
به گزارش
خبرداغ ، بخشی از این گفت وگو را می خوانید:
ما
این روزها با تغییر نگاهها و چرخشهای سیاسی مواجه میشویم یعنی بعد از
اینکه بعضی از اصولگرایان نگاه اصلاحطلبانه پیدا کردند، اصلاحطلبان هم
محافظهکار شدند، چرا این اتفاق رخ داد؟
درباره
قسمت اول سوال باید بگویم بله ما با چرخش دیدگاه بیشتر در میان اصولگرایان
و کمتر در میان اصلاحطلبان مواجه هستیم. با اینکه آنها(اصولگرایان) اگر
چرخش نداشته باشند، دستشان برای ماندن در قدرت بیشتر است و با وجود آنکه
بر اساس دیدگاه اولیه خود میتوانند به کانون قدرت نزدیکتر باشند اما
تغییر دیدگاه را ترجیح میدهند. علت این است که به این نتیجه میرسند که
اداره کشور جز با مشی اصلاحی ممکن نیست. تجربه به آنها نشان داده است که
نظریات قبلیشان اشتباه است و دیگر نمیتواند کارساز باشد. این تغییر نگرش
در همه عرصهها دیده میشود؛ از سیاست خارجی(خطا بودن دشمنتراشی و
بیتوجهی به فرصتهای جهانی شدن و عدم استفاده از شکافهای درونی قدرتها
همچنین عدم تاکید بر اشتراکات میان ایران و دیگر کشورها از امریکا و
اروپا تا چین و روسیه) تا مسائل فرهنگی و مقابله با شادی و موسیقی که
نتیجهاش را در آهنگ جنتلمن در مدارس میبینیم و از شکست فیلترینگ فضای
مجازی تا نقدهای مربوط به نظارت استصوابی... از لحاظ اقتصادی هم به این
نتیجه رسیدهاند که سرمایهگذاری نیاز به ایجاد فضای امن دارد. نمیتوانیم
هزینه صادرات و واردات را بالا ببریم و انتظار داشته باشیم، اقتصادمان
شکوفا شود. در تمام کشورهایی که در ۴۰ سال گذشته(بعد از پیروزی انقلاب تا
الان) توانستهاند جهشهای اقتصادی داشته باشند(از چین و مالزی تا اندونزی
و...) روابط مناسبی با همه کشورها برقرار کردند. بنابراین به لحاظ فرهنگی،
سیاسی، اقتصادی و اجتماعی احساس کردند نگاه سابق نمیتواند پاسخگوی مشکلات
امروز باشد لذا باید دیدگاه خود را تغییر دهند تا بتوان کشور را اداره کرد.
پس چرا با وجود اینکه شما میگویید این گروه از تصمیمگیران به این نتیجه میرسند که باید تغییر ایجاد شود، این اتفاق رخ نمیدهد؟
مشکل
اینجاست که همه به این نتیجه نرسیدهاند؛ و مهمتر از آن منافع گروهی است.
بسیاری میدانند مشکل از کجاست اما منافعشان با این تغییر سازگار نیست.
چرا
در امریکا عدهای جنگطلب هستند و عدهای صلحطلب؟! آیا نمیدانند جنگ چه
عواقبی و عوارضی برای ملت ایران دارد؟ اگر قبل از دو دهه اخیر بود،
میگفتیم حتما نمیدانند اما بعد از ۱۱ سپتامبر تاثیرات مخرب جنگ را در
افغانستان، عراق، سوریه، لیبی و... دیدهاند. دلیل جنگطلبی آنها منافعشان
است. در امریکا نیز چنین است. اگر بخواهند صدها میلیارد دلار اسلحه در
خاورمیانه بفروشند باید ضرورت خرید آن را فراهم کنند یعنی یا باید جنگ به
راه بیندازند یا حداقل فضای جنگی ایجاد کنند تا این اسلحهها به فروش برسد.
یعنی دلارهایی که عربستان و دیگر شیوخ منطقه خلیجفارس از فروش نفت به دست
میآورند عینا باید بدهند و از امریکا اسلحه بخرند با این تفاوت که به
دنبال اسلحه، کشتار و ویرانی هم ایجاد میشود. بالاخره «تفنگ در دست» یعنی
باید یک نفر را کشت. متاسفانه ما در دنیای سیاست فقط با عقاید مواجه نیستیم
که بگوییم اینها که میدانند، صلح بهتر از جنگ است پس چرا جنگ میکنند،
بلکه با منافع بیشتر از عقاید مواجهیم. بسیاری از دولتمردان منافعشان در
این است که فضای سیاسی کشور بسته باشد یا وارد جنگ شویم یا با بخش
قابلتوجهی از همسایگان مشکل داشته باشیم. با این دسته نمیتوان بحث نظری
کرد که صلح بهتر از جنگ است، بلکه باید افکار عمومی را آنقدر آگاه کرد که
کسی جرأت نکند ایران را وارد جنگ کند. از سوی دیگر باید آنقدر هزینه جنگ را
برای امثال بولتون بالا برد که آنها هم وارد جنگ نشوند. بنابراین چرخش
دیدگاهی در مورد افرادی صدق میکند که میاندیشند و میخواهند براساس منافع
ملی و درست بودن یا نبودن طرحی نظر دهند. با چنین افرادی میتوان بحث
نظری کرد. میتوان بحث کرد آیا برجام بهتر است یا خروج از برجام؟ آیا
پیوستن به FATF بهتر است یا بدتر؟ اما وقتی پای منافع به میان میآید، منطق
کنار میرود «چون غرض آمد، هنر پوشیده شد». وقتی شما در پی منافع خود
باشید دیگر منفعت مردم را نمیبینید و فقط باند و گروه و... خود را
میبینید.
در
عین حال ما اصلاحطلبانی داریم که محافظهکار شدهاند. اما کمتر
اصلاحطلبی داریم که به غیر اصلاحطلبی چرخیده باشد. از سوی دیگر امروز با
فضای مجازی کسی نمیتواند دیکتاتوری کند حتی اگر بهترین سیستم را دیکتاتوری
بداند بنابراین از اصلاحطلبان کسی آن طرف نمیرود.
در
عین حال محافظهکار شدن برخی اصلاحطلبان را انکار نمیکنم؛ بخشی از
اصلاحطلبان محافظهکار شدهاند. من این را به ضرر جریان اصلاحات میدانم.
اول به این علت که پایگاه اجتماعیشان را از دست میدهند چراکه جامعه احساس
میکند اینها هم فقط به دنبال کسب قدرت هستند و تفاوت زیادی میان این جناح
با رقیبش نیست. اگر ما پایگاه اجتماعی خود را از دست بدهیم هیچ چیز دیگری
نداریم.
تنها
قدرتشان پایگاه اجتماعیشان است. نقطه ضعف دیگر محافظهکاری افزون بر
ریزش پایگاه مردمی، ناامید کردن مردم از اصلاحات است و این وضعیت کشور را
به قهقرا میبرد. طرف مقابل میگوید من هر کاری بکنم اینها کوتاه میآیند و
همراهی خواهند کرد. این طرف هم اصلاحطلبان محافظهکار شده، میگویند ما
برای آنکه در قدرت بمانیم و برای مردم خدمت کنیم باید سکوت کنیم. هر
سیاستورزی چه فرد باشد چه یک مجموعه اگر پروژه و هویتی داشته باشد حتما
باید خط قرمزی داشته باشد.
طبق فرمایش شما اصلاحطلبانی که محافظهکار شده باشند دیگر نمیتوانند هویت اصلاحطلبی داشته باشند یعنی یک جور بیهویت میشوند.
آنها
تحلیلشان این است که با این نگاه میتوانند به جامعه خدمت کنند اما این
راهبرد آنها را بیهویت میکند بدون آنکه خودشان این را بخواهند. درست مثل
طرف مقابل است؛ کسی که جنگ را مثبت ارزیابی میکند، قصدش خیانت به کشور
نیست اما نتیجه کارش فاجعه به بار میآورد. ما گاهی کاری انجام میدهیم که
پیامدش برای جامعه فاجعهبار است و خود نمیدانیم.
ما
در اصلاحطلبان با 2 دسته مواجهیم؛ یکی افرادی که منافعشان ایجاب میکند
اینگونه حرکت کنند. آنها میخواهند به هر قیمتی در قدرت بمانند لذا همه
چیز را از این زاویه میبینند. با چنین افرادی نمیتوان بحث کرد. اما
بسیاری از اصلاحطلبها تحلیل اشتباهی دارند و فکر میکنند، ماندن در قدرت
میتواند موثر باشد نه برای آنکه منتفع شوند بلکه افراد سلیمالنفسی داریم
که اینگونه فکر میکنند و معتقدند باید به هر قیمتی در انتخابات شرکت کرد.
با این افراد میتوان بحث کرد و آنها را قانع کرد که ما نباید به هر قیمتی
در انتخابات شرکت کنیم بلکه باید در انتخاباتی شرکت کنیم که مطمئن باشیم
اگر لیست نامزدهای ما رای آورد، میتواند کاری انجام دهد.
اگر
قرار باشد چه لیست «الف» به مجلس برود چه «ب» فرق نکند، چرا باید از
اعتبار اصلاحطلبان هزینه کنیم؟ بنابراین با دسته دوم باید بحث کرد و آنها
را قانع کرد که معیارمان برای شرکت در انتخابات ایجاد تفاوت معنادار است.
اگر بتوانیم تفاوت معنادار ایجاد کنیم، قدم در این راه بگذاریم، اما اگر
نمیتوانیم نباید وارد این بازی شویم.
آیا
میگویید این وضعیت ناشی از نوعی سرگردانی است که اصلاحطلبان را گرفتار
کرده؟ اسفند ماه قرار است انتخابات مجلس برگزار شود اما هنوز جناح چپ به
جمعبندی مشخصی نرسیده. آقای حجاریان میگوید صرفا تحت شرایطی خاص باید در
انتخابات شرکت کرد از سوی دیگر گروهی دیگر از اصلاحطلبان خواستار حضور
پررنگ هستند و میگویند باید به هر قیمتی در انتخابات شرکت کرد.
سوال
این است که چرا اصلاحطلبان امروز دچار تردید شدهاند که آیا باید در
انتخابات شرکت کرد یا خیر اما در سال ۹۴ این تردید را نداشتند؟ چون هدف در
سال ۹۴ این بود که تندروها کنترل مجلس را در اختیار بگیرند. چرا امروز این
حرف را نمیزنیم؟
به این دلیل که انتظار میرفت امیدیها کارهای مهمتری انجام دهند.
دقیقا
همین است. من سال ۹۴ در زندان بودم و رای دادم. ذرهای هم تردید نداشتم.
میدانید چطور متوجه شدم که پیروز شدیم؟ فردای انتخابات وقتی گوینده اخبار
داشت فهرست افرادی که در تهران رای آوردند را میخواند، من اکثر آنها را
نمیشناختم، فهمیدم لیست ما رای آورده است، چراکه نامزدهای اصولگرا را
میشناختم. من آن روز به لیست امید رای دادم اما امروز رای نمیدهم. چرا؟
چون آن زمان فقط میخواستیم مجلس را از دست تندروها خارج کنیم و اداره کشور
را بر مدار عقلانی قرار دهیم، برجام تعمیم یابد و راه برای توسعه همه
جانبه میهن باز شود. اما در این سالها تحولات مهمی چه در ایران و چه بیرون
آن رخ داده که موجب شده است، تردیدهای جدی در کارآمدی راهبرد جاری ایجاد
شود. یکی از آنها دخالتهای روزافزون «دولت پنهان» تقریبا در تمام
عرصههاست؛ از تغییر اسم یک خیابان تا مسائل کلانی مانند ماندن در برجام یا
خارج شدن از آن کار دست نهادهای انتخابی نیست. مثلا چرا باید از صندوق
ذخیره ارزی ۱۵۰ میلیون یورو به صدا و سیما داد؟ یا دخالت بعضی نهادها در
عزل و نصبها. از سوی دیگر ترامپ از برجام خارج شده و راه را برای تندروها
در ایران باز کرده است تا بکوشند ایران هم از برجام خارج شود و کشور در
مسیر تقابل قرار گیرد. بنابراین از درون و بیرون با موانعی مواجه شدهایم
که برای اولین بار اصلاحطلبان هنوز نتوانستهاند برای شرکت کردن یا نکردن
در انتخابات به تصمیم قاطع برسند. شاید هم اجماع گذشته را در انتخابات
آینده نداشته باشیم. زیرا یک عده معتقدند به هر قیمت باید در انتخابات شرکت
کنیم یعنی اگر نامزدهای رده اول ما را رد صلاحیت کردند یک گام کوتاه
بیاییم و اگر صلاحیت نامزدهای رده دوم را هم رد کردند، یک قدم دیگر عقب
میرویم تا بالاخره به یک لیست برسیم. من معتقدم ما نباید به هر قیمت در
انتخابات حاضر شویم یعنی اگر نامزدهای اصلی را رد صلاحیت کردند باید به
مردم اعلام کنیم ما با این لیست میخواستیم در انتخابات شرکت کنیم اما چون
نامزدهایمان رد صلاحیت شدند در انتخابات شرکت نمیکنیم. در این صورت
مسوولیت به عهده شورای نگهبان است. اگر کشور را خوب اداره کردند خدا پشت و
پناهشان باد و همینطور ادامه دهند و اگر بد اداره کردند، خواهیم گفت ما این
وضع را پیشبینی کرده بودیم. به هر رو شرایط تغییر کرده است و دیگر
نمیتوانیم بگوییم مردم چون نمیخواهیم امثال رسایی در مجلس باشند، بیایید
به این لیست رای بدهید. امروز مردم میپرسند این نمایندگان قرار است برای
ما چه کاری کنند و اساسا چقدر اختیار دارند تا تغییراتی ایجاد کنند؟!
اگرآنها از اختیاراتی برخوردار نیستند چرا باید رای داد؟!
یوکیو آمانو مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی شریک جنایات آمریکا، غرب و رژیم صهیونیستی است.
درپاسخ به رئیس شورای امنیت سازمان ملل متحد.
درپاسخ به دبیرکل سازمان ملل متحد.
درپاسخ به نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد.
درپاسخ به نماینده انگلیس در سازمان ملل متحد.
درپاسخ به نماینده فرانسه در سازمان ملل متحد.
درپاسخ به نماینده وحشی رژیم جعلی صهیونیستی درسازمان ملل متحد
درپاسخ به رسانه های آمریکایی، اسرائیلی، انگلیسی، فرانسوی
درپاسخ به هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان
درپاسخ به آمریکا جنایتکاراگر واقعا سلاح هسته ای بد است، شما نیز آن را کنار گذارید.
درپاسخ به انگلیس جنایتکاراگر واقعا سلاح هسته ای بد است، شما نیز آن را کنار گذارید.
درپاسخ به فرانسه جنایتکاراگر واقعا سلاح هسته ای بد است، شما نیز آن را کنار گذارید.
درپاسخ به رژیم جعلی صهیونیستی جنایتکاراگر واقعا سلاح هسته ای بد است، شما نیز آن را کنار گذارید
اگر واقعا سلاح هسته ای بد است، آمریکا ومحتدان نیز آن را کنار گذارید
اگر واقعا داشتن سلاح هسته ای تا این اندازه بد است پس چرا آمریکا وهم پیمانانش آن را کنار نمی گذارد.
اگر واقعا داشتن سلاح هسته ای تا این اندازه بد است پس چرا که مدعیان حقوق بشر هیچ اعتراضی به سلاح های هسته ای آمریکا، غرب و رژیم جعلی صهیونیستی نمی کنند و مجامع حقوق بشری خغه خون گرفتند وهیچ کاری نمی کنند.
اگر واقعا داشتن سلاح هسته ای تا این اندازه بد است پس چرا رئیس بی فرهنگ و بی شخصیت شورای امنیت سازمان ملل متحد خیانتکار تاکنون درمورد سلاح های هسته ای آمریکا، رژیم صهیونیستی وغرب خفه خون گرفتن وقطعنامه های علیه سلاح های هسته ای آمریکا و هم پیمانانش صدورنمی کند.
اگر واقعا سلاح هسته ای بد است، پس چرا تاکنون نهاد های به اصطلاح بین المللی تاکنون درمورد سلاح های هسته ای آمریکا وهم پیمانانش خفه خون گرفتند و هیچ کاری تاکنون نمی کنند.
آمریکا پای خود را از گلیمش درازترکرد.
غرب پای خود را از گلیمش درازترکرد.
رژیم صهیونیستی پای خود را از گلیمش درازترکرد.
مقابله با سلاح های کشتار جمعی باید ازآمریکا، غرب و رژیم صهیونیستی آغاز شود.
کسانی که بزرگترین سلاحهای کشتار جمعی را در اختیار دارند، به ما میگویند که سلاح کشتار جمعی تولید نکنید. بسیار خوب! اما سلاحهای کشتار جمعی که در دست شماست چه خواهد شد؟ شما راه تولید این سلاح را هموار کردید. بنابراین مقابله با تولید اینگونه سلاحها ابتدا باید از شما آغاز شود.
درپاسخ به قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک سگ دست نشانده مدعیان دروغین حقوق بشر جنایتکار!
آمریکا جنایتکار ازسال 2001 تاکنون درعراق، افغانستان، لیبی ومنطقه خاورمیانه بیش از 999 هزار بار مرتکب جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت درمنطقه شده است.
دولتمردان آمریکایی درسال 2003 با دستور حمله به عراق و لیبی مرتکب جنایات جنگی شده اند/ و این درحالی است که مدعیان دروغین حقوق بشر و سازمان های بین المللی خیانتکار ازسال 2003 تاکنون هیچ اعتراضی به این جنایات وحشیانه وحشی گری و غیرانسانی آمریکایی ها نمی کنند، خفه خون گرفتند و سکوت اختیارکرده اند؟
و مجامع حقوق بشری ازسال 2003 تاکنون خفه خون گرفتند، کاری نمی کنند و سکوت اختیارکرده اند؟
آنچه امروز درسوریه، عراق، افغانستان، پاکستان، لیبی، یمن، لبنا، نوارغزه، فلسطین، منطقه و جهان دیده می شود منعکس کننده جنایات وحشیانه وحشی گری و غیرانسانی آمریکا ومتحدانش است.
قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک مورد اعتماد ما نیست.
حرف قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک دیگر چه اعتباری دارد؟
چه کسی باور می کند قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک نگران حقوق بشر درعراق، افغانستان، پاکستان، لیبی، نوارغزه، فلسطین، میانمار، سوریه، یمن، منطقه وجهان است.
آمریکا جنایتکارناقض حقوق بشراست / پرورش دهنده تروریست، مدافع حقوق بشرنخواهد بود.
قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک سیاه ترین پرونده حقوق بشر را دارد.
آمریکا جنایتکارازسال 2001 تاکنون به همراهی انگلیس با کمک مالی برخی کشورهای عربی مانند عربستان سعودی، امارات، بحرین، مغرب واردن ازتروریسم برای تغییر حکومت ها استفاده می کند وهمچنان نیزادامه می دهد.
حکم دادگاه بی عدالت آمریکا جنایتکار ضد علیه ایران، مصرف داخلی آمریکا است.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را ازتروریسم کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را ازالقاعده کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را ازگروهک تروریستی منافقین کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را از طالبان کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را ازتکفیری ها کرد.
دولت آمریکا بیشرین حمایت را از گروه های تروریستی کرد.
دولت آمریکا بیشرین حمایت را از مخالفان سوری کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را از ارتش آزاد سوریه کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را از جبهه النصره کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را از جنایتکاران جنگی درسوریه، لبنان، نوارغزه، فلسطین، عراق، افغانستان، لیبی، یمن، میانمار کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را از حامیان اصلی تروریسم کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را از رژیم جعلی صهیونیستی کرد.
دولت آمریکا از تجاوز آل سعود حمایت می کند.
دولت آمریکا ازتجاوز نتانیاهو حمایت می کند.
قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک نمی تواند مدعی دفاع ازحقوق بشر باشد.
که قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک چشم خود را برروی واقعیات بسته ونمی تواند مدعی دفاع ازحقوق بشر باشد.
آمریکا جنایتکاردشمن تاریخی مردم ایران است.
قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک درمورد جنایات وحشیانه وحشی گری آمریکا، عربستان سعودی، امارات، رژیم صهیونیستی درسوریه، لبنان، نوارغزه، فلسطین، عراق، یمن ومنطقه خفه خون گرفتن، کاری نمی کند و سکوت اختیارکرده است.
حکم دادگاه بی عدالت آمریکا جنایتکار درباره ایران برای ما هیچ ارزشی ندارد.
قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک درجایگاهی نیست که وضعیت حقوق بشر در دیگرکشورها را ارزیابی کند.
بمباران شیمیایی سردشت توسط ارتش صدام دیکتاتورکمک های و حمایت های همه جانبه آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و با کمک های مالی برخی کشورهای عربی جنایتکار، سند رسوایی مدعیان دروغین حقوق بشر، حقوق بشرآمریکایی، حقوق بشراروپایی و سازمان های بین المللی خیانتکاراست.
رژیم جنایتکارصدام دیکتاتور رئیس جمهور سابق عراق با دستور مستقیم آمریکا وغرب علیه مردم ایران از سلاح شیمیایی ساخت آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان استفاده کرده است / و مجامع حقوق بشری بیش از 30 سال است خفه خون گرفتند، کاری نمی کنند و سکوت اختیارکرده اند.
ومجامع حقوق بشری 1367/04/12 تاکنون خفه خون گرفتند، کاری نمی کنند وسکوت اختیارکرده اند؟
و این درحالی است که آمریکا جنایتکار، انگلیس جنایتکار، فرانسه جنایتکار، آلمان جنایتکار، مدعیان دروغین حقوق بشر، سازمان های مدعی دفاع ازحقوق بشر و سازمان های به اصطلاح بین المللی ازسال 1367 تاکنون هیچ اعتراضی به این جنایات وحشیانه وگری فرمانده آمریکایی نمی کنند، خفه خون گرفتند و سکوت اختیارکرده اند؟
سرنگون کردن هواپیمای مسافری کشورمان توسط فرمانده نجس وحشی، بی ادب، بی فرهنگ و بی شخصیت آمریکایی برگ دیگری درکارنامه سیاه وننگین آمریکایی ها، وحقوق بشرآمریکایی ومدعیان حقوق بشراست.
آمریکا جنایتکارباید درمورد سرنگونی هواپیمای مسافربری کشورمان را توصیح دهد.
هدف قراردادن هواپیمای مسافربری ایران توسط فرمانده آمریکایی وکشتن 290 شهروند غیرنظامی و... جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت است.
آمریکا جنایتکاربزرگترین ناقض حقوق بشردردرنیاست.
آمریکا جنایتکارحق دفاع ازحقوق بشر را ندارد.
جنایات کاخ سفید ننگ بزرگ تاریخی است.
کاخ سفید تاکنون احترامی برای زندگی بشری قائل نیست.
چرا فرمانده بی ادب آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران حمله کرد؟
رفتارکاخ سفید شرم آوراست.
رفتارآمریکا جنایتکاردراین زمینه شرم آوراست.
نباید درقبال جنایات وحشیانه و وحشی گری فرمانده بی ادب آمریکایی سکوت کرد.
فرمانده نجس وحشی، بی ادب، بی فرهنگ و بی شخصیت آمریکایی هواپیمای مسافری کشورمان را سرنگون کرد اما مدال افتخار دریافت کرد و عدهای در کشور نسبت به آن اتفاق بیشرمانه سکوت کرده بودند حال چه شده که در مورد یک مأمور نیروی انتظامی که به وظیفه قانونی خود عمل کرده همان عده صدای ضجه و مویهشان گوش فلک را کر کرده است!
اسناد پشتیبانی، کمک و حمایت همه جانبه آمریکا، انگلیس، فرانسه وآلمان ازتجاوز صدام درمدت هشت سال جنگ تحمیلی را دراختیارداریم.
متهم کردن ایران نقض حقوق بشر و... ازسوی آمریکا وهم پیمانانش درواقع به سرپوش گذاشتن به جنایت ها، خیانت های، دخالت های، مداخله گری و تجاوزهای خودشان ازسال 2003 تاکنون درعراق، افغانستان، پاکستان، لیبی، نوارغزه، فلسطین، لبنان، سوریه، منطقه وجهان است.
آمریکا وهم پیمانانش ازسال 2003 تاکنون درافغانستان، عراق، لیبی ومنطقه خاورمیانه مرتکب جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت شده اند.
چرا مدعیان حقوق بشر خیانتکارشماره یک سکوت کرده اند؟
چرا سازمان های بین المللی خیانتکارشماره یک سکوت کرده اند؟
چرا آمریکایی ها جنایتکارشماره یک سکوت کرده اند؟
چرا کشورهای اروپایی جنایتکارشماره یک سکوت کرده اند؟
چرا روحانی، ظریف، مسئولان و نمایندگان مجلس و... دراین زمینه سکوت کرده اند؟
اسناد پشتیبانی، کمک و حمایت همه جانبه آمریکا، انگلیس، فرانسه وآلمان ازتجاوز صدام درمدت هشت جنگ تحمیلی را دراختیارداریم.
بمباران شیمیایی سردشت توسط رژیم جنایتکارصدام دیکتاتور رئیس جمهور سابق عراق و ارتش جنایتکارشماره یک عراق با پشتیبانی و حمایت همه جانبه آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و کمک مالی چند کشورجنایتکارشماره عربی درسایه سکوت سازمان های بین المللی، نماد حقوق بشرآمریکایی، نماد حقوق بشراروپایی و نماد جنایات مدعیان حقوق بشر!
آمریکا شریک جنایات صدام است.
انگلیس شریک جنایات صدام است.
فرانسه شریک جنایات صدام است.
آلمان شریک جنایات صدام است.
عربستان سعودی شریک جنایات صدام است.
سازمان ملل شریک جنایات صدام است.
شورای امنیت سازمان ملل شریک جنایات صدام است.
شورای حقوق بشرسازمان ملل شریک جنایات صدام است.
سازمان عفوبین الملل شریک جنایات صدام است.
بمباران شیمیایی سردشت توسط ارتش عراق تحت امر رژیم جنایتکارصدام دیکتاتور رئیس جمهورسابق عراق با پشتیبانی کاخ سفید وغرب، سند رسوایی آمریکایی ها، کشورهای اروپایی، مدعیان حقوق بشرو سازمان های بین المللی است.
مدعیان امروزکاربرد سلاح شیمیایی درسوریه، شریک جرم رژیم جنایتکارصدام دیکتاتور رئیس جمهورسابق عراق بودند.
رژیم جنایتکارصدام دیکتاتور رئیس جمهورسابق عراق با حمایت آمریکا وغرب علیه مردم ایران ازسلاحهای شیمیایی ساخت آمریکایی واروپایی درجنگ تحمیلی هشت سال استفاده کرده است/ ومجامع حقوق بشری تاکنون خفه خون گرفتند، کاری نمی کنند وسکوت اختیارکرده اند؟ وسازمان های بین المللی هم سکوت اختیارکرده اند.
واین درحالی است که مدعیان حقوق بشر، سازمان های بین المللی و سازمان های مدعی دفاع ازحقوق بشرتاکنون هیچ اعتراضی به این جنایات وحشیانه وغیرانسانی نمی کنند، خفه خون گرفتند و سکوت اختیارکرده اند.
مدعیان دروغین حقوق بشردرمقابل این کشتارغیرانسانی نه تنها ساکت نشسته اند بلکه حتی به آن چراغ سبزنیز نشان می دهند.
جنایات مدعیان حقوق بشر.
مدعیان حقوق بشر، درجنایات ضد بشری جهان دست دارند.
مدعیان حقوق بشربه فجایع کشتارمظلومان چراغ سبزنشان می دهند.
آمریکا جنایتکارشماره یک بزرگترین ناقض حقوق بشردردنیاست.
کاخ سفید ازسال 1357 تاکنون درفرانسه با گروهک تروریستی منافقین همکاری می کند وهمچنان نیزادامه می دهد.
کاخ سفید ازسال 2003 تاکنون درافغانستان، پاکستان ومنطقه با تروریسم همکاری می کند وهمچنان نیزادامه می دهد.
کاخ سفید حق دفاع ازحقوق بشر را ندارد.
واشنگتن حق دفاع ازحقوق بشر را ندارد.
هرچه می توانید روی موشک کاری کنید/ آمریکا باید سیلی بخورد.
دشمنی آمریکا مربوط به مسائل هسته ای ایران نمی شود.
آمریکا ازسال 1357 تاکنون ثابت کرد که با ملت دشمن است، نه موشک
چرا آمریکا جنایتکارشماره یک به هواپیمای مسافربری ایران حمله کرد؟ درتاریخ 1367/04/12
هدف قراردادن هواپیمای مسافربری ایران درتاریخ 1367/04/12 وکشتن 290 شهروند غیرنظامی و...
فاجعه کشتاربی رحمانه هزاران تن ازمسلمانان منا!
و این درحالی است که مدعیان حقوق بشر جنایتکارشماره یک از 12 تیرماه 1367 تاکنون هیچ اعتراضی به این جنایات وحشیانه، وحشی گری وغیرانسانی حمله تروریستی ناو نظامی تروریست آمریکا جنایتکارشماره یک نمی کنند، خفه خون گرفتند و سکوت اختیارکرده اند؟
و این درحالی است که سازمان های بین المللی خیانتکارشماره یک از 12 تیرماه 1367 تاکنون هیچ اعتراضی به این جنایات وحشیانه، وحشی گری وغیرانسانی حمله تروریستی ناو نظامی تروریست آمریکا جنایتکارشماره یک نمی کنند، خفه خون گرفتند و سکوت اختیارکرده اند؟
و این درحالی است که مجامع حقوق بشری قانون جنگل از12 تیرماه 1367 تاکنون هیچ اعتراضی به این جنایات وحشیانه، وحشی گری وغیرانسانی حمله تروریستی ناو نظامی تروریست آمریکا جنایتکارشماره یک نمی کنند، خفه خون گرفتند و سکوت اختیارکرده اند؟
و این درحالی است که کشورهای اروپایی جنایتکارشماره یک از 12 تیرماه 1367 تاکنون هیچ اعتراضی به این جنایات وحشیانه، وحشی گری وغیرانسانی حمله تروریستی ناو نظامی تروریست آمریکا جنایتکارشماره یک نمی کنند، خفه خون گرفتند و سکوت اختیارکرده اند؟
حمله تروریستی ناو نظامی تروریست آمریکا جنایتکارشماره یک به هواپیمای مسافری ایران جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت است.
آقای تاجزاده،
اصلاحطلبان از ابتدا محافظهکار بودند زیرا اصلاحطلب ترجمه رفرمیست یعنی مخالف انقلاب میباشد اما دوم خردادیها از جمله خود شما متأسفانه هنوز که هنوز است مدافع انقلابید.
سرور گرامی،
تنها راه نجات کشور اتحاد ماست که همصدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم:
1- مذاکره با آقای ترامپ برای دفع تهدیدات خارجی،
2- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی،
با تشکر از توجه شما،
آقای تاجزاده،
کاملاً حق با شماست شروط لازم برای وقوع انقلاب مهیا نمیباشد اما خیلی بسیار زیاد احتمال دارد که شورش شود و فاجعهای بدتر از سال57 سرمان بیاید.
سرور گرامی،
تنها راه نجات کشور اتحاد ماست که همصدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم:
1- مذاکره با آقای ترامپ برای دفع تهدیدات خارجی،
2- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی،
با تشکر از توجه شما،