به گزارش خبرداغ به نقل از آفتاب یزد : بخش هایی از گفتگو با علی مطهری را بخوانید؛
* خیلی ناباورانه است کسی که از فیلتر شورای نگهبان برای انتخابات مجلس نتوانسته عبور کند، چگونه قرار است از همان فیلتر برای انتخابات ریاست جمهوری گذر کند؟ آیا مذاکرهای صورت گرفته و یا نظری مبنی بر احتمال حل این مشکل به شما منتقل شده است؟
به نظر من رد صلاحیت برای مجلس یازدهم خطای سهوی شورای نگهبان بود زیرا هیچ دلیل قانع کنندهای وجود نداشت. تا حدی هم این تصمیم حاصل برخوردی بود که ما در شورای نگهبان با آنها داشتیم؛ یعنی بعد از رد صلاحیت، بنده را دعوت کردند و در جلسهای که با حضور یکی از حقوقدانان شورای نگهبان که کارشناس پرونده بود برگزار شد بعد از حرفهای کلی موارد مورد نظرشان را گفتند و سه مورد از اظهار نظرات بنده را به عنوان خلاف نظر نظام ذکر کردند که در انتها من از حرفهای گفته شده ناراحت شدم. تعجب کرده بودم که چطور ممکن است یک عضو حقوقدان شورای نگهبان که ممکن است استاد دانشگاه هم باشد چنین نگاهی دارد و همانجا گفتم متاسفم و حیف خون شهید مطهری که به زمین ریخت و جلسه را ترک کردم.!اگر در آن جلسه حرفهای آنها را درست میدانستم و مواضعشان را قبول میکردم به احتمال قوی صلاحیت من تایید میشد. لذا به نظر من دلیل قانع کنندهای برای رد صلاحیت من وجود ندارد. در عین حال من به عنوان انجام وظیفه وارد شدم و هر اتفاقی بیفتد راضی هستم. البته شورای نگهبان حتما بایدبرخی رویههای خودش را تغییر دهد و مشارکت هم بیشتر میشود.
بیشتر بخوانید:
یعنی اگر مجددا برای شما جلسهای در شورای نگهبان تشکیل شود و همان سوالات مطرح شود شما این دفعه برخورد نرمتری خواهید داشت؟
خیر، برخورد من در آن زمان هم تند نبود و با دلیل، نادرستی حرفهایشان را ثابت میکردم. اصلا من این چیزها را دلیل بر عدم التزام عملی به نظام نمیدانم. در واقع من اظهار نظر را هیچ وقت دلیل بر عدم التزام عملی به نظام نمیدانم زیرا کسی ممکن است در جایی نظری مخالف نظر رسمی داشته باشد و باید آزاد باشد و بتواند حرفش را بزند. عدم التزام عملی به نظام یعنی قیام مسلحانه یا اینکه مثلا کسی آَشوب درست کند که مردم به خیابان بیایند و سطل آشغال آتش بزنند. به این موارد عدم التزام میگویند ولی اینکه باید همه افراد دقیقا یک حرف را بزنند اصلا مقدور و درست نیست. طبیعتا من هیچ وقت چنین رویهای را قبول ندارم.
*صرف نظر از عملکرد شورای نگهبان بحثی که خیلی این روزها مطرح میشود موضوع مجاب شدن مردم برای رای دادن است. این خستگی و دلزدگی مردم از مسئولین، سیاست و عملکردها دغدغه خیلی از فعالین سیاسی از جمله اصلاحطلبان است. نظر شما چیست و باید چه اتفاقی بیفتد و دولت و فعالین سیاسی چه کاری انجام دهند تا نظر مردم مقداری تغییر پیدا کند؟
یک علت کمرنگ شدن حضور مردم همین فشارهای اقتصادی و معیشتی است که ظرف سه چهار سال اخیر وجود داشته است. افق روشنی برای برخی از مردم وجود ندارد؛ یعنی به نظر من زبان حال مردم این است که ما مقاومت میکنیم ولی تا کی؟ بالاخره باید یک افقی به مردم نشان داده شود که مثلا فرض کنید تا دو سال دیگر این مقاومتها به این نقطه میرسد ولی چون افق روشنی از سوی مسئولان اجرایی ارائه نمیشود شاید بعضیها احساس کنند مقاومتشان خیلی مثمر ثمر نیست. این فشار اقتصادی و اینکه خیلی امیدی به آینده وجود ندارد از دلایل کمرنگ شدن حضور مردم در انتخابات گذشته است.
در انتخابات مجلس یازدهم یکسری عوامل خاص هم وجود داشت مثل داستان افزایش قیمت بنزین، حوادث آبان ۹۸ و پیش آمدن حادثه هواپیمای اوکراینی که یک فضای یاس و ناامیدی بر قشرهایی از جامعه حاکم کرد و مردم احساس میکردند که مجلس هم در کشور در برخی امور به نظر آنهاکارهای نیست. مثلا درباره گران شدن بنزین مردم احساس کردند مجلس نقشی ندارد. چون این تصمیم در شورای اقتصادی سران قوا گرفته شد و زمانی که مجلس میخواست آن را تغییر دهد اجازه ندادند. بعد هم که خود ما میخواستیم وزیر کشور را استیضاح کنیم نشد.
احساس من این است که گروهی ازمردم حس کردند اساسا مجلس در کشور ما کارهای نیست، لذا چه در انتخابات شرکت کنند و چه نکنند خیلی تاثیرگذار نیست. به نظر من آن دوران دوره خاصی بود، الان از آن دوره دور شدیم و فضا بهتر است و امیدهایی مانند احتمال رفع تحریمها، احتمال احیای برجام و طبعا احتمال بهبود وضعیت معیشتی مردم به وجود آمده است. اگر این رویه به خوبی پیش برود در همین بیش از دو ماهی که به انتخابات باقی مانده است و اگر کاندیداهای مورد نظر مردم بتوانند در صحنه حاضر باشند من فکر میکنم مشارکت خوبی از سمت مردم خواهیم داشت وخیلی جای نگرانی نیست.
به نظر شما درصد مشارکت چه میزان خواهد بود؟
حدس من حدود ۶۰ درصد است
بخشی از صحبتهایی که اخیرا در کلاب هاوس مطرح کردید پررنگ شد و در شبکههای اجتماعی بسیار پربازتاب بود.
وجهه من از اول همین بوده است و هیچ وقت طرفدار مثلا بیبند و باری نبودم. من همان حرفهای قدیم را گفتم و چیز تازهای نبوده است که حالا بخواهد وجهه من بسوزد یا نه. من دو ساعت و ۴۵ دقیقه در آنجا در پرسش و پاسخ به سوالات جواب میدادم و خیلی از مسائل اساسی مطرح شد. حالا خانمی سوالی مطرح کرد که در اروپا مردان و زنان عریان در کنار دریا هستند و کسی هم تحریک نمیشود و من هم جواب دادم. بعد رسانهها کلمه تحریک را گرفتند و بحثهای مهم دیگر را رها کردند.
آنهایی که اینطور فکر میکنند که ایران باید اروپا شود اصلا در انتخابات شرکت نمیکنند که بخواهند با این حرف، من را سوخته حساب کنند. من فکر نمیکنم اینگونه باشد زیرا اتفاقا در آن جلسه صحبتهای خیلی مهمی مطرح شد که متاسفانه یک بیستم آن هم منتشر نشد. رسانهها یک دفعه بخشی از آن را پررنگ کردند و گفتند اگر کسی در کنار دریا تحریک نشود بیمار است بدون اینکه بگویند سوالی مطرح شده و اینها بخشی از پاسخ آن سوال بوده است. اینگونه کارهای رسانهای بازی با آبروی افراد است و این تیترها تنها برای بیشتر دیده شدن است. باید سوال آن خانم و پاسخ من در کنار هم منتشر میشدند تا خلاف منطق جلوه نکند.
با این شرایط نظر شما درباره وزیر زن چیست؟
وزیر زن اگر اصلح باشد حتما باید وجود داشته باشد زیرا آثار خوبی دارد و نشاندهنده آن است که ما خانمها را هم مشارکت میدهیم حتی من با وزیر شدن اهل تسنن اگر اصلح باشند و تخصص داشته باشند مشکلی ندارم و میشود از آنها استفاده کرد.
خیلی خری تو
بی غیرت بی همه چیز
منحرف منافق
خاک بر سر تو بکنن با این قیافه ای که داری که خنگی و خریت از سر و کئلت بالا میره
این دفعه هم چوبی توی کونت بکنن که دیگه بلند گوی ضدانقلاب نشی