یک استاد جامعه شناسی درمورد قتل فجیع اخیر در اهواز گفت: «یکی از علتهای این حوادث به فرهنگ ریشهدار ازدواجهای قراردادی و کودک همسری در بین قبایل باز میگردد. در واقع، جنگهای و رسوم و فرهنگ قبیلهای همچنان وجود دارد. اتفاقی که افتاده این است که در سالهای اخیر این امر تشدید هم شده است.»
به گزارش خبرداغ به نقل از انتخاب ، نیره توکلی در تحلیل خود از قتلی که در اهواز رخ داده است، عنوان کرد: «در آن منطقه از پیش از انقلاب، قتلهای ناموسی به خصوص بریدن سر زنان و پرت کردنش در زمینهای اطراف، سابقه دارد. فعالان زن از همان زمان هم در این زمینه صحبت کرده بودند. به هر حال یک سابقه فرهنگی و یک فرهنگ خشونتی هم در برخی از مناطق وجود دارد.»
این جامعهشناس ادامه داد: «حدودا 7 تا 8 سال قبل، در همان مناطق این موضوع را مشاهده کردم که در چهار راهها، دستفروشان به صورت عادی دشنه و قمه که سلاحهایی که برای کشتن و دعواهای محلی است را میفروختند و این فرهنگ به همین شکل ادامه پیدا کرده است، به خصوص در آن مناطق که ازدواجهای نافبری و ازدواجهای قراردادی یعنی ازدواجی که زن و شوهر نقشی در آن ندارند، و کودک همسری بسیار رواج دارد.»
توکلی با بیان اینکه فیلم سینمایی «عروس آتش»، ساخته خسرو سینایی یکی از نمونههای واقعی از ازدواجهای خویشاوندی و عشیرهای است، گفت: «این ازدواجها صرفا یک امر تشریفاتی نیست، وقتی ناف دختر عمو را به اسم پسر عمو میبرند و دختر از زمانی که به دنیا میآید، اولین انتخابش پسر عمو است، راه دیگری برای انتخاب ندارد. اگر پسر عمو به هر دلیلی نخواهد با دختر عمویش ازدواج کند، باید با اجازه خانواده عمویش با فرد دیگری ازدواج کند. در واقع حتی ازدواج خارج از قبیله و منطقه هم یکی از ممنوعههاست.»
این پژوهشگر حوزه زنان، در خصوص قتلهای ناموسی، بیان کرد: «چندین عامل در این اتفاق دخیل هستند؛ یکی از علتها به فرهنگ ریشهدار ازدواجهای قراردادی و کودک همسری در بین قبایل باز میگردد. در واقع، جنگهای و رسوم و فرهنگ قبیلهای همچنان وجود دارد. اتفاقی که افتاده این است که در سالهای اخیر هم این امر تشدید شده است. در حقیقت، به جای اینکه با چنین فرهنگی مقابله شود و نشان دهیم که جامعه عدالتمحور هستیم و با ظلم مبارزه میکنیم، اما با افرادی که این مظالم را انعکاس میدهد، برخورد میکنیم. برای این امر، موضوع جورج فلوید که در امریکا کشته شد را مثال میزنم، اگر خبرنگاران آن فیلم را انعکاس نداده بودند، آیا جنبش «زندگی سیاهان ارزش دارد» به راه میافتاد؟ کمااینکه این مهم در رسانههای کشور ما و حتی صدا و سیما هم بسیار انعکاس پیدا کرد و تظاهراتی هم در اعتراض به این رفتار انجام شد.»
توکلی درباره نقش خانواده در قتلی که رخ داده، اظهار کرد: «یک خانوادهای وجود داشته که دختر 12 ساله را با زور وادار به ازدواج کردهاند، سپس این دختر در سن 15 سالگی بچهدار شده است. این دختر با فرهنگ قبیلهای دست و پنجه نرم کرده است و به هر دلیل در سنی که هنوز به بلوغ جسمی و عقلی نرسیده، ازدواج کرده است. جدا از اینکه به ترکیه فرار کرده بوده یا نه؟ اصلا چرا فرار کرده؟ آیا مطالعهای صورت گرفته که بر این کودک مادر، در زندگی خانوادگی چه گذشته است؟»
وی افزود: «پدر این دختر از او حمایتی نکرده و او را از کودکی مجبور به ازدواج کرده، پس از آن هم این دختر در زندگی زناشوییاش هیچ حمایتی از پدرش ندیده است، حال هر اتفاقی هم که برایش رخ داده باشد، قربانی آن دختر بوده و قربانی بعدی هم کسی است که این ظلم را گزارش کرده است اما به جای اینکه با این ظلم مبارزه شود، سیاست سرزنش قربانی و کسی که این جنایت را منعکس کرده، در پیش گرفته شده است.»
توکلی تاکید کرد: «باید بدانیم و بپذیریم که کودک همسری، فجایعی همچون فرار دختران، بیوه شدن در سنین پایین، روسپیگری، اعتیاد، و... را به همراه دارد. خانوادههایی که دختران را زیر سن بلوغ عقلی و جسمی وادار به ازدواج میکنند، معمولا خانوادههای از هم پاشیدهای هستند که پدران معتاد دارند و از کودکی با خیلی از مسائلی آشنا میشوند که نباید آشنا شوند، از جمله روابط جنسی.»
این جامعه شناس درمورد تاثیرات مواجهه با روابط جنسی در سنین پایین، گفت: «مواجهه با روابط جنسی قبل از اینکه فرد شرط عقلی داشته باشد، ضربهای به روند تربیتی میزند و آنها را در مقابل آسیبها و مفاسد بعدی که با آن رو به رو خواهند شد، آسیبپذیر میکند.»
این فعال حقوق زنان در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه قتلهای ناموسی ریشه در چه مسائلی دارد، مطرح کرد: «به باور من، ریشه ی یکی از علل حوادثی مشابه حادثه چند روز اخیر در اهواز، به فرهنگ قومی، قبیلهای و فرهنگ خشونت برمی گردد. دومین علت به کودک همسری مربوط میشود. بعلاوه، بحث سرزنش قربانی در اینجا نیز اهمیت دارد. بدان معنا که کسانی که دست به این فجایع میزنند، اغلب به صورت دسته جمعی آن را انجام میدهند و بعد با دلایلی همچون دفاع از ناموس و سرزنش خود قربانی به آن معنا که مقصر شخص قربانی بوده که منجر به این فاجعه شده، آن را توجیه میکنند.»
توکلی خاطرنشان کرد: «راههای قانونی فرار از مجازات وجود دارد و افرادی که دست به چنین اقداماتی میزنند، اطلاع دارند که مجازات سنگینی برایشان در نظر گرفته نمیشود و به همین دلیل با افتخار و با خوشحالی این جنایت در سطح شهر نمایش داده شده است، بدون اینکه نگران عواقبش باشند.»
وی افزود: «آیا کودک همسری که در اینجا زندگی میکند، نباید در پناه قانون باشد و جانش ارزشی داشته باشد؟ آیا او به میل خود ازدواج کرده و بچهدار شده است؟ آیا در برابر تمام چیزهایی که از او خواستهاند، کوچکترین حمایتی پشتش بوده است؟ حالا هم که مونا حیدری را یه این شکل به قتل رساندهاند، بسیاری به این شکل جلوه دادهاند که او بد کاره بوده و کارهای خلاف انجام داده است. در واقع، تمام اینها به معنای سرزنش قربانی است.»
توکلی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چرا در تصویب لایحههای حمایت از زنان در برابر خشونت و منع کودک همسری مقاومت میشود، تصریح کرد: «باید دید که از کجا این مقاومتها صورت میگیرد، بدنه فرهنگ کلی جامعه ما که به این مسائل یعنی فرهنگ قبیلهای و رفتارهای جنایتکارانه در مورد کودکان، با انزجار نگاه میشود و ما میبینم که این موارد فرهنگ عمومی جامعه ما نیست بلکه فرهنگ حاشیهای، قومی و قبیلهای است. بنابراین بدنه کلی فرهنگ ما پذیرش این را دارد که قوانینی به ضرر کودک همسری و به نفع زنان در برابر خشونت وضع شود.»
او اضافه کرد: «در حالی که نمایندگان باید تمام تلاش و همشان این باشد که این قوانین را تصویب کنند، برعکس آن اتفاق میافتد. زمان ثبت نام افراد در انتخابات، صلاحیتها رد میشود و برای مردمی که بدنه اصلی فرهنگ ایران را تشکیل میدهند، موانعی ایجاد میشود؛ نمایندگانی که باید انعکاس صدای این مردم باشند، اما در عمل این اتفاق نمیافتد. اگرچه در هر دورهای نمایندگانی به خصوص از زنان هستند که در این مسائل تلاش کردهاند و میکنند ولی در مجلسهای مختلف بسته به اینکه سد نظارت استصوابی شورای نگهبان چه قدر محکم باشد، برای ورود صداهای واقعی به مجلس، مانع ایجاد میشود. طبیعتا خروجی این نظارت، مجلسی میشود که صدای مردم، کودک همسران و زنان بیپناه را منعکس نمیکنند.»
این پژوهشگر حوزه زنان، ادامه داد: «فرزند این خانواده، پدر قاتلی دارد و مادرش هم که کودک بوده و جانش را به این فجیعی از دست داده است، این بچه قرار است چگونه بزرگ شود و چه کسی حمایتش میکند؟ به هر حال اینکه چرا این لایحهها خاک میخورند و در عوض قوانینی تصویب میشود که خشونتها را تشدید و محدودیت ایجاد میکند، ما را به این نتیجه میرساند که لابد صدای واقعی مردم در جاهایی که تصمیمگیری سیاسی میکنند، به گوش نمیخورد.»