کد خبر: ۸۶۷۳۵۳
تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۹ - ۱۶:۱۹
تعداد بازدید: ۳۰۶
رییس‌ انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران:
روزنامه اینترنتی فراز نوشت: سومین خودکشی در استان بوشهر ثبت شد. سه خودکشی در یک هفته آن هم در استانی که طبق آمارهای رسمی میانگین خودکشی ۴ تا ۷ نفر در سال را دارد. هنوز همه حواس‌ها جمع بوشهر است که خبر خودکشی کودک ۱۱ ساله همدانی نیز منتشر شده است. هر چند به گفته دادستانی هنوز علت خودکشی این کودک مشخص نیست. علت خودکشی دو نوجوان یک جوان بوشهری اما مشخص است؛ فقر.

جامعه در حال فوران از فشارها است/ فشار جامعه به کودکان رسیده / تا علت‌ها را برطرف نکنیم معلول‌ها حل نمی‌شودبه گزارش خبرداغ به نقل از روزنامه اینترنتی ، سومین خودکشی در استان بوشهر ثبت شد. سه خودکشی در یک هفته آن هم در استانی که طبق آمارهای رسمی میانگین خودکشی ۴ تا ۷ نفر در سال را دارد. هنوز همه حواس‌ها جمع بوشهر است که خبر خودکشی کودک ۱۱ ساله همدانی نیز منتشر شده است. هر چند به گفته دادستانی هنوز علت خودکشی این کودک مشخص نیست. علت خودکشی دو نوجوان یک جوان بوشهری اما مشخص است؛ فقر. اولین نفر به دلیل نداشتن گوشی موبایل و عدم توانایی در همراهی با آموزش مجازی خود را دار زده است. هر چند آموزش و پرورش شهرستان دیر این روایت را تکذیب می‌کند اما خانواده کودک آن را تایید کرده‌اند. پس از او یک نوجوان ۱۶ ساله در کتگان و سپس جوانی ۲۱ ساله خود را حلق‌آویز کرده‌اند. مسوولان استانی نیز از ظهور پدیده ابراز نگرانی کردند. همان کاری که همیشه و هنگام شیوع هر آسیب اجتماعی دیگری از آن‌ها سراغ داریم. البته نمایندگان استان بوشهر حتی در این حد نیز حاضر به پاسخگویی نشدند و ترجیح دادند که در این باره فقط سکوت کنند.

سازمان پزشکی قانون می‌گوید آمار خودکشی در سال ۹۸ نزدیک به ۰.۸ درصد رشد داشته است و حالا زنگ هشدار خودکشی‌های سال ۹۹ به صدا درآمده است. طبق سالنامه پزشکی قانونی در سال ۹۸، ۵۱۴۳ نفر خودکشی کامل داشتند که از این تعداد ۳۶۲۶ نفر از آنها مرد و ۱۵۱۷ نفر از آنها زن بودند. استان‌های ایلام، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان و کرمانشاه بیشترین آمار خودکشی را دارند و سیستان‌‌وبلوچستان و خراسان رضوی و جنوبی‌ کم‌ترین آمار را به خود اختصاص می‌دهد. طبق آمار‌های رسمی خودکشی و خوکشی نوجوانان در ایران در مقایسه با دنیا وضعیتی بحرانی و حاد ندارد. اما مسئله اینجاست که مددکاران اجتماعی و پژوهشگران معتقد هستند آمار واقعی خودکشی در ایران بسیار بیش از این ارقام رسمی است.

چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ آیا زنگ خطر به صدا در آمده است و فشاری که روی دوش جامعه سنگینی می‌کند به کودکان منتقل شده است؟ آیا این وضعیت را باید زنگ هشداری دانست که خبر از کوه یخی که از عمق جامعه سر برآورده است؟

مصطفی اقلیما رییس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران به «فراز» می‌گوید که جامعه در حال فوران از فشارها است. این استاد دانشگاه معتقد است که خودکشی نوجوانان معلول است و تا حل نکردن علت‌ها نمی‌توان از آن جلوگیری کرد. او که از قبل انقلاب اسلامی تاکنون در این عرصه به فعالیت و پژوهش پرداخته است به سوالات در این زمینه پاسخ می‌دهد.

موضوع خودکشی نوجوانان این روزها افکار زیادی را به خود مشغول کرده است. چطور باید با این پدیده مواجه شد؟

وقتی با چنین مسائلی مثل خودکشی نوجوانان یا روی آوردن جوانان به دزدی مواجه می‌شویم باید توجه کنیم که معلولی از علت هستند. این‌ها علت نیستند و اتفاق افتادن آن‌ها نیز یک روزه نیست و شاید بتوان گفت ۵۰ سال طول می‌کشد تا جامعه به چنین وضعیتی برسد. یعنی زیرساخت‌ها فراهم نشود و آسیب‌های اجتماعی روزبه‌روز در جامعه افزایش پیدا کنند و در نهایت به چنین نقطه‌ای برسیم که نوجوانان دست به خودکشی می‌زنند. به گفته پلیس ۵۰ درصد دزدهای دستگیر شده برای اولین بار است که به دزدی روی آورده‌اند. این‌ها آسیب‌های اجتماعی معلول هستند. از سوی دیگر توجه کنید در استان‌هایی مثل بوشهر و خوزستان کانون خانواده گرم و صمیمی است و نوع زندگی باعث می‌شود که خودکشی رواج نداشته باشد. حال باید پرسید در این استان‌ها با چنین زمینه فرهنگی چطور به این نقطه رسیدیم؟ آیا شبیه دیگر نقاط کشور شده است؟ افزایش بیکاری، فقر، تورم فزاینده، افزایش طلاق‌ها همه مسائلی است که به صورت در هم تنیده منجر به چنین وضعیتی می‌شود.

معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار بوشهر تاکنون نسبت به این اتفاق واکنش نشان داده و ابراز نگرانی کرده است. او همچنین گفته که دستگاه‌های حمایتی و انجمن‌ها باید توجه بیشتر کنند. آیا مواجهه با این آسیب‌ها وظیفه‌ انجمن‌ها و خیریه‌ها است؟

مسوولان دولتی امروز به دلیل انتشار خبرها اظهارنظر می‌کنند. چند وقت دیگر که خبری نباشد موضوع دوباره گم می‌شود. امروز کودکی به دلیل نداشتن موبایل خودکشی کرده است. آیا اگر خیریه‌ای به این کودکان موبایل دهد مشکل حل می‌شود؟ فقط صورت مسئله پاک می‌شود. آن خانواده نان ندارد بخورد. فرض کنید به آن کودک موبایل هم دادید، اگر خراب شود چه کسی هزینه درست کردن آن را پرداخت می‌کند؟ این یک مسئله زیرساختی است. باید علت‌ها را برطرف کنیم. مردم مشکل دارند و فشار روی آن‌ها است. وقتی کسی خود را می‌کشد حتی این تصور به وجود می‌آید که او راحت شد و مشکلاتش حل شد. بروید در این بین این اقشار و ببینید که این تصور وجود دارد. یک زمانی همین اپیدمی خودکشی را در ایلام داشتیم. دختری به دلیل مخالفت پدرش با ازدواج خود را با نفت سوزانده بود. بعد از آن اپیدمی خودکشی با نفت در ایلام رواج پیدا کرد. نکته اینجا بود که دختر برخلاف فرهنگ سنتی نظر خود را بیان می‌کرد اما خانواده همچنان درگیری فرهنگ سنتی بود. این بچه‌ها نیز تا امروز نمی‌دانستند چطور خودکشی کنند. اما حالا علنی شده و حتی این تصور در میان آن اقشار وجود دارد که بچه خودش را کشت و راحت شد. قشر جوان مشکل دارد و بیکاری کولاک می‌کند. در منطقه نفتی هم بومی‌ها مشغول نیستند و از تهران در آنجا کار می‌کنند. باید به این مشکلات توجه شود که در لرستان، کرمانشاه و کردستان هم وجود دارد و این استان‌ها نیز آمار خودکشی بالایی دارند.

امروز اتفاقی افتاده و مسوولان استانی هم در مورد آن اظهارنظر کردند و رسانه‌ها هم به آن پرداختند. امروز خودکشی نوجوانان علنی شده است. پیش‌تر این واقعیت‌ها اعلام نمی‌شد و حتی به دلایل فرهنگی خانواده‌ها می‌خواستند که دلیل مرگ خودکشی ثبت نشود. اما امروز عنوان می‌شود و وقتی سه نوجوان و جوان خود را حلق‌آویز می‌کنند باید به عمق فاجعه در استان پی‌ ببریم. عمق فاجعه کجاست که یک بچه به خاطر موبایل خود را می‌کشد؟ کرونا، بیکاری و گرانی فزاینده دست‌به دست هم داده است تا مردم را خسته کند. این بچه‌ها به دلایل بی‌توجهی به علت‌ها خودکشی می‌کنند. توجه نمی‌کنیم وقتی گرانی به این شکل وجود دارد در قشر ضعیف بیشترین پیامدها را دارد. این قشر دیگر نمی‌تواند یک پیراهن برای فرزند خود تهیه کند. روی خانواده فشار است و خانواده این فشار را به بچه‌ منتقل می‌کند. در سطح بالاتر جامعه است که به این خانواده فشار آورده است. این مشکل با کار خیریه نیز حل نمی‌شود. این برنامه‌ریزی حاکمیتی می‌خواهد. اگر این خودکشی‌هایی که در بوشهر انجام شده در کشور دیگری بود باید استاندار و فرماندار استعفا می‌دادند. چون این‌‌ها بودند که باعث شدند جامعه به بیکاری و فقر برسد و آسیب‌های اجتماعی در آن به وجود بیاید.

می‌توان گفت که خودکشی با فقر نسبت مستقیمی دارد؟ اگر اینطور است چرا در استان سیستان و بلوچستان که مناطق محروم بسیاری دارد خودکشی بسیار کم است؟

فقر به تنهایی باعث خودکشی نیست. علت‌های متعددی منجر به خودکشی می‌شود. به طور مثال علت‌های متعددی باعث بیماری سرطان می‌شود که سیگار کشیدن هم یکی از آن‌ها است. سیستان و بلوچستان اکثریت اهل تسنن دارد و باورهای مذهبی یکی از علل پایین بودن خودکشی است. از طرف دیگر آن‌ها مرزنشین هستند و خود را با کارهای مختلف مشغول می‌کنند. همچنین به لحاظ فرهنگی نیز خودکشی در آنجا به هیچ وجه پذیرفته نیست.

ببینید خانواده‌ای که بیکاری است و دچار فقر است خودبه خود با مشکلات عصبی نیز روبه‌رو می‌شود. برخوردهای عصبی تاثیر بسیار زیادی روی بچه می‌گذارد. این بچه در مدرسه نیز با سرکوفت‌ها معلم مواجه می‌شود. اگر معلم رفتار متفاوتی با این بچه داشت ممکن بود سرنوشت او تغییر کند. قبل از انقلاب نمره دیکته من منهای ۱۷ یا ۱۸ بود. معلم من را بعد از مدرسه به من درس می‌داد و وقتی صفر شدم برای من کادو خرید. اما من از این معلم توقع چنین رفتاری ندارم. چون در روستایی کار می‌کند و شش ماه یک بار به او حقوق می‌دهند یا شاید ندهند و حقوقش نیز خرج رفت‌وآمدش می‌شود. چطور می‌تواند به این بچه برسد؟ این معلم نیز خود معلول علت دیگری است. استاد دانشگاهی که مجبور است برای درآمد خود رانندگی خود شخصیت معلمی‌اش تغییر می‌کند. اینجاست که وقتی با خودکشی مواجه می‌شویم می‌گوییم که با دیگر مسائل اجتماعی تفاوتی ندارد چرا که همه مسائل اجتماعی قابل تبدیل به یکدیگر هستند. کسی که بیکار می‌شود امکان مصرف مواد مخدر و سپس دزدی و حتی آدم‌کشی نیز پیدا می‌کند. بچه‌ای که در چارچوب این آسیب‌های اجتماعی قرار می‌گیرد در نهایت نیز می‌تواند به خودکشی برسد.

فهم پایین این بچه‌ها از مرگ چقدر در دست زدن به خودکشی موثر است؟

در سنین پایین بچه‌ها فهم درستی هم از مرگ ندارند. با خود می‌گوید پدرم پول ندارد و من هم موبایل ندارم و خجالت می‌کشم. خود را حلق آویز می‌کند. بیشترین وسیله خودکشی در ایران نیز حلق‌آویز کردن است. این چیزی که بچه‌ها دیده‌اند و یاد گرفته‌اند و آن را تکرار می‌کنند. چرا که این صحنه‌ها را دیده است و با وجود این اتفاقات باز هم اعدام در ملاء عام به نمایش گذاشته می‌شود. هیچ جای دنیا چنین کاری نمی‌کنند. بچه‌ای که به دنیا می‌آید نه دزد است، نه آدم‌کش و نه خودکشی می‌کند. این بچه‌ها در جامعه ساخته می‌شود و اگر قرار است کسی محکوم شود از استاندار گرفته تا رییس‌جمهوری هستند که باعث شدند او به این نقطه برسد. تا علت‌ها را برطرف نکنیم هیچ مشکلی حل نمی‌شود.

پس علل و عوامل درهم تنیده منجر به این دست خودکشی‌ها شده است و تا آن‌ها را برطرف نکنیم مشکل حل نمی‌شود.

یعنی هیچ راه‌حل موقتی برای جلوگیری از ظهور و شیوع چنین پدیده‌هایی در جامعه وجود ندارد؟

وقتی دکتر می‌روید و مثلا درد معده دارید، ابتدا به شما یک مسکن می‌دهد. سپس آزمایش‌های متعددی می‌نویسد تا ببیند علت درد چیست. وقتی علت پیدا شد بر اساس آن به شما دارو می‌دهد. اگر در چنین مناطقی فقر بیداد می‌کند و منجر به چنین آسیب‌هایی می‌شود ابتدا باید حداقلی برای گذران زندگی آن‌ها در نظر گرفت. سپس باید مشکل اساسی آن‌ها حل شود. اما نه تنها مشکلات حل نمی‌شود بلکه روی هم انباشته شده است. من قبل از انقلاب رییس ادارات خدمات رفاهی اهواز بودم. بعد از پنجاه سال به آنجا رفتم و دیدم آن کوچه‌های خاکی هنوز خاکی مانده است. افرادی که مسوول هستند شایسته نیستند و از آن‌ها نیز بازخواست نمی‌شود.

آقای اقلیما امروز نوجوانی ۱۱ ساله در همدان نیز خودکشی کرده است. آیا ممکن است این پدیده تبدیل به اپیدمی در جامعه شود؟

امروز فشار به کودکان رسیده است. این به اپیدمی مرتبط نیست و خود به خود اتفاق می‌افتد. مشکلات بچه‌ در خانه حل نمی‌شود و بیرون از خانه نیز با فشار روبه‌رو است. باید توجه کنیم که بچه هیچ وابستگی به زندگی ندارد و با مردن در واقع چیزی را از دست نمی‌دهد. یک خواسته کوچک دارد و وقتی برآورده نمی‌شود به فکر خودکشی می‌افتد.

یعنی به لحاظ آماری نمی‌توان وقوع بحرانی را هشدار داد؟

آمارها اعلام نمی‌شود مگر اینکه علنی شود. البته مدتی بعد هم دوباره سروصداها می‌خوابد. دولت آمار نمی‌دهد و خیلی از خانواده‌ها نیز علت مرگ فرزند خود را خودکشی اعلام نمی‌کنند. حتی درباره کرونا نیز آمار درستی ارایه نمی‌شود. وقتی پدرو مادر از فشار زیاد می‌برد، این فشار به بچه‌ها نیز منتقل می‌شود. سختی که پدر و مادر دارند به بچه‌ها منتقل می‌شود. خانواده‌ای که مثل درخت کرم‌زده است نمی‌تواند میوه سالم تحویل دهد. جامعه در حال فوران از فشارها است. حال چه کسی می‌خواهد به آن برسد؟ به این دولت که نمی‌رسد. چون به نظر می‌رسد رییس‌جمهور منتظر است دوران ریاست‌جمهوری‌اش تمام شود و همه چیز را رها کرده است. استاندار به جای اینکه وظبفه خود را انجام دهد از نهادهای دیگر دعوت می‌کند. البته باید توجه داشت که شش استاندار قبلی هم مسوول این وضعیت هستند. هیچکس هم حاضر نیست کار بکنند. من فقط به امید روزی هستم که دو رهنمود رهبری به روسای جمهور مبنی بر شاسیته‌سالاری و پاسخگویی اجرا شود. اگر هر کسی در جای خود قرار بگیرد و در آن مسوولیت پاسخگو باشد همه مشکلات حل خواهد شد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: