به گزارش خبرداغ به نقل از اعتماد :کشورهای عربی و اسلامی از سال 2011 میلادی به بعد با جنبشهایی مواجه شدند که در محدودهای از غرب آسیا تا شمال آفریقا را در بر میگرفت.
یکی از کشورهایی که بحران آن جنبه بینالمللی یافت، کشور سوریه بود. سوریه از متحدین استراتژیک ایران در منطقه و عمق راهبردی جمهوری اسلامی ایران به شمار میآمد.
جنبش اعتراضی سوریه که از سال 2011 از شهر درعا شروع شد و به تدریج تمام این کشور را فرا گرفت از نظر داخلی از گروههای مختلف مخالف شامل اخوان المسلمین، طبقه متوسط جدید، ناراضیان داخلی اهل سنت و برخی بریدگان از حزب بعث بودند اما به تدریج بحران سوریه تبدیل به یک بحران منطقهای و حتی بینالمللی گردید.
علت این مهم رقابت سه گفتمان سیاسی از اسلام یعنی سلفی-تکفیری، اخوانی و شیعی در بحران این کشور به همراه حمایت مخالفین منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی ایران به ویژه عربستان، ترکیه و امریکا برای سرنگونی دولت اسد و تشکیل دولت افراطی داعش برای پایان دادن به نفوذ ایران در منطقه بود.
در پاسخ و برای مقابله با این بحران محور مقاومت با مشارکت ایران، عراق، روسیه و حزبالله لبنان و سوریه شکل گرفت؛ محوری که نقش شهید سلیمانی در شکلگیری، تداوم و عملکرد آن غیرقابل کتمان است.
تلاشهای جبهه مقاومت همراه با برخی تحولات منطقهای از جمله بروز اختلاف میان دو اردوگاه اخوانی و سلفی-تکفیری به تدریج زمینه را برای تفوق جبهه مقاومت، شکست داعش و باقی ماندن دولت بشار اسد در صحنه سیاسی سوریه فراهم کرد.
بدون شک پیروزی جبهه مقاومت، پایان دولت داعش از نظر ارضی، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سوریه و انتخاب بشار اسد برای یک دوره هفت ساله دیگر به عنوان رییسجمهور سوریه پیروزی بزرگی برای متحدین منطقهای سوریه به ویژه ایران و روسیه به شمار میآمد.
با تداوم حکومت حزب بعث در سوریه و ریاستجمهوری بشار اسد همگان منتظر سیاستهای سوریه در دوران پسا بحران بودند. آیا سوریه صرفا در سیاست خارجی خود به جبهه مقاومت متکی خواهد بود یا اینکه با اتخاذ یک رویکرد واقعبینانه درصدد خروج از انزوا و بازسازی جایگاه خود در نظام بینالملل برخواهد آمد؟
گذشت زمان و عملکرد بشار اسد در حوزه سیاست خارجی به ویژه سیاست خارجی منطقهای بیانگر این مهم بود که بشار اسد، همانند پدرش حافظ اسد، در سیاست خارجی به ویژه در حوزه منطقهای براساس یک رویکرد واقعبینانه عمل میکند. براساس چنین استراتژیای بود که سوریه پس از پایان بحران درصدد برآمد تا روابط خود با کشورهای عربی را احیا و حتی از برقراری روابط با دو کشوری که از حامیان اصلی مخالفین او در دوران جنگ داخلی بودند یعنی امارات و بحرین نیز استقبال کرد.
در راستای همین سیاست بود که ابتدا امارات اقدام به بازگشایی سفارت خود در دمشق کرد و در روزهای اخیر نیز بحرین اقدام به اعزام سفیر به دمشق نمود مضافا اینکه قبل از آن نیز برخی دیگر از کشورهای عربی اقدام به بازگشایی سفارتخانههای خود در پایتخت سوریه کرده بودند.
پژوهشگران این رویکرد بشار اسد را نمادی از واقعبینی و در اولویت قرار دادن منافع ملی از سوی وی در سیاست خارجی میدانند؛ موضوعی که برعهده هر دولتمردی است که تامین منافع ملی ملتش در اولویت سیاست خارجی کشورش باشد. به نظر میرسد برخی دلایل ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی بشار اسد را در دوران پسا بحران ترغیب به اتخاذ این رویکرد واقعبینانه در سیاست خارجی خود کرد که ذیلا به آن اشاره خواهد شد:
1- از نظر ایدئولوژیک و فکری روح حاکم بر جهان عرب از قرن نوزده میلادی به بعد تحت تاثیر نوعی ناسیونالیزم عربی است، سوریه نیز از این قاعده مستثنا نیست و عملکرد این کشور در سیاست خارجی خود در دوران حافظ اسد و اکنون بشار اسد بیانگر قرار گرفتن این کشور تحت تاثیر این ناسیونالیزم عربی است...
چراکه این کشور در تصمیمات مهم خارجی خود پیروی و عملکرد براساس این ناسیونالیزم را در اولویت سیاست خارجی خود قرار داده است.
2- بشار اسد به خوبی از این مهم آگاه است که برای آینده دولت او از نظر سیاسی و اقتصادی بازگشت به جهان عرب، به ویژه پسگیری مجدد کرسی این کشور در اتحادیه عرب، ضروری است و این مهم جز از طریق بهبود روابط با کشورهای عربی امکانپذیر نیست.
3- دولت سوریه در دوران پایان جنگ داخلی تصمیم به بازگشت به صحنه بینالمللی و به تدریج بازیابی نقش خود در تحولات منطقهای دارد. لازمه این مهم بازگشت به جامعه بینالمللی است؛ موضوعی که تنشزدایی منطقهای و بهبود روابط با کشورهای منطقه میتواند مقدمهای برای بازگشت این کشور به جامعه بینالملل باشد.
4- از نظر اقتصادی سوریه اکنون نیاز به بازسازی و احیای اقتصاد خود دارد. نیل بدین هدف برای دولتمردان سوری تنها از طریق جذب سرمایهگذاریهای خارجی و اعطای امتیاز بازسازی به کشورها و شرکتهای منطقهای و فرامنطقهای امکانپذیر است. در راستای چنین سیاستی است که دمشق از احداث نیروگاههای خورشیدی توسط امارات در این کشور استقبال و با این اقدام چراغ سبزی به دیگر کشورهای عربی و حتی شرکتهای غربی نشان داد. این سیاست ناشی از فهم درست این واقعیت از سوی رهبران سوریه است که بازسازی سوریه با کمک متحدین استراتژیک این کشور در منطقه یعنی روسیه و ایران به تنهایی امکانپذیر نیست، چراکه روسیه اکنون به دلیل بحران اوکراین مورد تحریمهای بینالمللی است و ایران نیز از زمان خروج ترامپ از برجام خود با شدیدترین تحریمهای بینالمللی مواجه است. جان کلام اینکه عملکرد بشار اسد در سیاست خارجی در دوران پساز بحران داعش بیانگر نوعی رویکرد واقعگرایانه و در اولویت قرار دادن منافع ملی برای رهبران این کشور است، موضوعی که میتواند الگویی برای کارگزاران سیاست خارجی ما نیز باشد.