دیروز خبری مبنی بر ممیزی شعر «شکاردیگر» در آلبوم «قمارباز» محسن چاوشی منتشر شد که طبق آن باید یک بیت از این شعر که به نظر میآید قطعه همنام آلبوم است و اثر مولانا، حذف شود. با نگاهی گذرا به این شعر، میتوان دریافت که حذف این بیت، نه تنها کار اشتباهی نیست بلکه شاید حتی ضروری هم باشد؛ با این اتفاق میشد به این که دفتر شعر و ترانه حواسش به ترانههای ارسالی هست، دل خوش کرد اما بررسی گذرای ترانههای همزمان منتشر شده، چیز دیگری به ما می گوید.
۱.از هر کسی سخنی! طبق گفتههای پیشین تهیهکننده آلبوم جدید محسن چاوشی، این آلبوم مدتها پیش برای دریافت مجوز به دفتر موسیقی ارسال شده است. هادی حسینی ضمن همین گفتهها بود که اعلام کرد این آلبوم، تنها لنگ مجوز سه شعر مولاناست. این در حالی است که چند روز پیش، محمد اللهیاری، مدیر دفترموسیقی در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان مدعی شد تهیهکننده آلبوم چاوشی به دنبال فضاسازی رسانهای بوده و آلبوم «قمارباز» به تازگی برای صدور مجوز به دفتر موسیقی ارسال شده است. تناقضگوییها درباره این آلبوم همچنان ادامه دارد.
۲.حساسیتهای سلیقهای طی هفتههای گذشته تک آهنگ و آلبومهای متعددی در ژانرهای مختلف منتشر شد. ترانهسرای برخی از این آثار، اشخاص سرشناسی هستند و برخی دیگر گمنامتر. مسئله اصلی زمانی آشکار میشود که به ترانه چند خواننده پرمخاطب پاپ که طی همین روزها منتشر شده است، دقت کنیم. در قطعه «آهو»حمید هیراد که خود آن را سروده، آمده است: «تو خوش خطوخالی و منم ندید بدیدم آهو جان» یا در قطعه «علاقه محسوس» محسن ابراهیمزاده که باز خودش ترانهسراست، میشنویم: «اگه پا بده، چشات به این دلم راه بده» و «ایرانی اصل» ماکانبند که این طور شروع میشود: «با همه فرق داره چشمای تو ایرانی اصله/ دلبرم شیوه ناز تو به قاجاریه وصله». این درحالی است که این خوانندهها، مخاطبان زیادی دارند و ترانه های آن ها به سرعت شنیده میشود.
به نظر میآید حساسیتها تنها روی برخی اسامی وجود دارد و هنوز نگاه سلیقهای بر کلیت مجوز دادن به ترانهها حاکم است. نگاهی که با دقت در ترانههای مولانا به دنبال ارائه اثری مطلوب است اما عملا با سرسری گذشتن از ترانه برخی آثار دیگر، مفهوم سخیف را در ترانه باقی میگذارد و این طور میشود که هنوز گوشها ترانههای عجیب و پراشتباه را میشنوند و آثار خوب پشت در میمانند.