سپاهان باید مسابقهاى بدهد با پرسپولیس. دیدارى که ضوابط و عادتهاى
مسلط فوتبال ایرانى را در خود دارد و در عین حال، کارى به کار فوتبال ایران
ندارد! مصداق و نمونهاى عملى از تن دادن فوتبال امیر به عملکردى که در
دایره امروز مىگنجد! حرف ما این است: ... فوتبال ایرانى، به مراتب جلو
افتاده از فوتبال ایران، این به چه معناست؟ این ادعاى بزرگ، آیا هیچ ربطى
دارد به «سنگ بزرگ» که علامت نزدن، است؟
نه! چنین برداشتى که منفىگرایانه مىنماید و ناامیدى را تبلیغ مىکند، از
بیخ غلط است و از بُن بىاساس! فوتبال ایرانى، فوتبال توانستنهاست! فوتبال
ایرانى، فوتبال خجولى است که مىتواند ولى هنوز نمىخواهد تا بتواند! این
حکم، با همه کلى بودنش، نقیضهاى خود را هم دارد! آخرین نمونهاى که ضد این
رأى صادر شد، در بازى سپاهان- پدیده و سپاهان- استقلال و سپاهان- تراکتور،
دیده شد! هم دیده و هم تحسین شد! سپاهان تیم دیگرى مىنماید با فوتبال به
مراتب بهتر و دیدنىتر! تیمى که از ٦٥-٦٠ درصد شروع مىکند تا به ٩٠-٨٠
درصد برسد!
استقلال برابر سپاهان به بنبست رسید! پدیده هم با تمام قد به سپاهان احترام کرد! ببینیم برانکو برابر تیم امیر، چند مرد حلاج است!
اشتراک مَساعى سفیران بوندسلیگا
۲-این هفته، نبرد با سپیدرود و سپس یک بازى عقبافتاده که پدیده را به میدان مىآورد. برنامه استقلال کامل است و تقویمش پر!
دو پیروزى معنادار و دو برد پى در پى که گویا «سِرِ ضمیر» یاران وینفرد شفر است!
این درست است که استقلال در صورت غلبه بر پدیده، امکانى براى پرش و نیز جهش
راه باز کن سایر مدعیان، از جمله سپاهان، تراکتور و حتى پرسپولیس را پدید
مىآورد، ولى چه باید کرد؟ استقلال مجبور است و نیز محکوم، به اینکه امکانى
فراهم آورد تا حریفان نزدیک و رقباى دیرین، از غنائم آن برخوردار شوند!
سپیدرود و على کریمى! سپیدرود و استقلال! وینفرد شفر و على کریمى! مردى کهن
از فوتبال بوندسلیگا که شاید خود، یکى از تحسینکنندگان بازى ساحرانه
«جادوگر» در تیم بایرنمونیخ بود! خوشحالى قابل درکى از کنشها و واکنشهاى
مردى که حالا رقیب على کریمى است!
کریمی در سپیدرود و شفر در استقلال، هر دو مردانى نوآور به شمار مىروند و
هر دو سفیرانى هستند از فوتبال آلمان در فوتبال ایرانى که کار خود را خوب
انجام مىدهند! ببینیم علیه هم، چقدر با هم اشتراک مَساعى دارند!
سپاسى به پهناى زایندهرود زاینده
۳-درباره تعداد تماشاچیان سپاهان که برابر پدیده، یکى از پدیدههاى نوپدید فوتبال صفاهانى بودند، هرچه بگوییم باز هم باید گفت!
اصفهانىها به دشوارپسندى شهرهاند و از وقت خود، ٣٥ تا ٤٠ هزار نفر ضربدر ٥
ساعت، به آسانى و به مفت نمىگذرند! مردمى که در ورزشگاه نقش جهان، با
حضور خود، تشکرى قلبى- و حتى سپاسى قبلى- تقدیم به اکبر ترکان، سازنده
دریادل نقش جهان کردند، براى صرف وقت، آن راه دور و هنوز دراز را زیر پا
نگرفتند! براى هواداران سپاهان، آن تجمع، ایفاى نقش معنى مىداد و آن حضور،
تأییدى بر همه آنچه مسعود تابش در ادامه برنامههاى مهرزاد خلیلیان و
علیرضا رحیمى و در تکامل نقشههاى هنوز قابل رؤیت «حیدر تاکی» در ورزشگاه
«باغحجى» بنیان کردند!
مىگویند در اصفهان، حمامى بود- و هست- که با یک شمع گرم مىشد و ساعتهاى
طولانى، آب گرم تولید مىکرد! نشانهاى و تأییدى بر ذکاوت و هوشمندى و
کاردانىِ اصفهانىجماعت! آن حمام، امروز نقش جهان است! آن شمع امروز، عشق
اصفهانىها در حق سپاهان تجلى مىیابد!
منبع: خبرورزشی