کد خبر: ۸۷۶۳۷۹
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۱
تعداد بازدید: ۳۳۷
محمدجواد ظریف پرسشهایی در باره سیاست خارجی مطرح کرده و پاسخهای او را منتشر کرده است.

ظریف: می توانیم صریح درباره اسرائیل و سیاستهای سلطه گرانه به امریکا موضع خود را روشن کنیم و در عین حال در حوزه نفت همکاری کنیمبه گزارش خبرداغ ، روزنامه اعتماد در مصاحبه با محمدجواد ظریف پرسشهایی در باره سیاست خارجی مطرح کرده و پاسخهای او را منتشر کرده است.

بخشی از سخنان ظریف را می خوانید:

روزی جان کری به من گفت اگر ما پول‌های شما را آزاد کنیم شما می‌توانید آنها را در منطقه هزینه کنید. من به او گفتم: «موضوع هزینه نیست. رفقای شما در منطقه صدها برابر امکاناتی که ما می‌توانیم در هر زمانی داشته باشیم هزینه می‌کنند، اما چرا موفق نیستند؟ به این دلیل که نگاه آنها به این هزینه‌ها نگاه نیابتی است.» آنها صدام را استخدام کرده و 75 میلیارد دلار به او پول دادند تا علیه ایران اقدام کند. به القاعده، داعش، جبهه النصره کمک‌های مالی و تسلیحاتی می‌کنند تا علیه منافع ایران اقدام کنند. این حرکت‌ها در واقع خریدن مزدور است و خریدن مزدور کارایی ندارد.

ایران برای حمایت و نه برای دستور دادن، در سوریه است. ما به حزب‌الله نه دستور می‌دهیم و نه می‌توانیم این کار را بکنیم. اگر می‌خواستیم به این روش عمل کنیم قطعا موفق نمی‌شدیم بلکه ما هم تبدیل به نیرویی می‌شدیم که از مزدور استفاده می‌کند.هرنیرویی که از مزدور استفاده کند اولا هزینه آن بسیار بسیار بالا می‌رود که تامین آن در توان ایران نیست.عربستان سعودی درسال میلیاردها دلار برای کسانی هزینه کرده که به دشمنان خود این کشور تبدیل شدند.القاعده، داعش،النصره و موج شدید وهابی‌گری تند افراطی در سراسر جهان را عربستان ایجاد کرده است. زمانی که شما با پول مزدور می‌خرید و در کنار آن یک ایدئولوژی را هم برای توجیه این مزدوری به آنها القا می‌کنید، یک روز مزدورها این ایدئولوژی را باور کرده و علیه خود شما عمل می‌کنند.

 ما هم جزو کشورهای متعددی هستیم که کمک‌های توسعه‌ای می‌کنند. مثلا مجلس کومور یا جیبوتی را در دوره قبل ما ساختیم. در بسیاری از کشورها ما درمانگاه یا بیمارستان ساختیم یا پروژه‌های توسعه‌ای داریم. ایران در این زمینه هزینه‌ای نمی‌کند. امریکا، چین و حتی ترکیه هزینه‌های بسیاربسیار زیادی در کشورهای خارجی می‌کنند. مقداری از این هزینه‌ها، کمک به احزاب و گروه‌های سیاسی است که بسیاری از کشورها به صورت علنی یا غیرعلنی انجام می‌دهند.

ما اکنون برای دیپلماسی هزینه بسیار کمی می‌کنیم. یک بار مقام معظم رهبری- علی‌رغم اینکه ایشان در موقعیتی هستند که می‌فرمایند «من انقلابی هستم و دیپلمات نیستم»- فرمودند: هزینه دیپلماسی از درگیری بسیار کمتر است و باید از مسیر دیپلماسی استفاده شود. برای استفاده از مسیر دیپلماسی، حتما باید هزینه هم بشود و گوشه‌ای از این هزینه‌ها کمک‌هایی است که انجام می‌شود. 

حرف محرمانه زیاد داریم. من وظیفه‌ام دفاع از ایران، نه وزارت خارجه یا شخص خودم یا از برجام است.وظیفه من این است که مانع از ضربه خوردن به منافع ملی در حال حاضر شوم. برای درازمدت راه‌هایی هست که حتما هم در آینده به آنها توجه خواهد شد و کسانی که دل آنها برای ایران می‌تپد به این نکات فکر خواهند کرد.
می‌توانم این را بگویم که از خودم هزینه کردم،از موقعیت داخلی خودم هزینه کردم، حرف‌هایی که مورد پسند بوده نزدم، حرف‌هایی که مورد پسند نبوده زدم تا سیاست خارجی باری بر معیشت مردم نباشد. خیلی راحت بود در این دوران حرف‌هایی بزنم که بپسندند تا از این فشارهای عظیمی که در داخل بر روی من بود، کاسته شود اما این کار را نکردم. اطمینان دارم من اقدامی نکردم که باری بر معیشت مردم اضافه کنم البته آنقدر که می‌خواستم نتوانستیم از تاثیر بار سیاست خارجی بر معیشت مردم کم کنم.

 نقش همه وزرای خارجه صفر است. مگر یک وزیر خارجه مانند مایک پمپئو (وزیر خارجه امریکا) که جنگ‌طلب باشد و بخواهد جنگ راه بیندازد. اما وزیر خارجه مجری است و دو وظیفه دارد: نخست به عنوان تحلیلگر باید واقعیت‌ها را همانطور که هست بدون روتوش به مقام‌های کشور ارایه کند. یک روزی اگر اسناد سیاست خارجی (کشور) منتشر شود، نشان خواهد داد که من حتی یک بار هم خودم را سانسور نکردم. یکی از محبت‌هایی که مقام معظم رهبری به من داشتند چه زمانی که سفیر یا معاون وزیر خارجه بودم این بود که همیشه می‌فرمودند «فلانی نظر خود را می‌گوید حتی اگر مخالف نظر من باشد.» حتی زمانی که می‌خواستم به نیویورک بروم ایشان به من دستور دادند که تو وظیفه داری نظرت را به صراحت به من بگویی حتی اگر یقین داشته باشی که این نظرت 180 درجه مقابل نظر من است. این یک وظیفه است که من این وظیفه را انجام دادم. وزیر خارجه یک وظیفه دیگر هم دارد و آن دفاع از سیاست‌هایی است که کشور یا هر قسمتی از کشور اتخاذ کرده است.

من در تدوین سیاست‌های برجام نقش بیشتری داشتم، در تدوین سیاست‌های منطقه‌ای نقش محدودتری داشتم، در تدوین سیاست‌های ایران با روسیه و چین نقش برجسته‌ای داشتم، در تدوین سیاست‌های ایران با امریکای لاتین نقش بسیار مهمی داشتم اما در تدوین سیاست‌های ایران در منطقه نقش کمتری داشتم. نمی‌گویم نقش نداشتم بلکه نقش کمتری داشتم. اما مجری همه این سیاست‌ها بودم و مدافع همه آنچه که جمهوری اسلامی انجام داده است.

 آقای دکتر صالحی(در دوره ای که وزیر خارجه بود) یک اقدام بسیار شجاعانه انجام دادند و آن هم این بود که واقعیات را ارایه کردند و توانستند مجوز مذاکرات مسقط را بگیرند. گروهی در این مسیر کارشکنی کردند علی‌رغم اینکه حالا ایشان یا دستور یا مجوز داشت گروهی کارشکنی کردند و اجازه ندادند کار پیش برود و یک سال فرصت‌سوزی کردند. آقای صالحی همیشه خوشنام خواهد ماند به خاطر اینکه مقابله کرد تا واقعیات را نشان دهد. یک روزی هم معلوم می‌شود که من همه واقعیات را گفتم. رفتم و با شکل خوبی این واقعیات را - آنجا که اجازه داشتم- در خارج پیش بردم.

امریکا ماهیت و هویتی دارد و ما هم هویتی داریم. این دو هویت با هم اختلاف‌های ذاتی دارند. ما نماینده یک تمدن هستیم. امریکا دوست دارد ما تبدیل به موجودیت دیگری شویم و تمدن خود را کنار بگذاریم. نمی‌گویم برای حفظ این هویت و زاویه‌ها باید هر روز هم با امریکا تنش و تشنج داشته باشیم. اما بالاخره این را هم بپذیریم که ما متفاوت هستیم. همانطور که امریکا برای خود احساس استثنا بودن دارد ما هم یک احساس ویژگی برای خودمان داریم. هیچ ایرانی نمی‌تواند بپذیرد که امریکا به او دستور دهد. هیچ فرقی نمی‌کند ایرانی طرفدار کدام گروه، ایده و تفکر باشد. این را نه فقط من که هنری کیسینجر هم می‌گوید که ایران میراث‌دار قدیمی‌ترین هویت ملی جهان است. هویت ایرانی قدیمی‌ترین هویت فرهنگی است و ما نمی‌توانیم بپذیریم که دیگری از سر زورگویی بر ما حکومت کند.

در برجام دو گروه مشکل داشتند: ایرانی‌ها و امریکایی‌ها. در اروپا کسی چندان با برجام مشکل نداشت. چرا؟ چون امریکایی‌ها عادت کردند با هرکسی تعامل می‌کنند در این تعامل امریکا دیکته بکند اما در برجام دیکته وجود نداشت. ایرانی‌ها هم به خصوص پس از انقلاب عادت کردند مقاومت کنند. برجام مقاومت داشت اما در نهایت آن تعامل بود. برای همین بود که هم در ایران و هم در امریکا برجام با مقاومت روبه رو شد.

چرا ترامپ می‌گویدبرجام بزرگ‌ترین کلاهی است که برسر امریکا رفت؟ البته من که چنین اعتقادی ندارم اما ادعای او به این دلیل است که معتقد است امریکا باید سرهر میزی که بنشیند، دیکته کند که در برجام این اتفاق رخ نداد.اینکه الان امریکا می‌گوید باید زمانبندی‌ها در برجام را تغییر بدهیم یا منطقه و موشکی را وارد مذاکره کنیم از کجا نشات می‌گیرد؟ اینجا همان جایی است که ما زاویه پیدا می‌کنیم. به خاطر اینکه آنها اصطلاحی دارند که می‌گوید آنچه مال من است که مال من است و آنچه که مال شما است هم قابل مذاکره است. این تفکر ممکن است با بسیاری از نقاط دنیا جواب بدهد اما با ایران جواب نمی‌دهد.

ما الان در جنگ اقتصادی با امریکا هستیم.8 سال هم با عراق در جنگ بودیم و آن جنگ یک واقعیت بیرونی بود و نمی‌توانستیم بگوییم فراموش کنیم که درحال جنگ هستیم. الان هم امریکا یک جنگ اقتصادی با ایران سامان داده و قابل فراموشی نیست. اما این نکته بنده داخل دعوای سیاسی قاطی نشود. وقتی شما تمام مشکل را به خارج احاله می‌دهید مردم هم تمام راه‌حل را در خارج می‌بینند. برای همین با کمال احترام به همه دوستانی که به من محبت دارند، می‌گویم رییس‌جمهور یک کشورباید متمرکز بر سیاست داخلی باشد.شما یک وزیرخارجه دارید که سیاست خارجی را دنبال می‌کند و یکی از دلایلی که من معتقدم نباید رییس‌جمهور شوم این است که رییس‌جمهور باید برسیاست داخلی متمرکز باشد.تمرکز باید بر ظرفیت‌های ملی باشد و سیاست خارجی تسهیل‌کننده داخل است.

همه باید بپذیرند که در دوران ما،من برای اولین بار هزینه گفت‌وگو با امریکا را پرداخت کردم.با وزیر خارجه امریکا نشستم و صحبت کردم. با وزیر خارجه امریکا به یک توافق رسیدیم. با وزیر خارجه امریکا اجرای توافق را آغاز کردیم. بسیاری در ایران مخالف این اقدام بودند. بسیاری در ایران کارشکنی کردند که الان وقت صحبت درباره این مسائل نیست اما بالاخره یک روزی همه این مسائل روشن خواهد شد. اما واقعیت امر این است که انتخاباتی در امریکا صورت گرفت. برخی خیال می‌کنند که دونالد ترامپ به خاطر برجام برنده شد و به خاطر مقاومت ما هم بازنده شد. این‌طور نیست. نه ترامپ به خاطر برجام برنده شد و نه به دلیل مقاومت ما بازنده شد. ترامپ به دلایل داخلی برنده و به دلایل داخلی بازنده شد؛ ضمن اینکه ترامپ هنوز هم در داخل امریکا، یک نیروی جدی است. این آقا آمد و سیاست تنش‌زدایی ما را نابود کرد. البته اسراییل در منطقه ما بسیار به دنبال تنش‌آفرینی است. تنها رژیمی که از تنش میان ایران و امریکا 100 درصد سود می‌برد، رژیم صهیونیستی است.

 علت آنکه برجام موفق شد و مذاکرات قبلی موفق نبود این بود که در ابتدای مذاکرات برجام در توافقنامه ژنو، تصویر آخر را هم کشیدیم و تصویر نهایی از نوع رابطه داشتیم.

به نظر شخصی من(که نظر کشور نیست) ما باید تصویر نهایی روابط با امریکا را مشخص کنیم.به امریکا بگوییم ما درموضوع اسراییل با شما همکاری نخواهیم کرد و با شما اختلاف خواهیم داشت درموضوع سلطه‌گری با شما همراهی نخواهیم کرد، ما به شما اجازه نخواهیم داد که در مسائل داخلی ایران دخالت کنید اما مشکلی نداریم که در موضوع نفت با شما همکاری کنیم. مشکلی نداریم که امنیت خلیج فارس تامین شود ضمن اینکه معتقد هستیم حضور خارجی در خلیج فارس ناامنی ایجاد می‌کند و شما نباید اینجا باشید. ما معتقد هستیم که در افغانستان باید دموکراسی برقرار باشد همان‌طورکه در سال 2001 در «بن» با هم به تفاهم رسیدیم اما معتقد هستیم که حضور شما در افغانستان خطرناک است. ما نیاز داریم که تصویر جدی از کلیتی در آینده با امریکا داشته باشیم و پس از آن در موضوعاتی که تصمیم گرفتیم و نه درباره همه موضوعات مذاکره کنیم.

برجام فرصتی برای امریکا بود که چنین اراده‌ای را در ایران ایجاد کند. مقام معظم رهبری فرمودند: این یک آزمایش است اگر این آزمایش موفق شود ممکن است به سایر حوزه‌ها هم وارد شود. چند روز پیش 110 کشور در دنیا علیه امریکا در مجمع عمومی سازمان ملل متحد رای دادند چراکه امریکا در آزمایش برجام مردود شد. در این مساله تردیدی نیست. اما اینکه امریکا می‌تواند سیاست‌های خود را به دنیا تحمیل کند با اینکه دنیا سیاست‌های امریکا را قبول ندارد، متفاوت است. 110 کشور عدد کمی نیست. بیشتر قطعنامه‌های مجمع عمومی با آرای 50 یا 60 کشور تصویب می‌شود. در قطعنامه‌های حقوق بشر علیه ما، فاصله بین موافق و مخالف 30 یا 40 کشور است. امریکا با 110 رای منفی، 10 رای مثبت؛ 40 رای ممتنع بازنده شد. یعنی 150کشور در دنیا به او گفتند که ما با سیاست تو در برجام مخالف هستیم؛ لذا این امریکاست که در برجام رفوزه شده. این کشور نمی‌تواند بگوید من که در برجام رفوزه شدم حالا می‌خواهم دو موضوع دیگر را هم به آن وارد کنم.

اگر مردم در انتخابات حضور پیدا کنند حتما نتیجه متفاوت خواهد بود. اگر مردم بپذیرند که انتخابات تعیین‌کننده است حتما نتیجه متفاوت خواهد بود. ما باید بدانیم که خودمان سرنوشت خودمان را تعیین می‌کنیم. باید بپذیریم که برای مسوولان عالی کشور نگرانی‌های مردم مهم است.

مردم می‌دانند که ما قطار بی‌ترمز و فرمان نبودیم و تلاش کردیم، مذاکره کردیم و به نتیجه رسیدیم. دو سال مردم فایده آن توافق را دیدند. البته من انتقادهایی دارم که در آن دو سال بسیار بیشتر می‌توانستیم کار کنیم. بسیار بیشتر می‌توانستیم کشور را از دو جهت مصونیت بدهیم: شاید هم دو جهت متضاد: یکی توجه به تولید داخلی که مقام معظم رهبری فرمودند، دیگری وابسته‌سازی خارج به ایران. زمانی که شما ده‌ها میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در ایران دارید،آن زمان کشور قابل تحریم نیست.

برخی از اروپایی ها به دلیل فشارهای داخلی، برخی به دلیل مقررات دست و پا گیر و برخی هم به خاطر نگرانی‌هایی بود که در داخل وجود داشت. شما خاطرتان هست که «ای پی سی» نفت چند مدت طول کشید. به ‌رغم تلاش بسیار بسیار مجاهدانه آقای زنگنه و همکارانش که توانستند نفت ما را با این فاصله بفروشند.کاری که دولت اوباما کرد این بود که با مرحله مرحله کردن اخراج نفت ایران از بازار جهانی، بازار جهانی را نسبت به نبودن نفت ایران بی‌تفاوت کرد. با این حال آقای زنگنه توانست با آن سرعت فروش نفت را بازگرداند.

ما باید می‌توانستیم به جای اینکه ما به دنیا وابسته شویم، بازار دنیا را به خود وابسته کنیم. این فرمایش رهبری است که دنیا به ما وابسته شود و ما فقط محلی برای واردات بی‌رویه نباشیم بلکه قسمتی از چرخه تولید و زنجیره ارزش جهانی شویم. بعد از برجام گفتند پس از مریخ، ایران بهترین جا برای سرمایه‌گذاری است و چرا این سرمایه‌ها جلب نشد؟ به خاطر مقررات دست و پا گیر داخلی، اف‌ای تی اف و سایر موضوعات. ما در بسیاری از موارد باعث شدیم که این کشور مصونیتی که می‌توانست با سرمایه‌گذاری خارجی در ایران بگیرد را از دست بدهد و همه‌ چیز تبدیل شود صرفا به تجارت خارجی. تجارت خارجی برای شما مصونیت نمی‌آورد.

 نحوه‌ای که امریکایی‌ها شهید سلیمانی را ترور کردند یک روش کاملا بزدلانه بود. شما فردی را که در میدان جنگ حضور دارد و نتوانستید توسط عمال خود- داعشی‌ها- شهید کنید مجبورید نصف شب خودروی غیرنظامی او را که برای ملاقات با نخست‌وزیر کشوری می‌رود نه با نیروی مسلح بلکه با هواپیمای بدون سرنشین که اوج ترس و وحشت است، هدف قرار دهید. این موفقیت برای امریکا نیست. پرواز شهید سلیمانی مشخص بود. من زمانی که به بیاریتس می‌رفتم در حالی که سفر ما اعلام رسمی هم نشده بود اما پیش از آنکه هواپیمای من بنشیند، اعلام شد که یک هواپیمای ایرانی در راه است. پرواز سردار سلیمانی از دمشق جلوی چشم اسراییل بلند شد و در بغداد با حضور فراوان امریکایی‌ها نشست. هدف قرار دادن این‌ گونه سردار همچون دستاورد بزرگی برای امریکا و ترامپ نیست. شهید فخری‌زاده را چگونه ترور کردند؟ دستگاهی را روی یک ماشین مستقر و او را از راه دور ترور کردند. این کارها همه جا امکان‌پذیر است.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: