به گزارش خبرداغ، روزنامه «آرمان ملی» با دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران درباره پدیده حاشیهنشینی گفتوگو کرده است.
روزنامه «آرمان ملی» با دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران درباره پدیده حاشیهنشینی گفتوگو کرده است.
بخشی از این گفتگو را بخوانید:
* افزایش میزان حاشیه نشینی در ایران فقر است که روز به روز ابعاد گستردهتری در جامعه ایران پیدا کرده است. امروز جمعیت زیادی در حاشیه شهرها زندگی میکنند که این جمعیت زیاد فینفسه آسیب زننده است. در برخی از سکونتگاهها در حاشیهشهرها هفت یا هشت نفر با هم در محیطی کوچک زندگی میکنند که پیامدهای اخلاقی و روانی منفی زیادی دارد. در چنین شرایطی هرگونه ارتباط جنسی محتمل است.
* از منظر رواشناسی برادر و خواهر در سنین پایین بهدلیل عدم آگاهی کافی باید در اتاقهای جداگانه بخوابند. این وضعیت در همه جوامع وجود دارد. در چنین شرایطی فرض بگیرید در یک سکونتگاه در حاشیه شهرها بهدلیل کمی فضا چندین خواهر و برادر در یک اتاق کوچ در کنار هم میخوابند. این وضعیت آسیب زننده است و زمینه فروپاشی ساحت خانواده را فراهم میکند.
* در اغلب خانوادههای مناطق حاشیهنشین اقتدار پدر خانوادهها بهدلیل مشکلات اقتصادی و نداشتن کار نزد اعضای خانواده زیر سوال رفته و دیگر فرزندان به راحتی حرف پدر و مادر خود را گوش نمیدهند. امروز فرزندان در محیطهای شهری به خوبی به حرف بزرگتران خود گوش نمیدهند. این در حالی است که این وضعیت در حاشیه شهرها به مراتب بدتر است. نکته دیگر که وضعیت حاشیهنشینی را پیچیدهتر میکند احساس محرومیت و تبعیض اجتماعی است. این احساس در اغلب اقشار جامعه بهوجود آمده با این وجود در بین حاشیهنشینها بیشتر است.
* ما امروز با 19میلیون و بلکه بیشتر معترض بالقوه در جامعه ایران مواجه هستیم. کسی که در روستا زندگی میکند و مشاهده میکند همه امکانات کشور در تهران یا شهرهای بزرگ جمع شده به امید زندگی بهتر به شهرها مهاجرت میکند، غافل از اینکه در شهرهای بزرگ با چالشهای بزرگتری مواجه خواهد شد، البته معضل بیکاری در شهرهای کوچک هم وجود دارد و تنها مختص به حاشیه شهرهای بزرگ نیست. با این وجود بیکاری در حاشیه شهرهای بزرگ چالشهای جدیتری به وجود آورده است.
* (در پاسخ به این سوال که چرا اغلب اعتراضهای حاشیهنشینها همراه با خشونت است؟): منشأ خشونت را باید در حضور نیروهای امنیتی در بین جمعیت زیاد حاشیهنشینان جست وجو کرد. جمعیت زیاد بهصورت طبیعی هیجان ایجاد میکند. هنگامی که آنها وارد چنین فضایی میشوند فشار مضاعفی را به جمعیت وارد کرده و جمعیت را آبستن اتفاقات خشونت بار میکنند. این وضعیت در جوامع دیگر نیز وجود دارد و تنها مختص به جامعه ایران نیست. حاشیهنشینهای شهرها بهدلیل احساس محرومیت و تبعیضی که احساس میکنند به محض مشاهده نیروهای امنیتی موضعگیری و جبههگیری میکنند.
* امنیت یک مقوله ذهنی است و باید در ذهن شهروندان وجود داشته باشد. افرادی که در بدترین وضعیت اقتصادی زندگی میکنند، بیکار هستند و احساس تبعیض میکنند، هنگامی که نیروهای امنیتی را در مقابل خود مشاهده میکنند جبههگیری میکنند و آماده جنگ و نبرد میشوند. در چنین وضعیتی نیز حاشیهنشینان از هرگونه ابزار مانند چوپ یا سنگ برای جنگیدن استفاده میکنند.
* امنترین مناطق شهرها برای رفت و آمد مناطق فقیرنشین است. بهعنوان مثال اگر فردی در محلههای پایین شهر برای یک خانم مزاحمت ایجاد کند با واکنش مردم منطقه مواجه میشود. این در حالی است که در شمال شهر چنین اتفاقی رخ نمیدهد و کسی واکنش نشان نمیدهد یا واکنش حداقلی نشان میدهد. اشتباه نکنیم. هنوز انسانیت از محلات فقیرنشین از بین نرفته، بلکه از دیگر مناطق شهرها بیشتر است. هنوز انسانیت و مردانگی در مناطق فقیر شهر نمرده و اگر کسی کمک بخواهد به آن کمک میکنند. مردم فقیر پول ندارند اما همان که دارند را با دیگران تقسیم میکنند. دلیل اصلی اعتراض مردم فقیر جامعه گرسنگی است. هنگامی که دولت قیمت کالاهای اساسی را افزایش میدهد زندگی اقشار فقیر جامعه تحت تاثیر میگیرد و امکاناتی را که تا دیروز در وضعیت حداقلی بوده نیز کاهش پیدا میکند.
* حاشیهنشینی بهدلیل طرد شدگی و نبود فرصتهای برابر به وجود آمده نه بهصورت خودجوش. گورخوابی ارتباطی مستقیم با حاشیهنشینی ندارد. کسانی که در حاشیه شهرها زندگی میکنند در گورها نمیخوابند. حاشیهنشینها معمولا با شغلهای کاذب مانند پاک کردن شیشه اتومبیلها در خیابان و یا گلفروشی در سرچهارراهها برای خود درآمد تولید میکنند. از سوی دیگر ممکن است از راههای غیرقانونی مانند دزدی یا فروش مواد مخدر درآمد داشته باشند. این در حالی است که گورخوابها از همین درآمد نیز بیبهره هستند. بهتازگی برخی خانهها در یکی از محلههای تهران بهدلیل فسادزابودن تخلیه شدند.
* پس از مدتی مشخص شد که این افراد مهاجرانی بودند که در کنار خیابان دستفروشی میکردند و عطر و ادکلن میفروختند و شبها با قیمت بسیار پایینی در حد پنج هزاز تومان در این خانهها میخوابیدند. نکته قابل تأمل اینکه بهدلیل ارزانی محل خواب در برخی از این خانهها دویست نفر شبها میخوابیدند. گورخوابها از این حداقلها نیز بیبهره هستند و به همین دلیل برای زنده ماندن شبها در گورها میخوابند. برخی از این گورخوابها هنگامی که در فصل زمستان هوا سرد میشود برای گرم شدن خاک روی خود میریزند و تنها سر آنها بیرون میماند. تا زمانی که بیکاری و فقر در جامعه وجود داشته باشد وضعیت به همین صورت خواهد بود.