به گزارش خبرداغ ، «با همان صلابت و شور آن روزها حرف میزند. انگار اولین روز مأموریت آزادسازی کشتی از چنگال دزدان دریایی است. سالها از آن اتفاق میگذرد ولی همه جزئیات را به خاطر دارد. روزهایی که یکی از بزرگترین عملیاتهای نیروی دریایی ارتش و کماندوهای کلاهسبز برای پسگیری کشتی تجاری ایران از دزدان دریایی سومالی رقم خورد. جزئیات این عملیات سالها سر به مهر بود و کسی از نقش نیروی دریایی ارتش در آزادسازی کشتی اِگلانتین و دستگیری «گراد»، سردسته دزدان دریایی سومالی، خبر نداشت؛ یکی از خطرناکترین دزدان که توانسته بود ۳۷ کشتی را ربوده و خدمه آنها را گروگان بگیرد. با این همه فروردین سال ۹۱ خبر بازداشت سردسته دزدان دریایی سومالی سرخط خبرهای مهم شد.
ناوسروان عبدالله احمدی، فرمانده عملیات با شوق فیلمهای عملیات را نشان میدهد و میگوید، این فیلمها را چند نفر از بچهها با گوشی ضبط کردهاند. بیشتر از صد بار دیدهام ولی هر بار برایم تازگی دارند. در این عملیات معجزه خدا را دیدم و اگر کمک خداوند نبود، هیچ وقت نمیتوانستیم خطرناکترین دزد دریایی چند دهه اخیر را دستگیر کنیم. احمدی پنج سالی است که بازنشسته شده و هنوز هم دلش برای دریا تنگ میشود.
او از شجاعت کماندوهایی میگوید که قبل از رسیدن کشتی تجاری ربودهشده ایرانی به ساحل سومالی، آن را آزاد کردند: «کسی که در نیروی دریایی ارتش خدمت میکند ساک و کولهپشتیاش همیشه آماده است و تعطیلات برای او معنی ندارد. فروردین سال ۹۱ بود که به جلسهای فراخوانده شدم. در جلسه گفتند یک کشتی تجاری ایران به نام اگلانتین با ۲۲ خدمه پس از بارگیری شکر از برزیل به طرف ایران در حرکت بوده که توسط دزدان دریایی سومالی ربوده شده است. دستور این بود که باید قبل از رسیدن کشتی به سواحل این کشور آن را آزاد کنیم. عملیات زیر نظر امیر دریادار سیاری که فرماندهی نیروی دریایی ارتش را بر عهده داشت، انجام میشد و نباید اجازه میدادیم این کشتی به سرنوشت کشتیهای کشورهای دیگر که ربوده میشدند، دچار شود. همان شب با همسرم تماس گرفتم و گفتم کولهپشتیام را آماده کند. هیچ وقت از نوع مأموریت به خانواده نمیگفتم و در پاسخ به این سؤال که کجا میروی؟ میگفتم: دریا. انتخاب نفرات با من بود. بر اساس تجربه شخصی و آشنایی با خصوصیات نیروها آنها را انتخاب کردم. مثلاً میدانستم بچههای اصفهان خلاق هستند یا بچههای شمال خیلی سریع و زرنگند.
۳۲ نفر برای این مأموریت انتخاب شد و ابلاغ کردیم همان شب در پایگاه بندرعباس حاضر باشند. مأموریت محرمانه بود. با توجه به این که اواسط تعطیلات عید بود همه از این مأموریت تعجب کرده بودند. به آنها گفتم برای یک مأموریت باید تا وسط دریا برویم. ساعت پنج عصر با هواپیمای نیروی دریایی ارتش به چابهار پرواز کردیم. با توجه به تاریکی هوا باند پایگاه چابهار با نور فانوسهایی که کنار جاده چیده شده بودند، آماده شد. بعد از فرود به کشتی رفتیم و تا ساعت چهار صبح بارگیری کردیم و راه افتادیم. بچهها از مأموریت میپرسیدند و میگفتند چرا این همه سلاح و مهمات با خودمان میبریم؟ شش روز با کشتی تجاری اگلانتین فاصله داشتیم و باید قبل از این که به ساحل سومالی نزدیک شود، به کشتی میرسیدیم. نیمهشب وقتی از آنتن تلفنهای همراه ایران خارج و وارد دریای عمان شدیم نیروها را جمع کردم و موضوع عملیات را به آنها گفتم. عملیات کاملاً محرمانه بود و از آنجا که موبایلها آنتن نداشت آنها نمیتوانستند با خانواده تماس بگیرند. در نقطه کور بودیم و حتی تلفن ماهوارهای هم آنتن نمیداد. به آنها گفتم شما نیروهای دلاور و آموزشدیده هستید. ۱۲ دزد دریایی کشتی تجاری ایران را ربوده و نباید اجازه دهیم آنها به هدفشان برسند. همه تکبیر گفتند و اعلام کردند تا آخرین نفس مقابل دزدان دریایی میایستند.»
همه چیز از روز پنجم شروع شد. عبداالله احمدی عکسی از سردسته دزدان دریایی را نشان میدهد و میگوید خیلی از کشورها دنبال دستگیری این مرد بودند.
دزدیدن ۳۷ کشتی و باجگیری در دریا گوشهای از کارهای این مرد خطرناک بود: «دزدان دریایی بعد از ربودن کشتی آن را نزدیکی ساحل و قبیلهشان متوقف میکردند. بعد از گروگانگرفتن خدمه از کشور صاحب کشتی درخواست پول میکردند و اگر پول داده نمیشد خدمه را میکشتند. با توجه به اوضاع نابسامان دولت سومالی و کودتا در این کشور، قبایل مختلف دست به دزدی دریایی میزدند. هر قبیله برای خودش کشتی میدزدید و باج میگرفت. «گراد» فرمانده دزدان دریایی هم یک نظامی اخراجی ارتش سومالی بود و اطلاعات نظامی فوقالعادهای داشت و با دزدان دریایی معمولی فرق میکرد. سرعت کشتی اگلانتین ۱۵ گره دریایی بود و ما با ۱۹ گره دریایی آن را تعقیب میکردیم. مسیری که حرکت میکردیم در کریدور دریایی نبود و تا چند مایلی آن هیچ کشتی حرکت نمیکرد. ساعت ۱۰ شب وقتی نزدیک کشتی شدیم دو قایق داخل آب انداختیم و در هر قایق هم هفت نفر از کماندوها مستقر شدند. آن قدر تاریک بود که دو متری خودمان را هم نمیدیدیم. به یک مایلی کشتی رسیده بودیم که ناگهان چراغها و نورافکنهای اگلانتین روشن شد. با اسلحه روی عرشه آمدند و تیراندازی کردند. متوجه شدیم با یک گروه حرفهای طرف هستیم. بلافاصله قایقها را برگردانیم و به کشتی برگشتیم. باید نقشه جدیدی طراحی میکردیم.
تعقیب تا صبح ادامه داشت. پرچم کشتی را پایین داده بودیم تا متوجه ملیت ما نشوند. روز بعد کاپیتان کشتی اگلانتین اعلام کرد دو نفر از خدمه بیمار هستند و با یک قایق و همراهی یکی از دزدان دریایی به کشتی شما میآیند. یکی از دزدان دریایی هم با بیسیم هشدار داد اگر تا دو ساعت بعد قایق و همدست آنها برنگردد همه خدمه کشتی را میکشند. چند دقیقه بعد یک قایق با دو خدمه کشتی و یکی از دزدان دریایی به ما نزدیک شد. یکی از خدمه که ایرانی بود ماسک اکسیژن به صورت داشت. دستان دزد دریایی را بستیم ولی او لبخند میزد. در آن لحظه متوجه خندههای او نشدیم. بعد از دو ساعت وقتی او را آزاد کردیم متوجه شدیم این نقشه بود تا ملیت ما را متوجه شوند. آنها با تهدید دو نفر از خدمه خواسته بودند تا نقش بیمار را بازی کنند. به این ترتیب متوجه شدند ما ایرانی هستیم و برای پسگرفتن کشتی آمدهایم.»
ناوسروان احمدی از عملیات آزادسازی و معجزهای که با چشم دید اینگونه میگوید: «با تاریکشدن هوا برای متوقفکردن کشتی انبار رنگ کنار موتور را با آرپیچی منفجر کردیم. با توقف کشتی دوباره قایقها را به آب انداختیم و با طنابی که به هم وصل کرده بودیم به نوک کشتی رفتیم تا بتوانیم کنار آن پهلو بگیریم. با توجه به ارتفاع ۱۵ متری کشتی نمیتوانستیم چنگک طناب را به لبه عرشه قفل کنیم. آن لحظه معجزه خدا را دیدم. دریا آرام بود ولی ناگهان موج مردهای به سمت قایق ما آمد و ما را چند متر بالا برد و موفق شدیم چنگک را بر لبه عرشه قفل کنیم.
محمد واحدی تکاور زابلی اولین نفری بود که وارد کشتی شد. با پنج نفر دیگر خودمان را روی عرشه رساندیم. دزدان دریایی از طبقه چهارم ساختمان اصلی کشتی به ما شلیک میکردند. تیربار و نارنجکانداز هم داشتند. قرار شد با تاریکی کامل هوا به ساختمان کشتی حمله کنیم. چهار ساعت روی عرشه ماندیم و پنج نفر از نیروهای کمکی هم به ما ملحق شدند. با توجه به پوست تیره دزدان دریایی و تاریکی شب، جنگ سختتر شده بود. با سختی زیاد کاپیتان کشتی را نجات دادیم ولی لحظه آخر تیراندازی کردند و کاپیتان مجروح شد. تا پنج صبح ۱۵۰ متر پیشروی کردیم. هفت نفر از دزدان دریایی را دستگیر و همزمان تعدادی از خدمه کشتی را آزاد کردیم. لحظات نفسگیری بود. یک اشتباه میتوانست به قیمت جان نیروها و خدمه کشتی تمام شود. پنج نفر از دزدان و سردسته آنها توی کابین کاپیتان بودند. با انداختن گاز اشکآور و محاصره کابین همه آنها را دستگیر کردیم. وقتی گراد به دام افتاد متوجه شدیم همان کسی است که به بهانه انتقال دو بیمار وارد کشتی شده بود تا هویت ما را شناسایی کند. یکی از دزدان دریایی میگفت گراد قبل از دستگیری با تلفن ماهوارهای از همدستان خود در کشورهای امارات، هند و سومالی تقاضای کمک کرده بود. این عملیات با رشادت نیروی دریایی ارتش با موفقیت به پایان رسید و به ایران برگشتیم.
تا مدتها خبر آزادی کشتی تجاری ایران و دستگیری دزدان دریایی سرخط اخبار دنیا بود و خیلی از رسانههای دنیا باور نمیکردند ما هزاران کیلومتر دورتر از ایران بتوانیم کشتی را از چنگ دزدان دریایی نجات دهیم و همه آنها را دستگیر کنیم.»
روزنامه ایران