با این مقدمه میخواهیم در این جا به یکی از ویژگیهای زشت و نکوهش شده یعنی قتل بی دلیل و بی گناه به هر دلیل و انگیزهای اشاره کنیم. در اینجا منظور دقیقاً حادثه وحشتناکی است که در عربستان و به خصوص در حرم امن پیامبر که در پنج شنبه گذشته رخ داد، اشاره کنیم.
با توجه به ضد و نقیض بودن خبرها در این خصوص، قصد پرداختن به جزئیات حادثه را نداریم بلکه فقط اصل مطلب را ذکر میکنیم: یک سعودی کودک ۶ سالهای را سر برید. این کودک شیعه مذهب بود و همراه مادرش عازم زیارت حرم پیامبر حضرت محمد (ص) بود که به دست یک جنایت کار به قتل رسید. خبرهای ضد و نقیضی درباره انگیزه جنایت منتشر شده است؛ برخی گفتهاند به خاطر رویکرد وهابی قاتل بوده است. برخی گفتهاند قاتل بیمار روانی بوده است یا از دست پلیس فراری بوده است. دلیل این جنایت هر چه باشد از یکی از این سه حالت خارج نیست.
در اینجا قصد تحلیل و بررسی انگیزههای این جنایت هولناک را نداریم. این جنایت به قدری هولناک است که هر کسی ذرهای وجدان و انسانیت داشته باشد نمیتواند به هیچ طریقی آن را توجیه کند اما ما در اینجا میخواهیم این سه روایت مختلف را به طور جداگانه بررسی کرده و مسئول اصلی و نه مستقیم آن را شناسایی کنیم.
اولین روایت میگوید مجرم بنا به انگیزههای فرقهای و بر اساس تفکر افراطیگرایانه برخاسته از رویکردهای وهابیگری و کینه دیرینه نسبت به شیعیان این جنایت را مرتکب شده است. اگر این روایت درست باشد سوالی که در اینجا مطرح میشود این است چه کسانی مسئول شست و شوی مغزی این شخص و مسخ فطرت انسانی او هستند که میتواند تا این حد از خصلت حیوانی و حتی پست تر از آن تنزل کند که سر یک کودک بی گناه و بی دفاع را ببرد آن هم فقط و فقط به دلیل اینکه هم عقیده او نیست و عقاید تکفیری او را نمیپذیرد؟
پاسخ این سوال از روز روشن هم روشنتر است. چرا که شیوخ وهابی از روزگاران گذشته پیوسته علیه شیعیان تبلیغ کردهاند و هنوز هم میگویند کشتن شیعه حلال است و حتی ثواب دارد. این امر بر کسی پوشیده نیست.
بر اساس این روایت، بریدن سر زکریا بدر جابر، کودک ۶ ساله حاصل تفکر وهابیگری تکفیری متعصبانهای است که در متون درسی عربستان در منابر و مساجد و رسانههای این کشور پیوسته تبلیغ شده است. سیاستهای حکومتی آل سعود نیز که شیعیان را شهروندان درجه ۲ و غیر مسلمان میدانند، جای خود دارند.
بنابراین مقامات سعودی مسئول قتل این کودک بیگناه هستند زیرا آنها هستند که دست تکفیریها را در جامعه عربستان و در دستگاههای دولتی علیه شیعیان باز گذاشتهاند. این جنایت، کم از جنایت تروریستهای داعشی که با پول عربستان در سراسر مناطقی که اشغال کردند در عراق و سوریه دست به قتل و کشتار کودکان و زنان و سالخوردگان بی دفاع زدند.
طبق روایت دوم، مجرم بیمار روانی است. این هم یک بهانه کهنه و رسوا است که دیگر هر کسی که اندک آشنایی با اوضاع دارد، و از حقیقت انواع جنایاتی که در این کشور رخ میدهد آگاه است، حوصله شنیدن آن را ندارد. لذا پرداختن به این بهانه یا روایت به طور کلی کاری بیهوده و مسخره است.
و اما روایت سوم میگوید مجرم تحت تعقیب پلیس بوده است. لذا سعی کرده است از این کودک به عنوان سپر انسانی و گروگان استفاده کند اما بعد او را جلوی چشم مادرش سر بریده است. این روایت که پس از فرض بیمار روانی بودن مجرم در رسانههای عربستان به عنوان دومین علت، مورد تاکید قرار گرفته و تبلیغ شده است، ثابت میکند که نیروهای امنیتی عربستان پس از مجرم، مسئول این جنایت هستند.
چون کمترین مهارتی در انجام وظایف خود ندارد و جان شهروندان را به راحتی به خطر میاندازند چه رسد به یک کودک معصوم. مخصوصاً که این مجرم احتمالاً تهدید کرده است که اگر دست از سرش برندارند کودک را خواهد کشت.
هیچ بعید نیست که مأموران امنیتی عربستان چنین اشتباهات مرگباری را زیاد مرتکب میشوند که نشان از بی لیاقتی و بی تجربگی آنها دارد و بهترین گواه بر این بی لیاقتی، حوادث خونینی است که هر از گاهی در موسم حج به وقوع میپیوندد و دهها تن از حجاج را قربانی میکند.
در پایان باید خاطرنشان کنیم که اسلام و قرآن قتل را از بزرگترین گناهان کبیره میدانند. خداوند در سوره نساء آیه ۹۳ میفرماید: وَمَنْ یَقْتُلْ مُوْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاوُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَاَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِیمًا (و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد مجازات او (آتش) جهنم است، که در آن جاوید (معذّب) خواهد بود و خدا بر او خشم و لعن کند و عذابی بسیار شدید بر او مهیا سازد.) اما در کارنامه افراطیگری وهابی، این جنایت اولین جنایت نیست، آخرین هم نخواهد بود؛ و تاریخ گواه این حقیقت است.