بخشی از این مصاحبه را می خوانید:
درحالی که تحریمهای ظالمانه برای کشور رقم خورده است،به لحاظ اختیارات رییسجمهوری نیز بنا به گفتههای حسن روحانی در شرایط مطلوبی قرار نداریم. به نظر شما این هجمهها و حملهها نوعی بازی انتخاباتی محسوب میشود یا باید مرتبه این دعوا را فراتر از انتخابات تحلیل و تفسیر کرد؟
واقعیت این است که نمیتوان نیتخوانی کرد اما میتوانم بر اساس تجربیات گذشته بگویم که برخی از این اقدامات بیشتر انگیزه منفعتطلبی اقتصادی و مالی دارد و احتمالا درخواستهایی از سوی برخی اشخاص یا مراکز مطرح میشود که برآورده نمیشود و سپس با یک یا دو واسطه از طریق تریبونهای رسمی یا غیررسمی به هجمه و تخریب تبدیل میشود. نمیخواهم همه کسانی که از وزارت نفت انتقاد میکنند را به رانتخواری متهم کنم اما مطمئن هستم که یکی از علل این است.
همچنین انتخابات مجلس را هم در پیش داریم و هر چه به این انتخابات نزدیک میشویم فرضیه تخریب با انگیزههای سیاسی و انتخاباتی نیز دور از ذهن نیست ولی با توجه به اینکه در این مدت عمدتا وزارتخانههای اقتصادی مورد هجمه قرار گرفتند نه وزارتخانههای سیاسی و فرهنگی میتوان حدس زد که انگیزههای مالی و رانتی موثرتر بوده است.
به نظر شما در این شرایط دولت چگونه بازدارندگی در مقابل این هجمهها و حمله ایجاد کند؟ اساسا این موضوع در توان دولت مستقر هست؟
صرف نظر از این تخریبها و هجمهها علیه وزارتخانههای اقتصادی به ویژه وزارت نفت عرض میکنم که ما امروز درگیر جنگ بیسابقه و پیچیدهتری از جنگ تحمیلی با عراق هستیم. امروز دشمنان ما در اقصی نقاط دنیا نشستهاند و با انواع شیوههای نرم میخواهند اقتصاد ما را فلج کنند و با تحت فشار قرار دادن مردم، آنها را نسبت به نظام بدبین یا وادار به شورش کنند. در چنین شرایطی که جنگ تمام عیار اقتصادی با تحریمهای تاریخی بیسابقه همراه با جنگ روانی- تبلیغی به اضافه جنگ سیاسی که از طریق فعال شدن دستگاه سیاست خارجی و اطلاعاتی امریکا، اسراییل، عربستان و اخیرا انگلیس و دیگر همدستانشان علیه ما به راه افتاده است، حتما باید شرایط کشور و رییسجمهور متمرکز و مقتدرانه همچون دوران جنگ تحمیلی باشد.
در دوران جنگ سران سه قوه همراه با حاج احمدآقا از طرف حضرت امام برای انتقال سریع مطالب ستادی تشکیل دادند. تمام دستگاهها و نهادها از نظامی، انتظامی، اطلاعاتی، امنیتی، تبلیغی به خصوص صداوسیما موظف بودند که طبق تصمیمات و تدابیر این ستاد عمل کنند. به خاطر دارم که در آن زمان صداوسیما حتی در مورد پخش یک سری از اخبار معمولی در حوزههای اقتصادی یا حتی مسائل دیگر باید از سوی آقای کمال خرازی که آن زمان مسوولیتی دراین زمینه داشت و پیش از او که سیدمحمد خاتمی وزیر ارشاد بود، تایید و با تایید آنها این اخبار و اطلاعات منعکس میشد تا دشمنسوءاستفادهای نکند.
متاسفانه در جنگ اقتصادی و روانی امروز ما چنین ستادی نداریم و میبینیم که صداوسیما بر طبل خود میکوبد و روشهای تخریبی گذشته خود را کم و بیش دارد. دهها بلکه صدها رسانههای مکتوب و غیرمکتوب، خبرگزاری و سایت و حتی کانالهایی در فضای مجازی وابسته به مراکز آشکار و مخفی به کانونهای فشاری تبدیل شدهاند که حقیقتا بعضی از آنها کارکردی متناسب با منویات و خواست دشمن دارد.
در واقع وقتی عملکرد یا رفتار رسانهای آنها را بررسی میکنید، متوجه میشوید که عدهای علیه مدیریت کشور همان چیزی را منتقل میکنند که امریکا، اسراییل و منافقین و صعودیها منتقل میکنند. در واقع خروجی رفتار تبلیغاتی آنها القای دوگانگی یا چندگانگی در مدیریت کشور، القای یأس و ناامیدی در جامعه، القای ناکارآمدی در دولت، القای گسترش فساد در کشور و بالاخره القای سردرگمی در جامعه است. شکی نیست که این القائات کار دشمنان است.