
به گزاش
خبرداغ به نقل از برترین ها، سالهاست که کتب درسی ما بهواسطه سیاستگذاری و خط کشیهای نامربوط در رابطه با حذف نام و آثار بزرگان تاریخ ادبیات این مرز و بوم، از مرجعیت خارج شده اند. امروزه با توسعه شبکههای اجتماعی، نسل جوان دسترسی آسان به منابع ادبی در حوزه علوم انسانی و فرآوردههای ادبی دارد و کتب درسی دیگر مرجعیت فرهنگی گذشته را ندارند و چاپ آثار ادبا در نظام فعلی آموزش و پرورش بیشتر به بیزاری دانش آموزان از متون ادبی و آثار بزرگانی همچون جلال آل احمد، اخوان ثالث، حتی خیام و سعدی منجر خواهد شد.
آرمان ملی: سالهاست که کتب درسي ما بهواسطه سياستگذاري و خط کشيهاي نامربوط در رابطه با حذف نام و آثار بزرگان تاريخ ادبيات اين مرز و بوم، از مرجعيت خارج شدهاند. امروزه با توسعه شبکههاي اجتماعي، نسل جوان دسترسي آسان به منابع ادبي در حوزه علوم انساني و فرآوردههاي ادبي دارد و کتب درسي ديگر مرجعيت فرهنگي گذشته را ندارند و چاپ آثار ادبا در نظام فعلي آموزش و پرورش بيشتر به بيزاري دانش آموزان از متون ادبي و آثار بزرگاني همچون جلال آل احمد، اخوان ثالث، حتي خيام و سعدي منجر خواهد شد.
در سالهاي اخير اين سياستهاي اشتباه باعث شده زمانيکه ميخواهند آثار اين بزرگان را به عنوان مشق و تمرين در کتب ادبيات ارائه دهند، مانند گذشته در دانش آموزان ميل و رغبتي ايجاد نخواهد شد.
دانش آموزان زمانيکه شاهد هستند اشعار و متون ادبي زيباي ما در کتب درسي منتشر نميشود، ميل و رغبتي به اين کتب نشان نخواهند داد. در گذشتهها که جهان مجازي و شبکههاي اجتماعي به اين اندازه گسترده نبود، کتابهاي ادبيات براي ما خوش خاطرهتر بودند و هنوز حکايت «عبدا... بري و بحري»يا داستان «آرش کمانگير» نوشته سياوش کسرايي از دوران دبستان در ذهن ما به يادگار مانده و اين آثار تاثيرگذار بودند، چون کتب درسي از محدود منابع مطالعاتي دانش آموزان به حساب ميآمد.
اما جوان امروز با تلفن همراهاش در يک دقيقه به هزاران شعر و داستان دسترسي پيدا خواهد کرد، بنابراين تلاش براي حذف يک چهره و جايگزيني يک چهره ديگر خيلي اتفاق خوشايندي در نظام آموزشي نيست، چون ديگر کتب درسي ما از اهميت گذشته برخوردار نيستند.
از سوي ديگر نويسندگاني که جايگزين بزرگان ادبيات ما در کتب فارسي مدارس ميشوند بايد اين را در ذهن داشته باشند که مانند گذشته شرايط آنها تغيير نخواهد کرد و مخاطبان آثار مورد توجه خود را در کتاب فروشيها و فضاي مجازي پيدا خواهند نمود. از سالها قبل اين ايراد به سازمان تدوين کتب درسي وارد بوده که بهطور آگاهانه بخشي از ادبيات معاصر ما را که محصول فرآوردههاي فکري جامعه ايراني در يکصد و بيست سال عصرجديد ادبيات است، يا انکار کرده يا نميخواهد شاعران شاخص ما را همچون شاملو، اخوانثالث، جمالزاده، صادقهدايت را ببينيد.
اگر به ويترين کتاب فروشيها مراجعه کنيم متوجه خواهيم شد که با حذف اشعار شاملو و اخوان ثالث از کتب درسي، آمار فروش کتابهاي آنها در کتاب فروشيها کاسته نميشود و برعکس همچنان آثار آنها فروش بالايي دارد. يک ستيزهگري و لجاجت بااين چهرهها در سازمان کتب درسي وجود داشته و برخي از افراد اجازه ورود آثار اين ادبا را به داخل کتب درسي نميدهند. البته ناگفته نماند معلمان متعهد ما در حوزه علوم انساني و ادبيات فارسي براي دانش آموزان، فارغ از موضوعات کتب درسي، به بازخواني آثار اين نويسندگان و شاعران خواهند پرداخت. من به عنوان يک معلم در خارج از جريان کلاس، همواره آثار بزرگاني همچون جمالزاده، جلال آل احمد، صادق چوبک و... را براي دانش آموزان تدريس ميکردم و هنوز هم ميبينم دانش آموزان خاطرهاي خوش از نيم ساعت پاياني کلاسها که اين دروس غير رسمي بازخواني ميشد، دارند.
مشکل اصلي مااين است که کسي در سازمان کتب درسي پاسخگو نيست و مسئولان اين سازمان هيچ زمان درباره کارهايي که انجام ميدهند، توضيح نميدهند که براساس چه متر و معياري اين خط کشيها را در کتب درسي انجام داده واز نظر کارشناسان، معلمان و منتقدان هيچ زماني بهره نبردهاند. حذف اين شاعران براساس سياستهاي غلط آموزش و پرورش يک توفيق اجباري براي آنها محسوب ميشود، چون توجه جامعه به اين بزرگان بيشتر جلب خواهد شد.
به عنوان مثال چند سال پيش که ما جشنواره شعر فجر را برگزار کرديم و قصد داشتيم از يدا... رويايي تجليل نماييم، برخي از سايتها و روزنامهها چنان بلوايي به راه انداختند و همين موضوع باعث شد کتاب شعر جنابرويايي پرفروش کتاب سال شود. بنابراين ما در حوزه ادبيات اگر ميخواهيم جريانهاي متنوع را به دانشآموزان، آموزش دهيم بايد نمونههايي از آثار اين بزرگان را در کتب درسي داشته باشيم تا يک محيط علمي درست و منطقي در کلاسهاي درس فراهم شود، نه اينکه اذهان را کاناليزه به سمت حذف نام و آثار آنها ببريم.