پسوند یا پیشوند باشگاه حرفهای، برای تیمی که هنوز عادت به دریافت کمکهای مردمی دارد، آیا درست و منطقی است؟! چگونه باشگاهی که بخش اعظمی از بودجۀ خود را از بیتالمال و جیبهای همین هواداران تامین میکند، پس از خرج کردن تمام و کمال آن، در رفتاری بسیار عجیب و زشت، میتواند از محبت و عشق و علاقۀ هوادارانش سوءاستفاده کند و رو به آنها بایستد و اعلام شماره حساب، برای دریافت کمکهای نقدی مردمی کند؟! چندباره قرار است از جیب این هواداران گرفته شود و خرج مسائلی شود که هیچگاه اسنادش در اختیار صاحبان همین پولها قرار نمیگیرد؟! اگر باشگاه دولتی است، پس دولت باید تکلیف دخل و خرجش را بداند، اما به کام دولت و به نام مدیران و از جیب هواداران، سالهاست که این سیکل معیوب ادامه دارد و دستان نیازمند آقایان بالانشین، به سوی مردمی که در استادیومها کتک میخورند دراز است!
گفتنش چندان زیبا نیست، اما نگاه ابزاری که بر روی هواداران وجود دارد، حتی به بزرگان فوتبال ایران نیز سرایت یافته است! به طور مثال علی پروین در ادعایی باورنکردنی و بیسابقه به هنگام دادگاهی شدن حسین هدایتی از هواداران خواسته بود تا با کمکهای نقدی خود، بدهیهای حسین هدایتی را به بانکها و موسسات پرداخت کنند! پولی که از آن همین مردم و هواداران بود و میبایست به آنها بازگردد و هواداران طبق نظریۀ شاهکار پروین، ضمن بخشش طلب خود ، مبلغی دیگر را برای رهاسازی آقای مالک، میبایست در نظر بگیرند که خدا را شکر هرگز چنین اتفاقی رخ نداد!
محبت هواداران فوتبال ایران به باشگاهها ستودنیاست، اما متاسفانه از این احساس سالهاست که نهایت سوءاستفاده میشود و هیچ کس نیست که سرنوشت مشارکتهای خود را پیگیری کند! هرچند که به جای داشتن مدیریت بحران، بحران مدیریت داریم، اما این بدان منزله نیست که هر مدیری به خود اجازه بدهد از داراییهای مردم در راه پیش بردن اهداف مردم، استفاده کند! در این صورت چه کاریست که منتخبی از دولت بر روی صندلی قدرت باشگاه بنشیند! منتخبی از جانب خود هواداران مدیریت باشگاه را برعهده خواهد گرفت و باشگاه نیز مردمی اداره خواهد شد و دیگر هم جشن نیکوکاریهای به دور از شأن تیمی که بالغ بر 50 میلیارد تومان در هر فصل خرج میکند، را شاهد نخواهیم بود!
جام نیوز