به گزارش خبرداغ به نقل از روزنامه رسالت، كفار، مشركین و منافقین بزرگترین صف را در برابر موحدین تاریخ تشكیل میدهند. كفار و مشركین در جهنم تا ابد میمانند و منافقین در پایینترین و سوزانندهترین نقطه جهنم جایگاه دارند.خداوند در قرآن كریم از گونهای عجیب از كفار رونمایی میكند و میفرماید: «آنان كه ایمان آوردند، سپس كافر شدند، بار دیگر ایمان آوردند و دوباره كفر ورزیدند، سپس بر كفر خود افزودند، قطعا امیدی به آنها نیست كه خداوند آنان را ببخشد و به راه حق هدایت كند.»(1)
فهم این معنا قدری مشكل است. چگونه ممكن است كسی به خدا، پیامبر و قیامت ایمان بیاورد سپس كافر شود. بار دیگر از كفر فاصله بگیرد، دوباره ایمان بیاورد. باز دوباره به اردوگاه كفر برگردد و بر كفر خود بیفزاید.تاریخ صدر اسلام یک گونه حیوانی از این كفار را معرفی میكند و تصور انسان را از این آیه به تصدیق میرساند.شبثبن ربعی از صحابه های
پیامبر بود. او در زمان پیامبر گرامی، اسلام آورد و مسلمان شد، پس از وفات پیامبر مرتد شد، سپس توبه كرد و به كسوت یاران حضرت علی(ع) درآمد، اما بعد بر آن حضرت خنجر كشید و فرمانده خوارج شد و جنگ نهروان را راه انداخت، پس از آن باز توبه كرد، از یاران امام حسن(ع) و امام حسین(ع) شد.
بیشتر بخوانید:
او از اولین كسانی بود كه به امام حسین(ع) نامه نوشت و او را به كوفه دعوت كرد، اما با سفیر و فرستاده امامحسین(ع) به كوفه – مسلمبن عقیل – بیوفایی كرد. سرانجام در حادثه كربلا در لشكر یزید استخدام شد و در شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفایش شریک این جنایت عظیم تاریخ بشریت شد. او پس از حادثه كربلا به شكرانه این خیانت و جنایت، یک مسجد در كوفه ساخت!(2)
ما در فتنه 78 و 88 و در فتنهگونههای پس از آن تاكنون با جماعتی از كفار، مشركین و منافقین روبهرو هستیم كه با بازسازی جنگ احزاب در صدر اسلام و بازخوانی و بازتولید آن درصدد شكستن كمر انقلاب و جمهوری اسلامی بودند. در این فتنهها نقش شبثبن ربعیها خیلی پررنگ بود.
منافقین كه میخواستند به بغداد برای كمک به صدام بروند، نیاز به اعتمادسازی حزب بعث و اطمینان به آنها داشتند، در طراحی عملیات ترور 17هزار شهید از شهدای ترور به یک اسم رمز رسیدند و گفتند به عدد و حروف نام «صدام» 4 تن از فقها، علما و عرفای بزرگ معاصر را كه مثل كوه پشت امام و انقلاب ایستاده بودند و از انقلاب اسلامی دفاع میكردند را ترور و به خاک و خون بكشند.
لذا حضرات آیات «صدوقی»، «دستغیب»، «اشرفی اصفهانی» و «مدنی» در فهرست ترور قرار گرفتند. این شیرینكاری آنها به كام صدام خوش آمد و در اردوگاه اشرف همه چیز در اختیار آنها قرار داد تا بساط خیانت خود را به ملت ایران و خنجر زدن از پشت به انقلاب را پهن كنند.منافقین و سلطنتطلبها در فتنه 88 در مركز ثقل آشوبها قرار داشتند. آنها با پیوندی كه با سرویس موساد، سیا و برخی سرویسهای امنیتی اروپا در تهران داشتند، آتشبیار اصلی معركه بودند. آنها در جنبش سبز «شبثبن ربعی»ها را شناسایی كرده بودند و بر آنها سوار بودند. كسانی كه كارنامه روشنی از خدمت به اسلام و امام داشتند را فریب دادند و بر موج ذهنی لجاجت، یكدندگی، حب جاه، غرور، تعصب، تكبر و خودشیفتگی آنها سوار شدند، ذهن، عقل و قلب آنها را به «حصر» درآوردند. یک گونهای از این اهالی فتنه كه قرار بود برای مجد و عظمت ایران و اسلام در خدمت روحانیت و كشور باشد و نام «امجد» را یدک میكشید، آنچنان تسخیر كردند كه نمیتوانست به عقل خود اجازه بدهد اندكی در تحلیل اوضاع كشور با تحلیل جوجهاش فاصله بگیرد. وقتی جماعتی از اخیار رفتند با او صحبت كردند و قانع شد، اما یک شرط گذاشت و آن این كه «پسرم را هم مجاب كنید.»او همه عقل خود را به دهان پسرش دوخته بود، همانند زبیر كه همه عقل خود را به دست پسرش داد و از خیمه ولایت فاصله گرفت و رفت جنگ جمل را با كمک رفیق گرمابه و گلستان خود «طلحه» راه انداخت.
از كثافات و نجاسات روحی این پدر و پسر همین بس كه اخیرا اعلام كردهاند همه كسانی كه در طول مدت 40 سال اخیر اعم از هویداها، نصیریها تا منافقین و قاچاقچیان مواد مخدر و مرتكبین به قتل و غارت و زنا در جمهوری اسلامی به دار مكافات آویخته شدهاند، شهید هستند و در عوض كسانی كه آنها را كشتهاند، قاتل! این هنرنمایی در عوض كردن جای جلاد و شهید فقط از ذهن كسی میتواند خارج شود كه شاگرد مكتب شبثبن ربعی در عصر ما باشد!
شهید قاسم سلیمانی در وصیتنامه سیاسی و الهی و نیز در بیانات هشداردهنده و بیداركننده خود در برخی نشستهای تكریم و تعظیم شهدای مدافع حرم، مهمترین و اصلیترین محور محاسبه درستی و نادرستی اعمال را در دنیا و آخرت، مقوله «ولایت» میداند.
آنان كه «ولایت خود» را بر ولایت خدا، رسول و ائمه معصومین ترجیح میدهند، آنان كه «ولایت فكری فرزند» خود را بر ولایت فقیه برتر میدانند، آنان كه «ولایت سفیه»، «ولایت كفار و مشركین» و «ولایت منافقین» را بر ولایت نایب امام زمان(عج) برتر میدانند، سوخت اصلی ماشین نبرد جنگ نرم دشمن را تهیه میكنند و خود هیزم آتش این نبرد هستند.حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه در تفسیر و تحلیل جنگ جمل آن هم جنگیدن با كسانی كه 25 سال خاک ولایت را خورده بودند و در اردوگاه ولایت روزی میخوردند فرمود: «زبیر با ما بود تا این كه جوجهاش بزرگ شد» ما باید در انقلاب اسلامی مواظب این «جوجهها» باشیم. آنها پدرانشان را از انقلاب جدا كردند، مشغول تخمریزی در داخل و خارج هستند. آنها به اطلاعات درون نظام دسترسی دارند. مرتب به ضربه از درون فكر میكنند و به دشمن سرویس میدهند.قیام تاریخی 9 دی در مقابله با اهالی فتنه، یک روز بزرگ در تاریخ انقلاب اسلامی است. ملت ایران با قیام هوشمندانه خود اسم، آدرس و نام فتنهگران را آوردند و محكوم كردند و با فریادهای آگاهیبخش خود اعلام كردند اجازه نمیدهند این جوجهها به انقلاب آسیب برسانند. مردم در قیام 9 دی اعلام كردند كه این انقلاب براساس فهم درست از تجربیات گرانسنگ موحدان تاریخ بشر، تاریخ انبیا، تاریخ اسلام و تاریخ ائمه معصومین است.«محور اصلی محاسبه» «دوری و نزدیكی» به «ولایت» است. خدا میداند شهید قاسم سلیمانی در آن روزها چه تلاشهایی كرد تا این «محور» الهی حفظ شود. فلسفه جنبش عظیم و خودجوش مردمی، حفظ این محور محاسبه بود.فرستادگان جنبش سبز و بنیانگذاران فتنه سپس به پارلمان اروپا و كنگره آمریكا رفتند تا آنها را متقاعد كنند كه با تحریمهای ظالمانه، دولت و ملت ایران را به زانو درآورند. خباثت اهل فتنه فقط با هشت ماه آشوب، امنیت ملی را به خطر نینداختند، بلكه رفتند تا نان مردم را آجر كنند، تا شاید دست از انقلاب بردارند.ملت ایران با بصیرت زهرایی و جنبش فاطمی در برابر جنبش سبز ایستاد و نشان داد ننگ با رنگ پاک نمیشود! به تعبیر شهید قاسم سلیمانی، حفظ خیمه «ولایت» به حفظ خیمه ایران، اسلام و انقلاب میانجامد. قیام 9 دی، نماد اقتدار و بصیرت انقلابی بر پایه مكتب شهیدسلیمانی بود. این قیام به منظور حفظ «منابع قدرت ملی» صورت گرفت.در آخرین لحظاتی که این یادداشت را می نوشتم در نهایت تأثر خبر ارتحال حضرت آیت الله مصباح یزدی را دریافت کردم. ایشان یک فیلسوف، حکیم، فقیه ،معلم اخلاق و مفسر قرآن کریم بود.آنچه او را از دیگر علمای بزرگ هم عصر خود برجسته تر می کند بصیرت سیاسی و دشمن شناسی فوق العاده او بود.وی 70 سال خاک حوزه را خورده بود و عمر خود را به تبلیغ و ترویج اسلام و فرهنگ ناب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) گذراند.اودر روزهای آخر عمر خود در نشستی فرموده بود: «در طول تاریخ اسلام، رهبری به جامعیت آیت الله خامنه ای نداشتیم.» آیت الله مصباح یزدی در سخت ترین روزهای انقلاب مثل کوه پشت رهبری نظام ایستاد و از نوامیس فکری اسلام دفاع کرد و چون سدی در برابر سلطه تفکر لیبرالیسم و دیگر مکاتب الحادی قرار گرفت. او نیز همچون شهید قاسم سلیمانی مهمترین محور محاسبه کارکرد اهل ایمان را نسبت به ولایت فقیه می دانست. بوسه شهید سلیمانی در آخرین دیدار با حضرت آیت الله مصباح یزدی بر پیشانی این فقیه ولایتمدار خیلی معنا دار بود آنجا که این حکیم الهی در این دیدار فرمود:« خداوند سایه آقا را از سر ما کم نکند. هر مقدار قدردان نعمت ولایت باشیم،خداوند نعمت خود را بر ما زیاد می کند.»
نویسنده: محمدكاظم انبارلويی
پینوشتها:
1- آیه 137 سوره نسا
2- محسن قرائتی، جلد دوم تفسیر نور، صفحه 410