به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین، مسعود رجوی، سرکرده منافقین در چه شرایطی به سر میبرد؟ آیا او زنده است یا مرده؟ مسعود خدابنده، عضو سابق شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق در بخشی از گفتگوی خود با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی به این سوال پاسخ داده است.
او که با نام مستعار «رسول» در سازمان حضور داشت، عضو شورای ملی مقاومت، مسئول مستقیم تیم حفاظت استقرار و تردد مسعود و مریم رجوی و فرمانده ارتش آزادیبخش است بود که در سال ۱۳۷۵ از سازمان جدا شد. خدابنده که به گفته خودش در تابستان ۶۰ چند روز بعد از فرار رجوی و بنیصدر با آنها دیدار کرد، در پاسخ به این سوال که «به نظر شما آیا مسعود رجوی زنده است؟» پاسخ جالبی داده است که در ادامه می خوانید؛
«درمورد زنده یا مرده بودن مسعود رجوی من نمیتوانم قطعی صحبت کنم و اصلا این موضوع هم مهم نیست. این مسئله بین سران مجاهدین و بدنه آن است که بالاخره رهبر ایدئولوژیکشان زنده است یا مرده. اتفاقا یکی از دلایلی که من همیشه میآورم که این افراد به دلخواه در آن بیابان در آلبانی نماندهاند همین است. یک سری افراد مسن که خودشان را شیعه اثناعشری مینامند رفتهاند یک رهبر مطلق پیدا کردهاند که بخاطرش قتل انجام دادهاند، علیه هموطنهایشان در کنار صدام جنگیدهاند، زنشان را طلاق داده و به ازدواج این رهبر در آوردهاند، فرزندانشان را به یتیم خانههای کشورهای دیگر فرستادهاند و آخرالامر حتی نمیدانند که این رهبرشان اصلا زنده است یا مرده. این با عقل جور درنمیآید که اینها برایشان سوال ایجاد نشود. تنها دلیلی که سکوتشان را توجیه میکند "ترس" است و در خانه ماندن از سر بیچادری!
من زمانی مسئولیت حفاظت این فرد (رجوی) را به عهده داشتم. کسانی که کارشان حفاظت باشد میدانند که اولین و آخرین مسئله یک عنصر حفاظتی این است که «سوژهاش باید بتواند کارش را بکند.» اگر مسعود رجوی نتواند (که نمیتواند) رهبری یک سازمان را در عمل به عهده بگیرد، زنده و مردهاش فرقی ندارد و طبعا حفاظت جدیای هم نیاز ندارد. مسعود رجوی زنده یا مرده فعلا کارهای نیست. رهبری یک سازمان هم با دوتا نوار و سه صفحه مزخرفنویسی پیش نمیرود. البته زمانی هم که بود رهبری چندان مشعشعی ارائه نداد. به قول خودش ۵۰۰ هزار نفر در سی خرداد ۶۰ آمدند بیرون و برایش تظاهرات کردند. یعنی رجوی این تعداد را طی سه دهه تبدیل کرد به دو هزار نفر پیرزن و پیرمرد مریض و علیل در بیابانهای آلبانی! که لعن و نفرین هر انسانی و بخصوص هر ایرانی را، خارج از دیدگاهها و اعتقاداتشان، بدرقه راهشان دارند.
حضور شاهزاده سعودی در جلسه منافقین
مورد دیگری که شاید قابل اشاره باشد حرف شاهزاده ترکی الفصل است که آمد در جلسه اینها، رفت پشت بلندگو و سه بار جلوی تمامی اعضای سازمان، مرگ مسعود رجوی را به زنش مریم تسلیت گفت. من بعدها هم با منشی وی و هم در موقعیتی با سردفتر او در واشنگتن صحبت داشتم و نه من و نه آنها شکی نداشتیم که شاهزاده نه رفتنش به آنجا بخاطر تبلیغ بود، نه به پول سازمان نیاز داشته یا دارد و نه اگر حرفش اشتباه بود مشکلی داشت که بعدا بیاید بگوید حرفم درست نبود. اصلا این فرد در چهار پنج دهه گذشته کِی بدون برنامه حرف زده که این بار بزند؟ میدانید که ترکی الفیصل تا بیست روز قبل از فاجعه یازدهم سپتامبر مسئول استخبارات عربستان بود و خیلیها حتی وی را در ارتباط با این مسئله مشکوک میدانند. فرد اطلاعاتی خبره و زبدهای است. در جوامع اطلاعاتی بینالمللی جایگاه بالایی دارد.
نظر من این است که بعد از سقوط صدام و تثبیت شدن سازمان در آلبانی، شاهزاده ترکی الفیصل مسئولیت مستقیم اینها را به عهده گرفته و رفتنش به جلسه آنها در واقع اعلام وضعیت جدید بود. دقت بفرمایید که وی نه با قرار قبلی رفت و نه حتی آنجا حاضر به صحبت و نشست و برخواست با کسی شد. حفاظتش را هم خودش با خودش برد (اعتماد مینیمم را هم نکرد) چهره مریم عضدانلو هم در فیلمها مشخص است که آچمز شده و نمیداند چه کند. یعنی ترکی الفیصل رفت که میخ را بکوبد، سویچ را بزند و برگردد و بعد از آن جلسه، الباقی کارها را با ریموت کنترلش دنبال کند!
با این تفاصیل شما اگر حرکت سازمان بعد از سقوط صدام و ظهور ترکی الفیصل را ببینید بیشتر متوجه میشوید که این حرکت (اعلام مرگ مسعود رجوی) به معنی "خاتمه سازمان مسعود و صدام" و "شروع سازمان مریم و ترکی" است. سازمان "مسعود و صدام" دستگاهی "تروریستی و نظامی" بود درحالیکه سازمان "مریم و ترکی" سازمانی کاملا "امنیتی و تبلیغاتی" است.
شاهزاده ترکی یا میداند که او مرده و بنابراین آن روز خط جدید را مشخص کرده است و یا میداند که زنده است (صد در صد بیخبر نیست چون صاحب است) و آب پاکی را روی دستش ریخته که همینجا در عربستان یا هرجای دیگری مینشینی و حرکتی نمیکنی! (الا این که هرازگاهی که من گفتم یک بیانیهای تحت نامت درمیکنیم) و این هم ویدئوی ختمت است که بنشین و ببین که پیش زنت گرفتم. دست از پا خطا کنی، حرف اضافی بزنی و یا بخواهی زرنگی بکنی (رجوی در زرنگیهای احمقانه سابقه طولانی دارد) قتلت کار چند دقیقه است و مرگت را هم که از قبل اعلام کردهایم و اصلا نیازی به جسدت هم نخواهد بود.
البته این نظر بنده است؛ به عنوان کسی که هم با خلق و خوی رجوی کاملا آشنا هستم، هم تا حدودی در سیستمهای اطلاعاتی و امنیتی غربی و عربی فعال بودهام و هم سالها شیوه کار استخبارات عربستان و طرز کار ترکی الفیصل را شاهد بودهام. به هر حال این هم آخر و عاقبت زنده یا مرده مسعود رجوی است. بهای "مبارزه" که چه عرض کنم، بهای "انسان بودن" را که نپردازی آخرش همین میشود.»