به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین، یکی میخواهد تورم را به صفر برساند و دیگری از زیر و رو کردن اقتصاد کشور سخن میگوید. یکی قرار است زیر میز بزند و برعکس دولت فعلی رفتار کند و دیگری از آغوش باز برای همه دنیا صحبت میکند. دوباره موسم انتخابات شده و بازهم شعارهایی از برخی نامزدهای احتمالی شنیده میشود که در واقعیت چندان عملی به نظر نمیرسند.
کمتر از دو ماه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ باقی مانده و کم کم صف مدعیان ریاست جمهوری با شعارهای دهان پرکن در حال شکل گرفتن است. انتخاباتی که هنوز تکلیف کاندیداهای قطعی آن مشخص نیست اما از نامزدهای احتمالی آن سخنانی شنیده میشود که گویی آنان از سیارهای دیگر میآیند و با سازوکارهای واقعی اداره کشور و سیاستهای کلی نظام آشنایی چندانی ندارند.
از همان دولت اول جمهوری اسلامی که ابوالحسن بنیصدر به عنوان "بشارتدهنده اقتصاد توحیدی" با شعار "دفاع از عدالتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی" تشکیل داد و نهایتا سر از پاریس و ضدیت با نظام جمهوری اسلامی درآورد تا دولت محمود احمدینژاد که با عنوان "مردی از جنس مردم" وعده "آوردن پول نفت بر سر سفره مردم" را داد اما با بالاترین درآمد نفتی تاریخ کشور، دولتی در آستانه ورشکستی را تحویل حسن روحانی داد، دادن شعارهای عامهپسند از سوی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری بخش جداییناپذیری از رقابتهای انتخاباتی بوده است.
هشت سال پیش و در چنین روزهایی در پایان دولت دهم، فشار تحریمهای سازمان ملل و آمریکا از یک سو و ناکارآمدی دولت و سوءمدیریت محمود احمدینژاد و مدیرانش از سوی دیگر باعث شده بود تا کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری دو موضوع مهم را به عنوان شعار اصلی خود در انتخابات برگزینند. اولی معیشت مردم و اصلاح اقتصاد کشور و دومی تلاش برای حل مناقشه هستهای ایران و به سرانجام رساندن مذاکرات بیپایان هستهای.
در آن انتخابات محمدباقر قالیباف با شعار "ایران سربلند" تلاش کرد بیشتر روی مسائل معیشتی مردم تمرکز کند و مبهم بودن موضعش درباره مذاکرات هستهای و روابط بینالملل به نقطه ضعفی برای او بدل شد و وی را به بازنده انتخابات ۹۲ تبدیل کرد.
همچنین کارنامه سعید جلیلی با سابقه چند سال مذاکره بیحاصل هستهای و بردن نام ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل و قطعنامههای پیاپی علیه جمهوری اسلامی در سیاست خارجی مشخص بود و گفتمان ادامه مقاومت او به مذاق مردمی که دیگر تاب مقاومت نداشتند خوش نیامد. به همین دلیل شعار "حیات طیبه" جلیلی که در سخنان خود تاکید مفرطی بر آزاد کردن ظرفیتها داشت به جز جبهه پایداری، حتی مورد استقبال اصولگرایان هم قرار نگرفت و بسیاری از مردم هم دولت جلیلی را ادامه دولت احمدینژاد با همان فشارهای بینالمللی و نابسامانی اقتصادی میدانستند. از طرفی محسن رضایی با شعار "سلام بر زندگی" تلاش کرد روی مسائل اقتصادی تمرکز کند و وعده افزایش یارانهها را داد اما سخنان کلی او درباره سیاست خارجی و اظهارات گاها عجیبش درباره نحوه تعامل با دنیا، او را هم از قافله ریاست جمهوری پیاده کرد.
همچنین علیاکبر ولایتی نام دولت خود را "دولت متمم" (متدین، تجربهدار، متخصص، معتدل، مشورتپذیر) گذاشت و به عنوان دیپلماتی باسابقه، بر تنشزدایی در سیاست خارجی تمرکز کرد اما نداشتن برنامه اقتصادی مشخص، او را هم در رسیدن به پاستور ناکام گذاشت. محمدرضا عارف هم که در روزهای پایانی به نفع روحانی از رقابت انصراف داد از "معیشت، منزلت و عقلانیت" سخن میگفت و محمد غرضی دولت خود را دولت ضدتورم معرفی میکرد و معتقد بود که در سیاست خارجی باید به آمریکا فشار بیاوریم!
در این میان کسی که هر دو موضوع معیشت مردم و روابط حسنه در سیاست خارجی و مذاکره با آمریکا برای رسیدن به توافق هستهای را با جمله معروف «هم چرخ زندگی مردم بچرخد و هم چرخ سانتریفیوژ»، به خوبی با هم تلفیق کرد و گفتمان انتخاباتی خود را با سه محور "نجات اقتصاد، تعامل سازنده با جهان و احیای اخلاق جامعه" به پیش برد حسن روحانی بود که با شعار "دولت تدبیر و امید" توانست با قدرت سخنوری خود و اقناع مخاطبان، پیروز انتخابات ۹۲ شود.
در انتخابات ۹۶ اما شش نامزد نهایی به دو گروه تقسیم شدند. سه کاندیدای اعتدالی و اصلاحطلب یعنی روحانی، جهانگیری و هاشمیطبا موافقان ادامه توافقی بودند که دولت یازدهم توانسته بود با ۵+۱ کسب کند و "برجام" از دل آن شکل گرفته بود و سه کاندیدای اصولگرا یعنی رئیسی، قالیباف و میرسلیم با تایید اصل توافق، ادامه روند دولت یازدهم را بینتیجه میدانستند.
در آن انتخابات حسن روحانی با شعار "به عقب برنمیگردیم" تلاش کرد نشان دهد رقبایش به دنبال بازگرداندن کشور به دوران احمدینژاد هستند و با شعار "دوباره ایران" همان گفتمان دولت یازدهم را این بار با تکیه بر رسیدن به توافق هستهای و موفقیت ایران در مجامع بینالمللی پیش برد. اسحاق جهانگیری هم که مشخص بود به نفع روحانی کنار خواهد رفت تلاش کرد علاوه بر حمایت از دستاوردهای دولت یازدهم، با حملات به مواضع رقبا از گفتمان اصلاحطلبان سخن بگوید. همچنین سید مصطفی هاشمیطبا از حفظ ایران سخن گفت.
از طرفی سید ابراهیم رئیسی دولتش را "دولت کار و کرامت" نامید و با شعار "تغییر به نفع مردم" از تغییرات گسترده در نحوه مدیریت و مبارزه با فساد سخن گفت. او که اعضای ستادش را بیشتر وزرای دولتهای نهم و دهم و اعضای جبهه پایداری تشکیل میدادند تلاش کرد با دادن شعارهایی شبیه احمدینژاد مثل حل معضل فقر و مسکن و ازدواج و افزایش یارانه فقرا، علاوه بر اصولگرایان، آرای اقشار کمدرآمد را هم به سمت خود بکشاند.
همچنین محمدباقر قالیباف که نهایتا مجبور شد به نفع رئیسی انصراف دهد، با شعار "به عمل کار برآید" نام دولتش را "دولت مردم" گذاشت و با راه انداختن گفتمان چهار درصدیها، خود را حامی ۹۶ درصد مردم محروم از مزایای چهار درصد مرفه معرفی کرد؛ موضوعی که البته با مخارج تبلیغاتی و نوع مدیریتش در شهرداری تهران و پروندههای مرتبط با آن، چندان سازگار نبود. سید مصطفی میرسلیم هم با شعار "حق گرفتنی است" از دولت "راستی و درستی" سخن گفت که با اقبال مواجه نشد.
قصه انتخابات ۹۶ با انتخاب مردم که رای به ادامه روند دولت روحانی دادند با پیروزی رئیس جمهور مستقر به پایان رسید اما از آغاز سال ۹۷ و با خروج ترامپ از برجام و آغاز فشارهای اقتصادی آمریکا و متحدانش به علاوه مشکلات داخلی سیاسی و اقتصادی و میهمان ناخواندهای به نام کرونا، دولت دوم روحانی نتوانست مانند دولت اولش موفق عمل کند و حالا کشور در شرایطی سخت قرار گرفته است.
مشکلات اقتصادی از یک سو و تلاش ایران برای بهبود روابط با کشورهای خارجی و بازگرداندن آمریکا به تعهداتش در برجام از طریق مذاکرات وین در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ نامزدهای انتخاباتی را در دوراهی اقتصاد-سیاست خارجی قرار داده است.
برخی از نامزدها از نگاه صرف به داخل کشور و تمرکز بر بهبود وضع معیشتی سخن میگویند و برخی معتقدند میتوانند با اقدامات خود حرف ایران را در سیاست خارجی به کرسی بنشانند.
در این میان سعید جلیلی که از نامزدهای بالقوه اصولگرایان که این روزها خود را جبهه انقلاب مینامند، به حساب میآید در مواضع اخیر خود همچنان با کلیگویی همان مباحث سال ۹۲ خود مبنی بر حیات طیبه را مطرح میکند و بیشتر به دنبال وحدت گفتمانی در میان اصولگرایان است. وی در در نشست اخیر خود با جمعی از فعالان سیاسی و فرهنگی در ۲۴ فروردین با بیان اینکه "ساحت سیاست محل رویاپردازی نیست و با دیدن واقعیتها باید به دنبال تحقق آرمانها بود"، اظهار کرد: «صداقت جریان انقلابی اول باید در شعارهای آن ظهور داشته باشد. شعار نباید یک مسئله موهوم باشد، بلکه باید دارای حقیقتی باشد که بتوان آن را محقق نمود و شاخصههای تحقق آن هم مشخص باشد.»
رستم قاسمی معاون اقتصادی نیروی قدس سپاه و وزیر نفت دولت دوم احمدینژاد به عنوان دیگر نامزد اصولگرا که اخیرا به جمع نامزدهای مورد نظر شورای وحدت نیروهای انقلاب اضافه شده ۲۷ فروردین در نشست بررسی تحریمهای ظالمانه علیه جمهوری اسلامی در کرج از ارتباط با دنیا سخن گفت اما از طرفی با بیان اینکه "باید به توان داخل باور داشت"، تصریح کرد: «مخالف ارتباط با دنیا نیستم، اما دنیا فقط تنها ارتباط با آمریکا نیست.»
قاسمی با اشاره به اینکه "مشکلات داخل کشور باید باید با تقویت سفره مردم اتفاق بیفتد تا مذاکره اقتدار به التماس تبدیل نشود"، به نوعی موضع خود را در انتخابات مشخص کرد و از اقتدار در مذاکرات سخن گفت. البته مشخص نیست این اقتدار با توجه به فشارهای بینالمللی و تحریمهایی که بار مضاعفی بر دوش اقتصاد ایران تحمیل کرده قرار است چگونه حاصل شود.
سعید محمد فرمانده سابق قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء دیگر نامزد اصولگراست که تلاش میکند خود را در میان بزرگان سیاست کشور مطرح کند. او ۲۹ فروردین در میز انتخاباتی جمهور اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل با ارائه کلیاتی از برنامههای مورد نظر خود عنوان کرد: «ما باید به شدت به سمت قوی شدن خودمان برویم و این قوی شدن هم در بعد هستهای است که الحمدالله بحث غنیسازی ۶۰ درصد شروع شد و خود این میتواند در مذاکرات کمک کند و در بعد توانمندیهای داخلی باید قوی بشویم و این راهکار دارد. اگر این اتفاقات بیفتد ما به راحتی میتوانیم مذاکره کنیم و امتیاز بگیریم. چهارچوبها را حضرت آقا خیلی صریح عنوان نمودند و باید در همان چهارچوبها مذاکره انجام شود.»
موضوعی که محمد به آن اشاره کرده یعنی چهارچوبهایی که رهبر انقلاب در موضوع سیاست خارجی و مذاکرات مشخص کردهاند از آن دست مواردی است که در شعارهای برخی از نامزدها دیده نمیشود و به گونهای سخن میگویند که انگار از سازوکارهای تصمیمات کلان نظام به خصوص در موضوع هستهای یا مذاکره با آمریکا خبر ندارند.
به طور مثال علی مطهری نماینده ادوار هشتم تا دهم مجلس که به صورت مستقل نامزدی خود را اعلام کرده است روز ۶ فروردین در کانال تلگرامی خود نوشت: «امروز که آمریکا منافقانه اعلام آمادگی برای مذاکره درباره بازگشت به برجام کرده و ایران را در دنیا مخالف مذاکره و گفتوگو جلوه داده است ما باید او را خلع سلاح کنیم و آمادگی خود را برای مذاکره مستقیم و بدون واسطه اروپاییها با آمریکا مثلا طی سه جلسه و حداکثر در طول سه هفته اعلام کنیم با همان شرط خودمان یعنی ابتدا لغو همه تحریمها و سپس راستی آزمایی و آنگاه بازگشت دو طرف به برجام.»
اتفاقی که ماه بعد دقیقا برعکس آن رخ داد و مذاکرات وین با دستور به صورت غیرمستقیم با آمریکا صورت گرفت تا مشخص شود برخی کاندیداها و شعارها و نظراتشان چقدر از تصمیمات کلان نظام دور هستند.
حسین دهقان که خود را نامزدی خارج از جریانات سیاسی رایج کشور معرفی کرده هم روز ۹ فروردین در گفتوگو با خبرآنلاین در پاسخ به این سوال که "آیا مخالف مذاکره با آمریکاست؟" بیان کرد: «نه! ما اکنون هم در حال مذاکره با آنها هستیم البته فقط از طریق میکروفون، دوربین و در روزنامهها مواضع خود را به یکدیگر اعلام می کنیم.» پاسخی مبهم که به روشنی موضع او را مشخص نکرده است.
به نظر میرسد این مواضع و سخن گفتن از مذاکرات یا رابطه با آمریکا که هر از چندگاهی از سوی برخی از نامزدهای انتخاباتی شنیده میشود، بدون در نظر گرفتن سیاستهای کلی نظام و تنها به خاطر شرایط فعلی روابط خارجی کشور و انتظاری که در مردم برای یافتن راه حلی جدید به وجود آمده، گفته میشود و نمیتوان چندان روی آنها حساب کرد.
به عنوان مثال زمانی که حسن روحانی در انتخابات ۹۲ از راهحل دیپلماتیک حل مناقشه هستهای ایران سخن میگفت، به عنوان دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی و مسئول اولین دور مذاکرات ایران با تروئیکای اروپایی و رئیس وقت مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، علاوه بر داشتن برنامه مدون و تیم مشخص، از سیاستهای کلی نظام و مذاکراتی که در عمان آغاز شده بود اطلاع داشت اما در نامزدهای فعلی با توجه به شعارها و سخنانشان نه تنها برنامه مشخصی در زمینه سیاست خارجی دیده نمیشود بلکه به نظر میرسد برخی از آنان حتی از سیاستهای کلی نظام هم در خیلی از مباحث اطلاع چندانی ندارند.
از طرفی برخی از نامزدها وعدهها و شعارهایی را مطرح میکنند که با توجه به شرایط فعلی تحریمی کشور، مشکلات درآمدی دولت، کمبود ارز و دیگر مشکلات اقتصادی، غیرقابل باور و یا بدون ضمانت اجرایی به نظر میرسند.
به طور مثال محمود احمدینژاد که با توجه به تحرکات اخیرش گویا قصد کاندیداتوری مجدد در انتخابات را دارد در اسفند ۹۹ از یارانه ۴۰ دلاری سخن گفت و عنوان کرد که "اگر هدفمندی یارانهها ۱۰۰درصد اجرا میشد با قیمتهای امروز دو و نیم میلیون تومان در ماه به هر ایرانی میرسید" و معادل آن را به عنوان ۴۰ دلار سهم یارانه هر ایرانی تعیین کرد! برخی دیگر از نامزدهای احتمالی هم با نسخهبرداری از این موضوع و به طمع استقبال مردم، از افزایش یارانهها سخن گفتند. در حالی که شرایط اقتصادی و بودجه کشور در حال حاضر کشش چنین چالش جدیدی را ندارد.
محمد غرضی که در سال ۹۲ هم کاندیدا بود و اخیرا باز هم به صورت مستقل خود را به عنوان نامزد انتخابات ۱۴۰۰ معرفی کرده است ۲۵ فروردین در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان در اظهار نظری عجیب و دور از واقعیت اظهار کرد: «اگر رئیس جمهور شوم نرخ تورم را به صفر درصد میرسانم. من در مدیریت خود توانسته ام که این اتفاق را رقم بزنم که برعکس مسیر تورم عمل کنم. قطعا این کشور انقدر ثروتمند هست که میتوان تورم آن را منفی کرد.» موضوعی که نه تنها در شرایط موجود اقتصادی کشور واقعگرایانه نیست بلکه حتی اگر بر فرض اتفاق بیفتد از نظر کارشناسان اقتصادی، تورم صفر یا منفی میتواند تبعات منفی هم داشته باشد.
همچنین محسن رضایی که نامزد احتمالی دیگری از جریان اصولگراست در ۲۸ فروردین در گفتوگویی با خبرگزاری مهر در پاسخ به پرسشی درباره وعدههای عجیب اقتصادی خود که شائبه پوپولیستی بودن دارند تاکید کرد: «چطور فکر میکنید ملت و دولت ایران نمیتواند برای چهار، پنج میلیون جمعیت بیکار شغل ایجاد کند؟ میتوانیم تحول مثبت اقتصادی ایجاد کنیم به گونهای که دیگر حتی یک نفر شهروند سالم و فقیر در کشور نداشته باشیم. اینکه مردم ما بتوانند قدرت سرانه واقعی خرید خود را از ۳۵ هزار به ۵۰ هزار برسانند، کاملاً شدنی است.»
حال اینکه آیا این وعدهها در برنامه ۱۰ هزار صفحهای که رضایی مدعی شده برای اداره کشور آماده کرده چگونه قرار است برآورده شود از سوالاتی است که با بررسی دقیق برنامههای وی و نه بر اساس شعارهایی که تنها ممکن است سطح توقعات مردمی را که از شرایط فعلی رضایت چندانی ندارند بالا ببرد، مشخص خواهد شد.
موضوع اف.ای.تی.اف. و نسبت نامزدهای انتخاباتی با تصویب و اجرای این لوایح از دیگر مسائلی است که برخی نامزدها از جمله مسعود پزشکیان به آن اشاره کردهاند و مواضع بسیاری از آنان درباره این موضوع روشن نیست.
از طرفی مخالفت با وضع موجود و همه اقدامات دولت روحانی با توجه به شرایط فعلی سکه رایج برخی دیگر از نامزدها شده که روی آن مانور میدهند. در این میان میتوان به عزتالله ضرغامی اشاره کرد که خود را به عنوان کاندیدایی مستقل از اصولگرایان معرفی کرده و با شعار "اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا"، بارها از زدن زیر میز فعلی سیاست در کشور سخن گفته است. ضرغامی ۲۴ فروردین در نشست انجمن اسلامی دانشجویان مستقل تصریح کرد: «من روحانی نیستم، هر کاری روحانی کرد، من خلافش را انجام میدهم. مدیریت ریموتی یکی از مشکلات آقای روحانی بود. طرح من برای مسکن مهر پلاس است. بهسرعت خدمات رفاهی مسکن مهر را راهاندازی میکنم.»
اینها تنها بخشی از وعدههای انتخاباتی نامزدهایی بود که ممکن است در انتخابات ۱۴۰۰ تعدادی از کاندیداهای حاضر در این رقابت باشند اما همان گونه که اشاره شد تاکنون بسیاری از از این وعدهها بیش از آن که عملی و بر مبنای درک صحیحی از شرایط کشور و سیاستهای کلی نظام باشند، بیشتر به آرزوهایی دست نیافتنی و یا شعارهایی عوامفریبانه شباهت دارند که با کلیگویی تلاش میشود ضعفهای آن دیده نشود.
با این وجود به نظر میرسد هنوز برای قضاوت زود است و باید منتظر روزهای منتهی به انتخابات ماند و دید آیا کاندیداهای اصلی و جدی ۱۴۰۰ قرار است با چنین شعارها و وعدههایی وارد کارزار انتخاباتی شوند و یا این که با برنامه مشخص و مدونی که مبتنی بر واقعیات جاری و اصول اساسی نظام جمهوری اسلامی است پا به عرصه خواهند گذاشت.