کد خبر: ۸۸۲۰۸۳
تاریخ انتشار: ۱۰ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۵
تعداد بازدید: ۲۶۶
اصغرزاده می گوید:در ادبیات سیاسی اصولگراها و محافظه کاران، امریکا جایی است که می شود بحران ناکارآمدی خودی ها را همیشه به گردنش انداخت و آدرس دشمنی او را برجسته کرد.

کاندیدای ریاست جمهوری نمی شوم چون نمی توانم از رابطه ایران و آمریکا سخن بگویمبه گزارش خبرداغ به نقل از  خبرآنلاین، ابراهیم اصغرزاده، چهره سیاسی اصلاح طلب در پاسخ به این سوال که اسم شما با سفارت آمریکا پیوند خورده است و بسیاری از تنش ها و مناقشات بین دو کشور از همان زمان اوج گرفت، حال فرض کنید می‌خواهید کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شوید چطور می‌خواهید از رابطه ایران و امریکا بگویید؟ چطور می‌خواهید آن بحث اشغال سفارت را توجیه کنید؟ گفت: به  همین دلیل که نمی توانم از رابطه ایران و آمریکا سخن بگویم کاندیدا نمی‌شوم (با خنده). 

 

او افزود: من بخاطر آنچه آنزمان امریکا در ارتباط با شاه انجام داد دست به آن کار زدم اما الان اصل ایدئولوژیک تندروها این است که آمریکا «شیطان بزرگ» است،‌ اما نه به دلیل آن‌چه انجام می‌دهد، بلکه به ‌خاطر آن‌چه که هست: یعنی پرچم‌داری اصلی لیبرالیسم سیاسی و قدرت مردم و اینکه چه خوب بدانیم یا چه بد، بخشی از جوانان کشورهای عقب مانده اسلامی، شیفته فرهنگ امریکایی اند و می خواهند از دست تنگ نظری حکومت هایشان به آن پناه ببرند. 

کاندیدای ریاست جمهوری نمی شوم چون نمی توانم از رابطه ایران و آمریکا سخن بگویم
 

سیاست ورزی اصلاح طلبانه در تعطیلات به سر می برد چون...

وی ادامه داد: در ادبیات سیاسی اصولگراها و محافظه کاران، امریکا جایی است که می شود بحران ناکارآمدی خودی ها را همیشه به گردنش انداخت و آدرس دشمنی او را برجسته کرد. نه اینکه امریکا دشمن نیست بلکه همانطور که قبلا اشاره شد منظور خلق فضای امنیتی برای پوشاندن ندانم کاری و ناکارآمدی خودی هاست. تمسک به نظریه توطئه این فرصت را به تندروها می دهد تا تخریب و سرکوب مخالفان و منتقدان را مشروع، موجه و خداپسند جلوه دهند. تا زمانی که این پارادایم حاکم است سیاست ورزی اصلاح طلبانه در تعطیلات بسر خواهد برد.

عروج ترامپیسم دوباره احساسات جنگ سرد را شعله ور ساخت

اصغرزاده گفت: البته این چرخه سیاسی تغییر خواهد کرد و انسان عاقل واقع بین جای انسان سرخ را خواهد گرفت. یادتان باشد زمانی که امثال من دست به اشغال سفارت زدیم ترجیع بند مواضع همه نیروهای سیاسی از مذهبیون و ملیون تا سکولار و مارکسیست این بود که سقوط شاه به تنهایی کافی نیست، بلکه برای تکمیل انقلاب، باید امپریالیست ها را هم تصفیه کرد. همه شعار میدادند که برای خشکاندن ریشه وابستگی باید جاده صاف کن های امپریالیسم در کشور را که سرمایه داری وابسته و لیبرال های غرب گرا هستند را اخراج کرد. خب حالا که انقلاب تثبیت شده و کسی در در استقلال کشوری مثل ایران تردیدی ندارد چه باید کرد؟ از این جا به بعد وظیفه مبرم دیگری دارد مطرح می شود که ببینیم چه کسانی حالا مردم را به خاتمه انقلاب و انقلابی گری و نرمال شدن اوضاع تشویق می کنند. بار عاطفی منفی چنین نگاهی متوجه همان اصلاح طلبانی است که از پایان جنگ سرد و از صلح و توسعه و رفاه سخن می گویند. متاسفانه عروج ترامپیسم در آمریکا دوباره احساسات جنگ سردی را شعله ور ساخت.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: