به گزارش خبرداغ، روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشت: با قطع نظر از سوابق فرد سیاهپوستی که زیر زانوی پلیس سفیدپوست در آمریکا کشته شد که متأسفانه در کشورمان عدهای او را تقدیس میکنند، اصولاً جنبش اعتراضی به راه افتاده در ایالات مختلف آمریکا علیه تبعیض نژادی و همینطور سرایت این جنبش به تعدادی از کشورهای اروپائی را باید نقطه عطفی در تاریخ قارههای آمریکا و اروپا دانست.
هرچند در آمریکا، حزب دموکرات درصدد برآمده از جنبش اعتراضی سیاهان استفاده تبلیغاتی کند و ترامپ و حزب جمهوریخواه را در انتخابات ریاست جمهوری شکست بدهد، ولی قرائن نشان میدهند که این یک امید واهی است و بعید است موج به راه افتاده توسط سیاهان و مشکلات پدید آمده از رهگذر بیماری کرونا بتوانند ترامپ را از کاخ سفید بیرون کنند.
علاوه بر این، تصور اینکه حزب دموکرات از حزب جمهوریخواه بهتر است و رفتن ترامپ و آمدن بایدن چیزی را در سیاست خارجی آمریکا تغییر خواهد داد، خاماندیشی است. تاریخ آمریکا نشان داده این دو حزب سر و ته یک کرباسند و اگر در مواردی به صورت تاکتیکی تفاوتی در سیاستهای آنها وجود داشته باشد، در کلیت تفاوتی با هم ندارند و جهانخواری و سلطهطلبی، مرام و مسلک هردوی آنهاست و راه و رسم تمام دولتمردان کاخ سفید از هر حزبی که باشند، برخورد قلدرمآبانه با ملتهاست. بنابراین، دل بستن به آنچه در آمریکا و کشورهای اروپائی در جریان است، به منزله دل بستن به سراب است.
آنچه در این میان مایه تأسف شدید است، میداندار شدن تعدادی افراد احساساتی و فاقد درک عمیق سیاسی از تحولات بینالمللی است که با ارائه تحلیلهای بیپایه از یکطرف عدهای سادهلوح را در داخل کشور سرگرم بافتههای بیتاروپود خود میکنند و از طرف دیگر خوراک تبلیغاتی برای رسانههای بیگانه فراهم مینمایند تا با شیطنتهای خاص رسانهای، جمهوری اسلامی ایران را به تمسخر بگیرند. یکی از این افراد اخیراً در کوران حوادث آمریکا به مخاطبان خود توصیه کرد در قالب هستههای انقلابی به آمریکا بروند و هدایت جنبش سیاهان را در آنجا به دست بگیرند. سخنان این شخص که در قالب کلیپ به فضای مجازی راه پیدا کرده به انگلیسی زیرنویس هم شده تا خود آمریکائیها و تمام کسانی که با زبان انگلیسی آشنائی دارند از این رهنمودها! بهرهمند شوند و از این تئوریسین کمنظیر! خط بگیرند و به وظیفه خود عمل کنند.
یکی دیگر از همین قماش افراد، چندی قبل گفته بود بهزودی آمریکا را تسخیر خواهیم کرد و فلان طبقه کاخ سفید را به حسینیه تبدیل خواهیم نمود. این شخص حتی در زیرزمین کاخ سفید محلی را هم به عنوان اصطبل در نظر گرفته و مژده داده بود که این وعدهها بهزودی محقق خواهند شد.
از این قبیل تئوریسینهای نابغه، فراوان داریم که هر روز درحال تولیدمثل هستند. مهمتر اینکه عدهای نیز پای صحبت این تحلیلگران کمنظیر مینشینند و به ابداعات آنها با دقت گوش میدهند. البته پیداست که چنین جلساتی، با طرحهای از پیش برنامهریزیشده تشکیل میشوند و افرادی برای حضور در این جلسات در نظر گرفته میشوند و اینطور هم نیست که تمام این افراد، سخنان مطرح شده در این جلسات را قبول داشته باشند. طبعاً آنها در مواجهه با آنچه در جامعه مشاهده میکنند و تحولاتی که در سطح بینالمللی میبینند، اذهانی مالامال از پرسشهای گوناگون و ایرادهای فراوان به آنچه در این جلسات میشنوند دارند و حوادث این روزهای آمریکا و اروپا هم نمیتواند آنها را نسبت به تحلیلهای ارائه شده در آن سخنرانیها قانع کند هرچند اجازه اعتراض هم ندارند.
اصل آزادی اندیشه و بیان حتی به این تئوریسینها هم به شرط آنکه به نام خود سخن بگویند نه نظام حق اظهارنظر میدهد و ما هرگز درصدد اعتراض به حضور و ابراز نظر آنها نیستیم. ایراد اساسی اینست که این افراد، وانمود میکنند به حاکمیت منتسب هستند و از حمایتهای خاص برخوردارند و همین امر موجب واکنشهای منفی داخلی و سوءاستفادههای تبلیغاتی خارجی میشود و این هردو به زیان نظام جمهوری اسلامی است. در مواردی البته مسئولان بعضی دستگاهها از این قبیل افراد و سخنان بسیار شورشان برائت جستهاند ولی این کافی نیست و حاکمیت باید برای حفاظت از جایگاه نظام، حساب این خودتئوریسینپنداران را از نظام جدا کند تا اعتمادها برگردند و دشمن نیز نتواند سوءاستفاده کند.