آخرین نمونه از این خبرسازیها، پخش نشدن برنامه تلویزیونی ثریا بود. مجری و تهیهکننده این برنامه در شبکههای اجتماعی، با بیان اینکه «متأسفانه برنامه زنده امشب ثریا با موضوع توافق وین، نیم ساعت قبل از پخش به دستور جایی که نمیدانم کجاست کنسل شد» مدعی شد: «ادامه راه دولت قبل به جایی نمیرسد، چه در برجام و چه در بستن فضای مجازی.» پیشداوری و چهبسا فضاسازی موجود در این خبر، بهانه خوبی برای هجمه به دولت فراهم کرد تا این ادعا را مطرح کنند که دولت تحمل صدای مخالف را ندارد، هرچند بعدها معلوم شد که اصل خبر غیرواقعی بوده و پخش نشدن این برنامه، علتی جز فرایندهای درونی صداوسیما نداشته است.
در این رابطه پایگاه اطلاعرسانی سیما با اعلام اینکه «برخلاف برخی گمانهزنیها درباره دلایل عدم پخش برنامه «ثریا» برنامه یاد شده به دلیل نبود هماهنگیهای لازم با معاونت سیما پخش نشد» اظهار کرد: «این اتفاق، در روند کاری یک رسانه بویژه رسانهای مانند صدا و سیما با تعدد شبکهها و حجم بالای برنامهسازی، امر عجیبی به شمار نمیآید. گفتنی است با هماهنگی لازم، پخش برنامه ثریا مطابق معمول و گذشته، ادامه خواهد داشت.»
جعل خبر درباره نامهای که وجود نداشت
این دومین جریانسازی از این دست برای مخدوش جلوه دادن رابطه دولت و صداوسیما بود. پیش از این هم برخی کانالهای بینام و نشان تلگرامی، مدعی شده بودند که آیتالله رئیسی درباره عملکرد معاونت سیاسی صداوسیما نامه مفصلی را به رهبر معظم انقلاب نوشته است، به این دلیل که این معاونت با گزارشهای جهت دار که دائماً در حال تخریب دولت است! جعلکنندگان تا آنجا پیش رفتند که رئیس جمهور این گزارشها را مستند کرده و رهبر انقلاب نیز خواستار بررسی این مستندات شدند! اما ساعتی بعد این جریانسازی کاذب نیز از سوی مدیرکل روابط عمومی دفتر رئیسجمهور تکذیب شد. محمدمهدی رحیمی در شبکههای اجتماعی نوشت: «رئیس جمهور مکاتبهای با رهبر معظم انقلاب درخصوص صداوسیما نداشتهاند.»
تخریب رابطه دولت با ارکان کشور؛ با چه هدفی؟
از ابتدای تشکیل دولت سیزدهم، جلسه هفتگی سران قوا یکی از برنامههای ثابت بود، از جمله به این دلیل که به گفته سخنگوی دولت «تریبونهای عمومی نباید محل مطرح کردن مشکلاتی باشد که میتوان آنها را در جلسات مطرح کرد.» علی بهادری جهرمی همچنین گفته بود که«جلسات سران قوا برای همدلی بیشتر میان مسئولان عالی است و نباید دیدگاههای متفاوت و اختلافات احتمالی میان مردم و در رسانه توسط مسئولان طرح شود. دیدگاههای کارشناسی در این جلسات بحث و بررسی میشود و ممکن است مباحث در این جلسات قابلیتهای انتشار نداشته باشد.» اما واقعیت این است که دولت، علاوه بر قوای مقننه و قضائیه، چنین رویکردی را در قبال سایر ارکان کشور و حتی احزاب نیز پیش گرفت؛ با این هدف که هم همدلی ایجاد شود و هم از دل آن، راهحلهای حل مسأله حاصل شود. همافزایی میان دولت و مجلس برای تصمیمگیری، بویژه در زمینه لوایح و طرحها از جمله رهاوردهای این رویکرد است.
باوجود این به نظر میرسد این همدلی و کاسته شدن از تنشهای داخی برخی جریانها را در حاشیه برده و فلسفه وجودی آنان را از بین برده است، جریانهای حاشیهای که نان خود را در وجود شکاف و نقار در کشور جست و جو میکردند. از این رو طبیعی است که این جریانها به هر وسیلهای بخواهند بار دیگر آن ناهماهنگیها احیا شود؛ ناهماهنگیهایی که به بسته شدن گرهها و حل نشدن مسائل کشور منتهی میشود. اما باتوجه به همه شواهد، بویژه تجربه فعالیت و رویکرد دولت در تعامل با ارکان مختلف کشور در 6 ماه فعالیت، فعالیت این جریانها همان مثل کوبیدن آب در هاون است.