مدتی است در دنیای موسیقی از شهرام شکوهی بیخبریم. این روزها مشغول چه کاری هستید؟
چند قطعه جدید تولید کردیم که سعی میکنیم تا تابستان امسال آنها را در قالب یک آلبوم حداقل 8قطعهای منتشر کنیم. فضای این آلبوم به سبک آثار قبلیام نزدیک است. البته این یک کار نمادین برای کسانی است که دوست دارند آثار را به صورت آرشیو داشته باشند. چون هم اکنون مردم کمتر به سراغ خرید نسخه فیزیکی میروند و بیشتر آلبومها را دانلود میکنند.
از زمان ورود رسمیتان به موسیقی پاپ، تقریبا یک دهه میگذرد. نظرتان درباره خوانندگان پاپ جدید که پس از یک دوره کوتاه کاری، فراموش میشوند چیست؟
در این زمینه باید کسانی که دستی بر آتش دارند، پاسخگو باشند. اما نکته این جاست که ما داریم سلیقه سازی میکنیم و برخی این سلیقهسازی را مصرفی کردهاند. الان گاهی کار یک خواننده به چند قطعه ختم میشود و در بسیاری مواقع به آلبوم و کنسرت هم نمیرسد. در صورتی که برخی از این خوانندهها قابلیت ماندگاری بیشتر هم دارند اما به دلیل نوع مدیریتی که روی آنها و آثارشان میشود، این اتفاق برایشان نمیافتد. در موسیقی پاپ، جنبه تجاری بر جنبه هنری آثار غلبه کرده است.
از موسیقی تجاری گفتید. نظرتان درباره قانون 10 درصدی کنسرتها چیست؟
ظاهراً اولین حوزهای که در فرهنگ میخواهند اذیتش کنند، موسیقی است. آخر 10 درصد از چی؟ 10 درصد از کدام بلیت فروشی؟ بیشتر این سالنهایی که میبینید پر میشوند، با مهمان یا شاید داستانهای دیگری پر میشوند و هیچ کدامشان واقعی نیست.
یعنی معتقدید بخشی از حاضران در سالن کنسرت، مخاطب واقعی نیستند؟ با این حساب برگزاری کنسرت توجیه اقتصادی ندارد.
هم اکنون آلبوم به هیچ عنوان درآمدزایی ندارد؛ یعنی الان خوانندهها فقط در بخش تولید هزینه میکنند تا بتوانند از بخش اجرا درآمدزایی کنند. حال وقتی به غیر از سیاستهای دیگری که خودش باعث افت کار هنرمند است، عوارض را هم اضافه میکنند، هیچ توجیهی ندارد. مگر در قبال این 10 درصد چه خدماتی ارائه میدهند یا چه امکانات ویژهای برای هنرمند فراهم میکنند الا این که فقط یک مجوز صادر میشود؟ مانند این است که شهرداری قبل از ساخت خانه، هزینه مالیات، عوارض، ساخت و ... را بگیرد و بگوید بعد از این که خانه را ساختید و فروختید باز 10 درصد از قیمت کل فروش را هم برمیدارم. در کدام قسمت به کمک ما میآیند که بعد، در انتهای آن، تقاضای 10 درصد دارند و اصلا این مبلغ را کجا هزینه میکنند؟
پس شما هم با این قضیه کاملا مخالفید؟
واقعیتش این است که جامعه فعلی به نشاط نیاز دارد. با این قانونها، عملا توان ما گرفته میشود؛ چون یا تعداد کنسرتها کمتر میشود یا تهیه کنندهها با افزایش قیمت بلیت میخواهند به گونه ای آن 10 درصد را جبران کنند.
سالنهایی که ما الان داریم استفاده میکنیم، به جز یکی دوتا، بیشتر دولتی است. این سالنها جای تخفیف ندارند و از طرفی، هزینههای جانبی مانند تجهیزات نور و صدا، حفاظت سالن و ... نیز افزایش پیدا میکند. قیمت گرانترین بلیت دورههای قبل، 130 هزارتومان و مربوط به جایگاه مخصوص بود که هیچ وقت پر نمیشد. آن وقتها میشد با 60 هزار تومان یک صندلی در موقعیتی قابل قبول گرفت و الان باید با 80 هزار تومان، ته سالن بنشینید!
گفتید تولید آلبوم در زمان فعلی به صرفه نیست. الان هزینه تولید یک آلبوم چقدر است؟
بسته به تعداد قطعههایش متفاوت است. به غیر از هزینه تکثیر، یعنی فقط تولید، فکر میکنم برای هر قطعه حداقل بین 15 تا 20 میلیون تومان باید هزینه کرد.
سال گذشته طرحی به نام کنسرت ارزان را مطرح کردید. چرا این طرح آن طور که باید به سرانجام نرسید؟
پارسال این کار را کردیم و کنسرت ارزان گذاشتیم. بماند که هزار حرف برای ما درآوردند که لابد نمی فروشیم. کنسرت را برگزار کردیم اما هیچ نهادی همراهیمان نکرد، این طرحها را نمیتوان به تنهایی به جایی رساند. متاسفانه هیچ کس پی این داستان را نگرفت و برخی از دوستان هم، اصلا موضوع را منحرف کردند و آن را به سمت یک کار ناممکن، یعنی کنسرت رایگان خیابانی بردند. ما هم این قضیه را رها کردیم.