به گزارش خبرداغ به نقل از ورزش مدیا: در این سالها همه خشم هواداران استقلال، سهم وزارت و مدیران و مربیان بوده. درست و غلطش به کنار، اما همیشه ماشه روی شقیقه همینها بوده. کسانی هم که در سایه این داستان آسودهاند، مشتی بازیکن پرادعای به دردنخور بودهاند؛ جماعتی با اسمهای بزرگ و دستمزدهای چشمگیر که هیچ کاری برای استقلال نکردند، مگر کاهش سقف رویاهای این تیم.
شاید بدتان بیاید، اما اغلب این «مفت گرانها» آفت جان استقلال بودهاند. بین خودشان باند سفتها و شلها درست کردهاند، بازنده بزرگ اما هوادار نگونبختی است که هر فصل را باید با آه و حسرت به پایان ببرد.
به خدا قسم بهترین شغل دنیا «داریوش شجاعیان» بودن است. غیر از آن مصاحبه معروف «چرا فقط باید یک مدل غذا بخوریم»، کارکرد شجاعیان برای استقلال چه بوده؟ سال نودوشش فقط یک میلیارد و هفتصد میلیون (به نرخ آن روز معادل چهارصدوپنجاه هزار دلار) بابت رضایتنامه این شازده پرداخت شد. در این مدت چه کار کردی استاد؟ در لحظه شروع پنالتیها در صف بازیکنان استقلال مسخرگی میکنی، بعد با آن نگاه عجیب پشت توپ میایستی و گند میزنی به رویاهای چند میلیون آدم.
به فرشید اسماعیلی نگاه کنید؛ شش سال پیش یک گل به سپاهان زد و شد پدیده استقلال، اما هنوز در همان سطح مانده. مهدی طارمی تقریبا با او شروع کرد و امروز فوتبال اروپا را شکافته، اینجا عالیجناب اسماعیلی بعد از گلش پیراهن دانشگر را بالا میگیرد تا به تصمیم انضباطی مجیدی اعتراض کند.
در پرسپولیس وحید امیری به اندازه چهار نفر میدود، نوراللهی همین امسال بدون یک خط استوری به اندازه همه عمر فرشید اسماعیلی گل زده، مغانلو با سر شکسته از روی برانکارد علامت میدهد تعویضم نکنید، حتی همان کنعانی با اخلاق قبیح بیرون از زمینش، درون میدان از جان مایه میگذاشت و جلوی سیلی مربی تیم صورتش را بالا نیاورد.
در استقلال اما همه چیز خلاصه شده در گیتار ارسلان و مدل موی فرشید و لاتی راه رفتن دانشگر... حالا بگذریم از ریختوپاش آقایان در رسانهها و فضای مجازی برای خرید تحسین و ستایش. شما استقلال بزرگ را آنقدر کوچک کردید که با پیروزی در پنالتیهای دربی یا صعود از مرحله گروهی آسیا از نظر روحی اقناع میشوید؛ چرا چنین تیمی باید قهرمان شود؟
موفقیت این تیم، کفر طبیعت است، بینظامی روزگار است. مثل اوایل دهه هشتاد، خاک استقلال باید شخم بخورد. اضافه بارهای از خود راضی باید بروند و سربازهای مشتاق اضافه شوند. این تیم «جنگجو» لازم دارد، نه فعال مجاری. با «اینها» نمیشود برنده بود