به گزارش خبرداغ به نقل از وب سایت مشق نو: سعید حجاریان؛ فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی انتقادی خطاب به نمایندگان مجلس یازدهم و ورود آنها به موضوع انتخابات منتشر کرد.
تئوریسین جریان اصلاحات نوشت:
مجلس یازدهم که عنوان انقلابیترین، مؤمنترین و عدالتخواهترین مجالس انقلاب را به خود داده است، و البته هنوز موفق به تشکیل کمیسیون قضاییاش نشده، به موضوع انتخابات ورود کرده است.
مجلس یازدهم که عنوان انقلابیترین، مؤمنترین و عدالتخواهترین مجالس انقلاب را به خود داده است، و البته هنوز موفق به تشکیل کمیسیون قضاییاش نشده، به موضوع انتخابات ورود کرده است. ما تاکنون جز یک مشت کار نمکین و ملیح از این مجلس ندیدهایم اما به هر حال تعدادی از نمایندگان طرحی را بهمنظور اصلاح قانون انتخابات ارائه کردهاند که واقعاً مصداق هفت در را بستی نمکیست! یعنی میخواهند بهکلی راه ورود هر نیرویی را که با این مجلس موافق نیست، ببندند غافل از آنکه مشکل قدرت دوگانه در ایران ساختاری است و طرحهایی از این قبیل گرهی نمیگشاید. معالوصف، نمایندگان در همین طرح نیز فراموش کردهاند یک در را ببندند و من میخواهم کمک کنم آن در نیز بسته شود بلکه رضایت خاطر آنها جلب شود.
وکلای محترم مجلس در تمهید و تدارک انتخاباتیشان بهنظر سه موضوع اورژانسی را فراموش کردهاند و من سعی دارم در این یادداشت این موارد را به ایشان یادآور شوم تا در طرح خود بگنجانند.
یکم) ممکن است در بحبوحه انتخابات ۱۴۰۰، مثلاً هفته منتهی به رأیگیری، تورم بیش از میزان فعلی شتاب بگیرد و قیمتها بهشکلی سرسامآور افزایش پیدا کند. این موضوع از آنجایی واجد اهمیت است که معمولاً تورم نوروز به نیمههای بهار یا حتی اوایل خردادماه سرریز میکند یعنی همان معضلی که در ادبیات ما به «سیاه بهار» یا «گدا بهار» مشهور است. اینها در حالی است که دولت برخلاف دیگر ادوار قادر به مدیریت بحران معیشت (ولو بهصورت مقطعی بهوسیله تزریق پول) نیست، زیرا اساساً اسباب آن را در اختیار ندارد. با این اوصاف ممکن است در بزنگاه انتخابات برخی هرجومرجهای بخشی و منطقهای پدید آید. مانند انباشت مطالبات معوق دیماه ۱۳۹۶ یا آنچه در آبانماه ۱۳۹۸ رخ داد. در نتیجه بنا به عادت مألوف، میان طرفداران نظام از یک سو، و مردم معترض و مستأصل و جان بر کف درگیری پدید میآید.
لشگر موش از کویر نمک / لشگر گربه از کُهستانا
دوم) با توجه به مقدار ذخیرهسازی اورانیوم کشور، که بهزعم منتقدان از حد مجاز خارج شده است، چشم دنیا به ایران دوخته شده است و میپرسند جمهوری اسلامی بناست با این همه اورانیوم چه کند، نکند به «نقطه فرار» نزدیک شده باشد. علاوه بر این ممکن است دوره ریاست جمهوری ترامپ هشتساله شود و سختیها افزایش پیدا کند. زیرا ترامپ پروژه آوردن ایران پای میز مذاکره را بهجد دنبال خواهد کرد؛ خواه با تشدید تحریم، خواه با کشاندن هر چه بیشتر اسرائیل به منطقه و ایجاد مانورهای نظامی عربی-اسرائیلی؛ تا حدی که ایران به واکنشهای نظامی واداشته شود. در چنین موقعیتی، اروپاییها بهدلیل تخطی ایران، تماماً بهسمت آمریکا چرخش خواهند کرد و وضعیتی قمر در عقرب پدید میآید تا آنجا که ترامپ بگوید:
یا بیا پای تخت بیعت کن / یا مهیای چنگ و دندانا
سوم) فرض کنیم هیچیک از این دو رخ نمیدهد؛ که انشاءالله اینگونه میشود و کشور از هرگونه هرجومرج و ناامنی دور میماند. اما یک اتفاق قطعی است و آن هم درگیری بیشتر مردم با کروناست. قطعاً تا زمان انتخابات دارو/واکسن این ویروس مهلک به ایران نخواهد رسید و خودمان هم از ساختن آن ناتوان خواهیم بود. بنابراین مردم میگویند باید جان خود را به هر طریق حفظ کنیم چون باید تا چندسال با این وضعیت درگیر باشیم. اما نرخ رشد مبتلایان و بالطبع مرگ کرونایی در بهار سال آتی به دو دلیل تشدید خواهد شد.
نخست آنکه آنفولانزای زمستان (که واکنشاش گران و گویا کمیاب شده است)، به بهار سرایت میکند و با کرونا همدست میشود و نتیجتاً بهدلیل آنکه قدرت دفاعی بدنها در پایینتر میزان خود است، جانهای بیشتری میگیرد.
دیگر آنکه سفرهای عیدانه، که از نوروز ۹۹ انباشته شده است، (براساس نرخ رشد سفرهای تعطیلات اخیر) افزایش خواهد یافت و در پی آن مردم به دست خود بیماری را جذب و تکثیر میکنند و نهایتاً یک هفته مانده به انتخابات، ما هستیم و یک مردم کرونایی.
راهحل چیست؟
طبیعتاً ورود به موضوع اول و دوم خارج از توان پارلمان، بهویژه دوره فعلی آن است. بنابراین میتوان به نمایندگان توصیه کرد لااقل درباره موضوع سوم بهقوت وارد عمل شوند و ماده / تبصرهای تدارک کنند و رأیگیری پستی را کلید بزنند و بهسرعت شورای نگهبان را قانع و باب رأیگیری پستی را باز کنند.
برای این منظور لازم است «سامانه انتخابات» طراحی شود و افراد دارای حق رأی قبلاً در آن نامنویسی و پس از تأیید هویت، تقاضای برگه رأی کنند. مطابق برنامهریزی یک ماه قبل از انتخابات بستهای به دست مردم خواهد رسید شامل یک پاکت بزرگ، یک پاکت کوچک و یک برگه رأی. برگه رأی طبعاً مشخصات نخواهد داشت اما پاکت دارای بارکد است که همان شماره ملی افراد است چون ممکن است تا زمان رأیگیری، افرادی بهدلایلی ازجمله کرونا و… از دنیا بروند و عدهای به پاکت و برگه رأی متوفی چشم طمع بدوزند!
رأیگیری پستی چه خاصیتی دارد؟
۱) کسانی که رأی ندادهاند، بسیار دقیقتر از قبل و احتمالاً بهصورت آنلاین شناسایی و دستهبندی میشوند و از این پس، وزارت کشور و سایر دستگاهها، فهرستی از تحریمیها خواهند داشت که طبعاً اهل نظر نسبت به فوائد این لیست آگاه هستند!
۲) چون اختیار رأی از ابتدا دست مردم است و کسی متولی جمعآوری شناسنامه نیست، «بازار رأی» ایجاد میشود و کاندیداها مستقیماً رضایت فرد را جلب، و پاکت و برگه رأی را خریداری میکنند و به این ترتیب عائدی مردم از یک وعده غذای گرم تا مبالغ هنگفت متغیر خواهد بود و این خود نوعی بازتوزیع است که به ایدههای مجلس عدالتخواه نزدیکتر است.
۳) این رویه انتخاباتی ارزان و بیضرر خواهد بود. مدارس و ارگانها تعطیل نمیشوند، تجمیع و شمارش آراء بدون حضور کارمندان دولت صورت خواهد گرفت، و علاوه بر این، خبری از نمایندگان کاندیدا و نظار صندوق نخواهد بود زیرا «صندوق پستی» به «صندوق رأی» تبدیل شده است.
۴) مسئله مشارکت در انتخابات مرتفع میشود. چرا که اولاً خبری از کرونا و تجمع در حوزههای انتخابیه نخواهد بود و دیگر کسی نمیخواهد به بهانه کرونا مردم را از صندوق رأی رویگردان کند! ثانیاً، افراد با فراغ بال در ازای دریافت پول، رأی خود را پست میکنند. ثالثاً، مردم از ترس آنکه نامشان در «سامانه انتخابات» نباشد، رأی را پست خواهند کرد. یعنی، از سر طمع یا ترس بالاخره مشارکت به نرخ قابل قبول خواهد رسید.
الغرض، حال که در ایران، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد کالایی شده است، بگذاریم این فقره رأی نیز بازار خود را پیدا کند.