به گزارش خبرداغ به نقل از ایرنا: «امیر تاجیک»، مستندساز در یادداشتی با نقد رویکردهای غیرمنصفانه برخی فعالان رسانهای و فضای مجازی نسبت به مشی مردمی رئیس دولت سیزدهم، نوشت: صبح امروز، پس از یک شب کاری طولانی که مشغول تدوین مستندی بودم، به نوشته آقای جلیل محبی در حساب توییتریشان برخوردم. البته رویکرد نوشتههای آقای محبی در گذر زمان تغییرات چشمگیر و فراز و نشیبهای فراوانی داشته است. به همین دلیل چندان مایل به دنبال کردن آنها نیستم، لکن اینبار نوشتههای ایشان در توئیتر درباره رئیسجمهوری انگیزهای شد تا آن را مطالعه کنم.
ایشان از «دوربین درمانی» سخن گفته بودند و اینکه بسیاری از رفتارهای آقای رئیسی نه از جانب ایشان، بلکه به درخواست مشاوران رسانهای «غیرحرفهای» ایشان صورت میگیرد. آقای محبی در توضیحات خود، بر تبعیت بیچون و چرای رئیسجمهور از مشاوران رسانهای خود تأکید کرده، ایشان را «فاقد توان ذهنی»، «فاقد قدرت فهم» و «ناتوان از فهم کارشناسی مسایل» توصیف کردهاند.
اینکه آقای محبی از نگارش این رشتو چه هدفی را دنبال میکند، شفاف نیست، با این حال شرط انصاف است که به عنوان یک مستندساز مستقل که بنا به وظیفهی ذاتی خود ملزم به ثبت مستنداتم مطالبی را برای اولین بار مطرح کنم.
اینجانب همچون بسیاری از سایر مستندسازان برای تهیه مستند در یکی از سفرهای استانی رئیسجمهوری با ایشان همراه بودم. نکته قابل توجه در این سفر، نگاه غیر امنیتی به تیم مستندساز همراه بود که از این جهت با سفرهای سابقم همراه دولتهای پیشین و یا مسئولان دولتی و حتی بخش خصوصی، یک تفاوت بارز به حساب میآمد.
نکته بعدی، منش آقای رئیسی بود. در سفری که همراه ایشان رفتم، از زمان سوار شدن به هواپیما حوالی ۶ صبح تا بازگشت به تهران در حدود یک نیمه شب روز بعد، برنامههای فشردهای برای رئیسجمهوری تدارک دیده شده بود که حضور در همه این برنامهها و حتی پوشش آن در توان هر کسی نیست.
آقای رئیسی از زمانی که به استان وارد شدند تا زمانی که به تهران بازگشتند، مخاطب صحبتهای مسئولان استانی و مردم بودند. در جریان فعالیتهای روزمره رئیسجمهوری اتفاقهای زیادی روی میدهد. به ویژه در حاشیه سفرهای استانی یا دیدارهای مردمی، هرکسی درخواستی دارد و حجم این درخواستها به دلیل مشکلات فزاینده اقتصادی در سالهای اخیر بسیار بالاست.
«انبوه درخواستهای مردمی و منابع اندک کشور» شاید منصفانهترین عبارتی باشد که بنده از یک روز عادی رئیسجمهوری به ذهنم میرسد. به هر حال گفت و شنودهای زیادی در جریان سفر استانی جریان دارد که فقط برخی قسمتهای آن، به تشخیص تیم رسانهای منتشر میشود.
ساخت مستند از یک سفر استانی آنقدر جذابیت دارد که هیچ مستندسازی نمیتواند از آن چشمپوشی کند. شوخطبعی و دغدغهمندی آقای رییسی در ترکیب با رویدادهای مستند باعث میشود مستندساز فیلمی بسازد که اگرچه قالبی روایی دارد، اما شخصیتها آنقدر واقعی هستند که مخاطب نمیتواند میان سینمایی یا مستند بودن آن تمیز قایل شود.
اینکه رئیسجمهوری در جریان یک سفر به راننده میگوید «اگر درست رانندگی نکنی، خودم پشت فرمان مینشینم» به شهادت افراد حاضر، عین اتفاقیست که روی داده، و صدها نمونه از این دست در یک سفر اتفاق میافتد که از دید عموم جامعه پنهان است و به مدد دوربین مستندسازان نمایان میشود. اینکه آقای رئیسی از کارمند روابط عمومی ریاستجمهوری میپرسد که «آیا به شما ناهار دادهاند» منش و روحیه شخصیتی ایشان است که در راستای نوعدوستی معمول ایشان به تصویر کشیده شده، اما چون در بازروایی این وقایع جرح و تعدیلهایی صورت میگیرد، کل مفهوم در قامتی ناقص و جدای از بافتار واقعی به نمایش درمیآید. انتشار برخی از این صحنهها اگرچه ممکن است از منظر منتقدان منصف قابل بحث باشد، اما وقوع آن عین «واقعیت» است و «نمایشی» خواندن در خوشبینانهترین حالت حاکی از ناآگاهی گوینده است.
در خصوص مسئولان نظام جمهوری اسلامی میتوان دو رویکرد را همواره مدنظر داشت: رویکرد آرمانی و رویکرد همایونی. در رویکرد آرمانی که بر پایهی مبانی انقلاب استوار است، رئیسجمهوری یکی از آحاد مردم است که مسئولیتی سنگین بر عهده دارد و نباید پردهای جز صورتش میان او و مردم باشد. همانطور که امام علی (ع) به مالک اشتر فرمود «در میان تو و مردم باید واسطه و سفیری جز زبانت و حاجب و پردهای جز چهرهات نباشد. افرادی را که با تو کار دارند، از ملاقات با خود محروم مساز.»
اما در رویکرد همایونی، رئیسجمهوری در مسیرهای ویژه عبور و مرور میکند و نزدیک شدن به وی دشوار است.
مشکلات کشور به دلایل متعدد در سالهای اخیر انباشته شده است. آنچه به عنوان یک مستندساز از منش رئیس جمهوری دیدهام، آنست که آقای رئیسی به شیوه خود پیگیر حل مشکلات هستند، ممکن است کارشناسان امر به شیوههای پیگیری ایشان در مملکتداری نقد داشته باشند که از حوزه تخصص اینجانب بیرون است. از همین رو امیدوارم بیاطلاع از جریان امور و بدون اطلاعات کافی سخن به گزاف نگوییم و اصل را بر نقد منصفانه ایشان و وزرایشان قرار دهیم تا جامعه باور کند این قبیل توئیتر بازیها یک بازی سیاسی نیست. سعدیا هر آنچه میخواهی بگو/ حق نباید گفت الا آشکار.