به گزارش خبرداغ به نقل از فارس، سعید طلوعیان عضو اسبق شورای مرکزی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان طی یادداشتی نوشت: دورنمای عملکرد و کارنامه منفی یا مثبت رئیسی در قامت رئیس قوه مجریه از هم اکنون مورد توجه تحلیلگران و صاحبنظران بسیاری قرار گرفته و روزهای پس از پیروزی و استقرار دولت رئیسی شاهد تولید ادبیات قابل توجهی در رابطه با این موضوع در رسانهها بوده است.
وضعیت بغرنج و شرایط حساس کشور در زمینه های گوناگون دولت رئیسی را با مخاطرات زیادی روبرو خواهد کرد. اما به همان میزانی که چالشهای فراوان در یک «وضعیت منفی» امکان ظهور و بروز پیدا میکنند امکانهای بزرگی نیز برای درخشش مدیریتی و رقم زدن تحولات بزرگ فراهم می شود. برای مثال شرایط حساس کرونایی در کشور و عملکرد ضعیف دولت روحانی در زمینه واکسیناسیون عمومی، به بستری برای درخشش دولت رئیسی تبدیل شد و دولت رئیسی در زمانی کوتاه توانست به یک موفقیت مدیریتی کلان و سرمایهساز دست پیدا کند. به نظر می رسد میتوان به این موضوع به مثابه یک قاعده نگریست و به حوزه های دیگر نیز تعمیم داد. همه عرصه های مدیریتی به واسطه درگیری با معضلات کلان، میتوانند با اقدامات کلان دچار تحول شوند.
در یک نگاه کلی مهمترین چالشی که در سالهای گذشته و پیشرو گریبان گیر حاکمیت و به طور مشخص دولت در ایران شده است افت شاخصهای مربوط به «سرمایه اجتماعی و اعتماد» نسبت به حاکمیت باشد. به نظر میرسد این شاخص با توجه به عملکرد دولت روحانی و وضعیت بد اقتصادی در وضعیت نامطلوبی قرار داد. از انجایی که اعتماد مردم به سیاستهای اعلامی دولتها پیش زمینه همکاری و همراهی مردم با اقدامات دولت است و سرمایه اجتماعی نقش به سزایی در شکلدهی به دیدگاه مردم نسبت به حاکمیت دارد وضعیت فعلی می تواند به عنوان یک مانع در برابر دولت رئیسی عمل کند.
تغییر دولت می تواند به مثابه یک فرصت برای حاکمیت در جهت تغییر وضعیت سرمایه اجتماعی باشد. چرا که تغییر دولت معمولا به عنوان یک «وقفه اجتماعی» و فرصت زمانی عمل می کند که افکار عمومی برای قضاوت درباره عملکرد دولت به دولتمردان جدید می دهد. همین فرصتِ کوتاه افکار عمومی برای قضاوت کردن، در حداقل معنای خود می تواند وضعیتی خنثی برای شکل دادن به ذهنیت مردم درباره کارنامه دولت تلقی شود. بنابراین این وقفه اجتماعی در افکار عمومی یک فرصت کوتاه و ارزشمند برای هر دولتی فراهم می کند.
دولت رئیسی با کارنامه درخشانی که در زمینه واکسیناسیون رقم زد پالسهای مثبتی را برای افکار عمومی ارسال کرد. نظرسنجی مرکز افکارسنجی جهاد دانشگاهی نشان می دهد میزان امید به دولت رئیسی در شهریور نسبت به مردادماه شیب افزایشی داشته است. کاهش قیمت اقلامی مانند سیمان و آهن نیز به جهت برانگیختن توجهات رسانهای به وضعیت سیمان در دولت روحانی، در این زمینه موثر واقع شده است. تا بدین لحظه میتوان گفت دولت رئیسی از فرصت «وقفه اجتماعی افکار عمومی» به درستی بهره برداری کرده است.
علاوه بر نتیجه مثبتی که دولت رئیسی از فرصت وقفه اجتماعی در کوتاه مدت به دست آورده، نتیجه بلندمدت قضاوت افکار عمومی درباره دولت رئیسی، احتمالا به متغیرهای کلانتری بستگی خواهد داشت. به نظر میرسد قضاوت بلندمدت نسبت به دولت رئیسی احتمالا متاثر از وضعیت بازارهایی همچون ارز، سکه، طلا، مسکن و خودرو در یک بازه زمانی بیشتری خواهد بود. بنابراین واکنش مثبت فعلی به دولت رئیسی را میباید «شکننده» و مقطعی ارزیابی کرد.
تغییرات گسترده در نگرش افکار عمومی نسبت به عملکرد دولت و حاکمیت و همچنین نحیف یا فربه شدن سرمایه اجتماعی نظام سیاسی نیازمند طی شدن مدت زمان بیشتری است. یکی از مهمترین شاخصهایی که در این زمینه تاثیر زیادی بر جای خواهد گذاشت وضعیت «تابآوری اجتماعی» است که در سالهای اخیر هم متاثر از شرایط اقتصادی و هم متاثر از وضعیت روانشناختی افت محسوسی کرده است. تابآوری اجتماعی در وضعیت اقتصادی منفی میتواند فرصت «وقفه اجتماعی» افکار عمومی را برای دولت افزایش دهد؛ متغیری که دولت رئیسی البته از آن بی بهره است. بنابراین یک ملاحظه بسیار مهم در رابطه با فرصت وقفه اجتماعی، وضعیت تابآوری اجتماعی است.
«یکپارچه شدن حاکمیت» و حضور نیروهای انقلابی در مصدر قوای سه گانه، موضوع مهم دیگری است که میتوان مدنظر داشت. اگرچه به نظر می رسد در ابتدای امر نگاه مثبتی نسبت به یکدستشدن نهادهای کشور وجود دارد که مبتنی بر همافزا شدن ظرفیتها و کاهش اصطکاکهای احتمالی میان قوا است اما از منظری دیگر این یکدستی می تواند به تعطیلی کارویژه های برخی نهادها علی الخصوص نهادهای نظارتی انجامیده و در بلندمدت علاوه بر بحرانزایی در این زمینه، به یک باره تنشهای عمیقی را نیز موجب شود.
علاوه بر موارد فوق الذکر که به نظر می رسد مهمترین عوامل در زمینه فرصتها و چالشهای پیش روی دولت رئیسی در حوزه داخلی است، وضعیت سیاست خارجی و روابط بین المللی ایران نیز یکی از اساسی ترین مسائل پیش روی دولت محسوب می شود.
مسئله تحریم و بسط حوزه تاثیرگذاری تحریمهای اقتصادی در سالهای اخیر را شاید بتوان مهمترین متغیر موجود در «اقتصاد سیاسی» ایران ارزیابی کرد. بسیاری از تصمیمات مهم حوزه اقتصادی که توسط دولت در سالهای اخیر اتخاذ گردید و تحولات گسترده و تاثیرات عمیقی را در ساختار سیاسی کشور پدید آورد با استمساک به مسئله تحریم توجیه و تبیین شده است. برای مثال نحوه تخصیص یارانههای دولتی در سالهای گذشته که مهم ترین نماد آن دلار 4200 تومانی بود روشن ترین مثال تاثیر عمیق ادبیات تحریم بر اقتصاد سیاسی ایران بود.
همین مسئله در کنار فقدان شفافیت در ساختار اقتصادی ایران به ایجاد فساد اقتصادی و رانتهای گسترده در حوزه تجارت خارجی منجر شد و علاوه بر اینکه باعث جهش قیمت کالاهای وارداتی شد به ایجاد یک متغیر موثر در حوزه اقتصاد سیاسی، تجارت خارجی و حوزه واردات کشور منجر شد که رهایی از آن به آسانی ممکن نخواهد بود. ملغی کردن تخصیص دلار 4200 تومانی به واردات شوک روانی بزرگی را به قیمت کالاهای وارداتی وارد میکند و استمرار تخصیص آن معضلات سابق را دوام خواهد بخشید.
بنابراین مسئله تحریم و حوزه تاثیرگذاری آن در اقتصاد ایران، همچنان به عنوان یک متغیر پایدار و به عنوان یک مکانیسم موثر فشار بر ایران عمل خواهد کرد اما به نظر میرسد پوست اندازی مکانیسمها و روندهای فشار بر ایران در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد به عنوان یک «استراتژی جدید» بسیار محتمل خواهد بود. چرا که علاوه بر استمرار تحریمهای قدیمی، امکان شناسایی مسیرهای دور زدن تحریمها توسط ایران در بلندمدت وجود خواهد داشت. علاوه بر این به نظر می رسد ایران باید منتظر اقدامات جدیدی از سوی کشورهای متخاصم باشد، اقداماتی که احتمالا ظرفیتهای اقتصادی ایران در منطقه و نقاط ارتباط ایران با اقتصاد منطقه و جهان را مورد هدف قرار میدهد. در سالهای اخیر تلاشهای زیادی برای خارج کردن ایران از مسیرهای ترانزیتی اقتصاد جهانی صورت گرفته و یکی از نمونههای متاخر آن تحرکات آذربایجان و ترکیه برای قطع ارتباط ایران با منطقه قفقاز و اروپا از مسیر ارمنستان است.
به نظر میرسد این اقدامات را می توان در راستای اظهارات نفتالی بنت نخست وزیر رژیم صهیونیستی در دیدار با جوبایدن مبتنی بر به کارگیری استراتژی «مرگ با هزار ضربه چاقو» بر علیه ایران ارزیابی کرد. برنامه ای که مبتنی بر به کارگیری مجموعهای از اقدامات دیپلماتیک و نظامی علیه ایران، به جای استفاده از یک اقدام بزرگ است. بنابراین طراحی اقداماتی که یک بسته کامل و همه جانبه اقدام علیه ایران باشد قابل پیشبینی است.
این بسته اقدام احتمالا شامل اقداماتی درباره بازسازی و پوست اندازی ساختار تحریمها، شناسایی و کورکردن مسیرهای دور زدن تحریمها توسط ایران، شکل دادن به اتحادهای منطقه ای علیه ایران با محوریت پان ترکیسم و پان عربیسم ضد ایرانی، حذف ایران از مسیرهای ترانزیتی تجاری، ایجاد بحران های داخلی با محوریت تجزیه طلبی، فعال کردن مسیرهایی علیه ایران در سازمانهای بینالمللی نظیر شورای امنیت و... خواهد بود.
انتهای پیام/