به گزارش خبرداغ، مصطفی هاشمی طبا در روزنامه شرق نوشت: سلبریتی واقعی کیست؟ کیست که نداند امروز در ادبیات تاریخی ما میتوانیم از کاوه آهنگر و آرش کمانگیر بهعنوان سلبریتیهای مورد پسند مردم ایران یاد کنیم؛ اسطورههایی که برای ماندگاری ایرانزمین جان دادند.
در زمینه ادبیات بیگمان سعدی و حافظ و فردوسی و مولوی کسانی هستند که به معنی واقعی سلبریتیهای تاریخ ادب ما را تشکیل میدهند و شهرتشان علاوه بر ایران در اقصی نقاط جهان عالمگیر شده است و بهقول خود سعدی، ذکر جمیل سعدی در افواه عوام افتاده و صیت سخنش در بسیط زمین رفته است.
بسیارند آنان که در طول تاریخ در خدمت ایران و ایرانی بودهاند و این کشور را از گردابها رهایی بخشیدهاند و امروز نام آنان شهره شهر شده از دانشمندان ایرانی تا سردار ملی، یعنی ستارخان و علمای دینی نجاتبخش و شهیدانی مانند خرازی، همت، جهانآرا، فلاحی، ستاری، شیرودی و دیگران که همه وجود خود را تقدیم ایران و ملت ایران کردند.
سلبریتیها فقط به برخی هنرپیشگان و احیانا ورزشکاران محدود نمیشوند. جانهای عموم مردم به دنبال کسانی است که برای مردم و کشور جان میدهند و اگر فردی این خصیصه را نداشته باشد، فقط یک ظاهر عوامفریبانه از خود نشان میدهد.اگر برخی از سلبریتیهای مشهور هزاران یا چند میلیون فالوئر دارند، امروز باید از یک سلبریتی که دهها میلیون فالوئر حضورا و نه در صفحات مجازی او را دنبال کردند یاد کنیم و او کسی جز قاسم سلیمانی نیست.
کدام سلبریتی را میشناسید که مردم همه شهرها اینچنین دنبالکننده او باشند و دهها میلیون انسان او را بدرقه کنند؟ این را برای این مینویسم که آنان که امروز سلبریتی شناخته میشوند و از فضای جامعه بهنفع خود استفاده کردند، بدانند کسانی که پیشمرگ آنان شدهاند نباید مورد کنایه و بیاعتنایی قرار گیرند.
چگونه شهیدی ایرانی در کشورهای مختلف جهان مورد حمایت و بزرگداشت قرار میگیرد (از جمله در هندوستان به روایتی در صدها شهر) و در کشورش ازسوی برخی عناصر مورد بیمهری؟
داعشیها که ما را رافضی و مجوس و آتشپرست میخوانند، قتل مردان و اسارت زنان و کنیزی ما را واجب میدانند و دیگر نمیگویند این خانم و آقا سلبریتی و روشنفکر هستند و با پدیدآورندگان ما مبارزه نکردهاند. دیدیم که تنیچند از آنان که خود را سلبریتی میدانند، در پی سقوط هواپیمایی اوکراینی به اظهارات و اقداماتی دست زدند و آگاهانه یا ناخودآگاه همه جانفشانیها و فداکاریهایی را که مردان دلاور ما انجام دادند زیر سؤال بردند در حالی که همه آنان که سلبریتی خوانده میشوند، وظیفه داشتند در شهادت سردار سلیمانی خود سینه سپر کرده و پیشاپیش مردم او را بدرقه کنند و وقتی پاسخ شنیدند که اگر حاج قاسم و حاج قاسمها نبودند چه میشد، میگویند چرا اینها را به رخ ما میکشید؟ باید هم به رخ آنان کشید چراکه چه بخواهند و چه نخواهند بر گردن آنان دین بزرگی است، به بزرگی جغرافیای ایران از حاج قاسم سلیمانی.
میتوانیم در برابر برخی ناملایمات به آنها حق بدهیم اما آنان ذاتا حق ندارند از حقشناسی نسبت به خدمتگزارانشان طفره روند. گیرم برخی از آنان دیندار نباشند و حریم حرم پاکان دینی چون حضرت زینب علیهاسلام برای آنان مهم نباشد اما نباید به حفظ حدود و ثغور کشوری که در آن به دنیا آمده، رشد کرده، تغذیه کرده و مشهور شده تعصب و اعتقاد داشته باشند؟ و سربازان و مرزداران و جاننثاران میهن را پاس بدارند.
من شاهد پارهشدن میزنای و شکستن ابروی علی دایی بودهام، من شاهد سقوط وزنه بر شاهین نصیرینیا و برخواه بودهام، من شاهد تمرینات سخت و توانفرسای کشتیگیران بودهام، من شاهد تلاشها و سختیهای برخی هنرمندان برای ایفای نقششان بودهام اما شاهد قطع دست و پای رزمندگان و متلاشیشدن بدن آنها نبودهام اما آثار آنها را دیدهام. خود قهرمانان ورزشی بهخوبی اذعان دارند که هیچ تناسبی بین این دو نوع آسیبدیدگی نیست. پس چگونه برخی با اقدامات و اظهارات خود جانبرکفان میهن را زیر سؤال میبرند؟
در اینکه ما طرز فکرهای متفاوتی داریم، تردیدی نیست و هیچ نوع اندیشهای را نمیتوان بدون خواست و قانعکردن فرد تغییر داد و همه ما بهعنوان ایرانیان حق اظهار نظر، اندیشیدن و بیان نقطه نظرات خود را داریم اما دعوت به جنجال آن هم علیه مدافعین امنیت کشور و تضعیف نهادهای خدمتگزار واقعا از عقل سلیم بهدور است همچنان که سخن آن خانمی که مخالفان طرز اندیشه خود را تشویق به ترک کشور کرده و بعد عذرخواهی کرد، سخیف است؛ هر چند شجاعت عذرخواهی داشت. اما آن که دعوت به جنجال و آشوب کرده است، هرچند خود را روشنفکر و سلبریتی میداند، نه تنها از حرف و حرکت خود عذرخواهی نکرده که زبان باز کرده است که چرا از داعش سخن میگویید.
اگر همه ما با یکدیگر اختلاف نظر داریم، حق داریم سخن خود را بگوییم و یکدیگر را تحمل کنیم و اگر خود را روشنفکر میشماریم، به طریق اولی باید این حق را برای دیگران به رسمیت بشناسیم و با احترام دهها میلیون هموطن که سردار خود را بدرقه کردند به پا بایستیم و سر خم کنیم و در اینجاست که روشنفکر واقعی خود را میتواند به راستی بنمایاند. اگر با هم اختلاف نظر داریم، همه ما باید برای حفظ میهنمان همسو شویم و هجوم دشمن را خنثی کنیم.
صداهای تبلیغاتی مغربزمین دائما میگفتند و میگویند که ایران حرف منطقی ندارد و از مذاکره طفره میرود و آشوبطلب است. مگر ایران با 1+5 از جمله آمریکا مذاکره نکرد، از برخی حقوق خود صرفنظر کرده و معاهدهای را امضا کرد که امضای همه کشورها از جمله آمریکا ذیل آن بود. چه شد که با وجود انجام همه تعهدات ایران، آمریکا از آن خارج شد همچنان که از پیمان پاریس و توکیو و نیز یونسکو خارج شد.
آقای یا خانم سلبریتی که در مقابل پاسداران و مرزدارانمان ایستادهای، آیا تاکنون یک سطر در محکومیت ترامپ نوشتهای؟ آیا روشنفکری شما فقط باید در مقابل هممیهنان سربدارتان باشد؟ هرگز طعم اسارت را نچشیدهای که خود را در این کشور اسیر میدانی. اصلا میدانی چه بر سر اسرای بوسنیایی و ایزدی و سوری آمده است؟
همه ما در زمینههایی که خلاف نظر ماست، حق مخالفت و بیان آن را داریم و حتی اگر هم از ما سلب شده باشد، در مقابل یک فاسد زورگوی بیآبروی مهاجمِ بیمنطق که به سرقت نفت سوریه و پول عربستان پرداخته و هموطن فداکار ما را ناجوانمردانه شهید میکند، نباید سکوت کنیم. شاید به این دلیل حرفی نمیزنیم تا اگر به آن دیار رفتیم از ما استقبال کنند و ما را عزیز بدارند. در تمام تاریخ، ایران همواره با خونهای دلاوران خود ایستادگی کرده و نه با افرادی که دیگران را بیش از هممیهنان خود دوست دارند.
حرفت را بزن همچنان که همواره گفتهای، اما از سربازت که از من و تو و دیگر هموطنان پاسداری و حراست میکند، با صدای بلند دفاع کن و بر دشمن نابخرد که میهنمان را میخواهد تجزیه کند با کلامت یورش ببر، از آزادیات دفاع کن، حقوق ازدسترفتهات را بخواه اما دوست را بشناس و دشمن را محکوم کن با صدای بلند تا به یک سلبریتی واقعی تبدیل شوی.