میان تودههاست تا مصالح بلندمدت کشور.
مثلاً در همین داستان دخالت در تعیین میزان اجاره، دولت بیش از آنکه واقعیات و مصالح بلندمدت را در نظر بگیرد، محض خوشایند مستأجرین، که تعدادشان بیشتر و بالطبع کمدرآمد تر از مالکین هم هستند، یک معیارهای غیرواقعی تعیین میکند. مالک هم چون قیمتی که دولت تعیین کرده را قبول ندارد، ملکش را اجاره نمیدهد؛ و یا مخفیانه با مستأجر بتوافق میرسند. بعبارت دیگر، چون سیاستگذاری دولت منطقی نبوده، مالک و مستأجر آنرا دور میزنند. اساساً اجارۀ یک ملک، توافق و معاملهای بین دو شهروند میباشد. به دولت چه ارتباطی پیدا میکند که در امری که خصوصی میان دو شهروند میباشد، دخالت نماید؟ مثل تعیین میزان مهریه و بسیاری امور دیگر که جز حوزۀ خصوصی زندگی شهروندان است و دولت بیجهت در آنها دخالت مینماید.
دویست سال پیش، «آدام اسمیت» گفت: «دست غیبی بازار» عرضه و تقاضا را کنترل میکند. چهل سال است ج.ا میخواهد با زور خلاف جهت آب شنا کرده و عرضه و تقاضا را با زور و گرفتن و زدن و بستن تنظیم نماید.
میماند یک پرسش شرعی ساده: من اگر ملکی را اجاره کنم و صاحب ملک از قیمتی که آنرا اجاره داده راضی نباشد، و صرفاً باجبار حکومت آنرا اجاره داده باشد، آیا نماز من در چنین ملکی درست است؟ من با اینکه دین و ایمان درست و درمانی ندارم، اما تا بامروز در هیچ ملکی که بدانم مصادرهای بوده، نماز نخواندهام. اگر بدانم مالکم راضی به اجارۀ بها نبوده و صرفاً بزور و باجبار دولت آنرا اجاره داده، یکشب هم حاضر نیستم در آنجا بصبح برسانم.
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
این آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
یکساعتم بگنجان در سایه عنایت
عشقت رسد بفریاد از خود بسان حافظ
قرآن زبر بخوانی در چهارده روایت