به این ترتیب فوتبال ایران در این سالها با مدیریت این سهنفر که در دورههای قبلی هم در هیأترئیسه حضور داشتند، اداره شده و به این شرایط ترسناک و بحرانی رسیده است. سه مدیری که هیچکسی نمیداند چرا اینقدر به قدرتداشتن در فدراسیون علاقه دارند و دونفر از آنها به هر طریقی میخواهند همچنان در فوتبال باشند. به هرحال داستان تاج کمی متفاوت است و چون خودش نیست، شاید تلاش داشته باشد که گزینه نزدیک به خودش به سمت ریاست فدراسیون برسد. اما داستان این سهنفر که همچنان در ظاهر و پشت پرده به دنبال داشتن قدرت هستند، چیست؟
تاج؛ تلاش برای بازگشت با وجود بیماری
بدون هیچ تردیدی یکی از عوامل اصلی مشکلاتی که امروز فوتبال ایران با آن به خاطر اساسنامه روبهرو شده، مهدی تاج است. رئیس سابق فدراسیون فوتبال که به دلیل سکته قبلی و شرایط حاد جسمانی در دیماه سال گذشته مجبور به استعفا از سمت ریاست فدراسیون شد. فاجعه قرارداد ویلموتس و پاداش ٢٠٠هزار دلاری کیروش برای سومی جامملتهای آسیا (عنوانی که اصلا در این رقابتها وجود نداشت) تنها بخشی از مهمترین مشکلات دوران ریاست تاج بر فوتبال ایران به حساب میآید.
درباره اساسنامه اما تعلل این مدیر در تصویب اساسنامهای که فیفا با اعزام نمایندگان خود به تهران برای فدراسیون نوشت، بحران بزرگی ایجاد کرد؛ چون آنها نهتنها اساسنامهای که در ماه آگوست نوشته شد را در مجمع تصویب نکردند بلکه به پنج نامه فیفا هم جواب ندادند و همین مسأله باعث شد فیفا انتخابات فدراسیون را به خاطر اساسنامه غیرقانونی لغو کند.
تاج که چندماهی میشود دیگر از فدراسیون جدا شده، طبق شنیدهها حداقل در حد مشورت با اعضای هیأترئیسه امور فدراسیون را زیرنظر دارد و دیروز هم خبری در رسانهها منتشر شد که برخی اعضای هیأترئیسه به دنبال تلاش برای راضیکردن تاج هستند تا دوباره به فدراسیون بازگردد و در این موقعیت حساس و بحرانی فدراسیون را اداره کند. البته این خبر خیلی زود در رسانهها تکذیب شد و شرایط جسمانی این مدیر هم به او اجازه بازگشت را نمیدهد.
ضمن اینکه به فیفا و AFC هم استعفای تاج و کنارهگیریاش اعلام شده و عملا از این نظر هم او شانسی برای بازگشت ندارد. منتهی همین که خبری منتشر میشود که برخی افراد به دنبال بازگرداندن تاج هستند، به خوبی مشخص میکند که هنوز جریاناتی در پشت پرده وجود دارد که میخواهد با نام تاج به ادامه حضور و نفوذ خود در فوتبال ایران ادامه بدهد.
بهاروند؛ بازگشت به کار پنهانی برای بقا
حیدر بهاروند، سرپرست کنونی فدراسیون فوتبال و رئیس سازمان لیگ است. او در سال ١٣٩٠ در وزارت نیرو بازنشسته شد. از زمانی که قانون منع بکارگیری بازنشستگان توسط مجلس تصویب و در کشور اجرایی شد، یکی از مدیرانی که به تمام معنا مقابل این قانون ایستاد، همین حیدر بهاروند بود. او ابتدا به دنبال ریاست سازمان لیگ با تأکید روی این مسأله که با حضور رئیس فدراسیون، نایبرئیسی دوم شغل اجرایی نیست و سازمان لیگ هم یک بخش خصوصی است، در برابر اجرای قانون مقاومت کرد.
او با استعفای تاج به سرپرستی فدراسیون رسید و درشرایطی که اخیرا شایعه شده نامهای درباره پایان دوران سرپرستی و غیرقانونیبودن امضای او به وزارت ورزش و فدراسیون ارسال شده، گفته میشود که با تلاشهایی که انجام داده، نامه بازگشت به کار گرفته و دیگر بازنشسته نیست. البته باید دید شرایط این بازگشت به کار به چه شکل است و قوانین در این رابطه چه چیزی میگوید.
آنچه مسلم است، بهاروند درشرایط کنونی تأثیرگذارترین چهره فوتبال ایران به حساب میآید و اگر جلوی حضورش در انتخابات گرفته نشود، قطعا در هیأترئیسه بعدی هم پست بسیار مهمی در اختیار خواهد داشت. در همین انتخاباتی که با دستور فیفا لغو شد، علاوه بر اینکه خودش برای ریاست ثبتنام کرد، در فهرست اکثر نامزدهای ریاست برای سمت نایبرئیسی دوم هم حضور داشت و همه این اتفاقات به خوبی نشان میدهد که اراده جدی برای ماندن در قدرت دارد.
کفاشیان؛ ناگهان خواهان بازگشت شد
علی کفاشیان در اسفندماه ١٣٩٧ به خاطر قانون بازنشستگی از ریاست سازمان فوتسال استعفا کرد و از سمت نایبرئیسی فدراسیون هم کنارهگیری کرد. در خرداد ٩٨ هم از سوی کمیته اخلاق به خاطر گمشدن ٧٩هزار دلار و از دسترفتن قرارداد حق پخش تلویزیونی ٣١٦هزار دلاری پنجسال از تمام فعالیتهای فوتبالی محروم شد. در شرایطی که اعلام شده بود او از هیأترئیسه استعفا کرده، وقتی مهدی تاج هم استعفا کرد، زمزمههای بابت بازگشت کفاشیان شنیده شد.
او در همان مقطع رسما تأکید کرد که از نایبرئیسی اول هیچ استعفایی نداده و از نظر قانونی هنوز عضو هیأترئیسه است. در قدم بعدی پروژه کاهش محرومیت پنجساله او کلید خورد و در همین چهارشنبه گذشته همزمان با اوجگیری ابهامات درباره مدیریت فدراسیون، در سررسید اولین سال محرومیت، حکمش به یکسال محرومیت کاهش یافت و در مصاحبهای اعلام کرد از این پس در جلسات هیأترئیسه شرکت میکند و سرپرستیاش در فدراسیون هم دور از ذهن نیست.
اینکه در این موقعیت حساس محرومیت کفاشیان تمام میشود و برخی جریانات تلاش میکنند او را سرپرست فدراسیون کنند، به معنای واقعی عجیب است. در شرایطی که این مدیر تازگیها در مصاحبهای تأکید کرده بود برای اصلاح اساسنامه به فیفا آمار و اطلاعات غلط داده بودند. کفاشیان با اینکه مدیر شناخته شدهای است اما قانون و جامعه فوتبال را شاید به سُخره گرفته است. اگر غیر از این بود، هیچ دلیلی نداشت که از اسفندماه به خاطر بازنشستگی بدون نوشتن استعفا ترک کار کند و حالا در روزهایی که وزیر ورزش از اساسنامه حذف شده و پرونده محرومیتش را هم حل کرده، عزم خود را برای بازگشت و تبدیلشدن به نفر اول فوتبال ایران جزم کند.
او اگر به خاطر قانون بازنشستگی رفت، الان هم باید به قانون احترام بگذارد. اگر قصدش کمککردن است، میتواند بهعنوان عضو هیأترئیسه به کارش ادامه بدهد و به دنبال سرپرستی نباشد. اینکه با قدرت میخواهد سرپرست فدراسیون شود، در نوع خود مشکوک است و بدون هیچ تردیدی انگیزههای سیاسی و انتخاباتی پشت این داستان قرار دارد.
بماند که دیروز نمایندگان مجلس رسما اعلام کردند بازگشت او جرم به حساب میآید و به هیچعنوان نباید این اتفاق رخ بدهد. گفتنی است برخی اعضای هیأترئیسه هم مخالف بازگشت او هستند، چون میدانند با این اتفاق نفوذ آنها به نزدیک صفر در فوتبال کشور میرسد.