به گزارش خبرداغ به نقل از ایلنا، آن دیدار واپسین فرصتی بود که سران وقت استقلال به وی برای درست کردن امور تیم داده بودند و او نتوانست از آن بهره گیرد. در پی رفتن علیمنصور، وینفرد شفر آلمانی سر رشته امور را در دست گرفت و سرمربی سابق تیم ملی امید و باشگاه نفت از فرط فشارهای روحی یک سال از مقابل چشمها محو شد.
منصوریان در 7 بازی لیگیاش در آن فصل (لیگ هفدهم) فقط یک برد کسب کرده و متحمل چهار شکست شده و به رده یازدهم جدول تنزل کرده و در مقاطعی از آن فصل حتی به جایگاه سیزدهم نیز رسیده بود. امروز وضع تیم شفر در ظاهر به بدی علیمنصور نیست زیرا تیمش پس از 10 بازی لیگی در جای هفتم قرار دارد و بیشتر از دو شکست ندارد اما اکتفا به 9 گل زده بهرغم خرج کردنهای میلیاردی برای آوردن مهاجمانی مثل تبریزی، گرو و آقاخان (که آخری مصدوم است و حتی یک دقیقه هم بازی نکرده) کم از فاجعه نبوده است.
از طرف دیگر منصوریان تا آن موقع از فصل (شهریور 1396) هنوز استقلال را از جام حذفی به بیرون نرانده بود حال آنکه شفر سه ماه بعد از شروع لیگ هجدهم آبیها را از جام حذفی خارج کرده و در لیگ هم با رتبه سیزدهم جدول فقط 4 امتیاز فاصله دارد و با اینکه یک بازی کمتر از برخی تیمهای دیگر انجام داده اما رقبای نزدیکش در جدول نیز همچون او به جای 11 مسابقه در 10 دیدار شرکت کردهاند و آنها هم مسابقات معوقه دارند.
«چینی» را نادیده بگیریم اما...
اینکه چطور سران استقلال در برخورد با واقعهای بالنسبه مشابه به رفتن منصوریان تن دادند اما از شفر به طور تمام قد - لااقل به حرف - حمایت میکنند، مسألهای است که باید از خود آنها پرسید. این سوالی است که علی چینی هم در روزهای اخیر مطرح کرده و اگر کار او را حمل بر رفیق بازی بدانیم (چینی همراه با محمد خرمگاه دستیاران اصلی منصوریان در زمان سرمربیگری وی بودند) سوال مشابه بسیاری از آبیهای دیگر را هم نمیتوانیم با همین حربه بیاثر کنیم و توجیهی بر ابقای شفر بیاوریم. البته شفر مربی توانایی است و شکی در آن نیست و با مدیریت و طراحی وی بود که استقلال در پایان فصل گذشته تا رتبه سوم لیگ بالا آمد و جام حذفی را هم برد اما اگر «حال» و وضعیت فعلیشان «شرط» باشد و به دستاوردهای جدیدشان استناد شود، سرمربی آلمانی امسال استقلال همان چیزهایی را موجب شده است که منصوریان هم کم و بیش برای آبیها به ارمغان آورده بود.
به منصوریان طی آن پروسه منفی بارها هشدار داده و مهلت برای او تعیین شد و چون نتوانست الزامها و درخواستها را جامه عمل بپوشاند رفتنی شد اما در این فصل اولتیماتومی به شفر داده نشده و کمیته فنی استقلال نیز بهرغم اخباری که در مورد مخالفتهایش با شفر و با نفوذ بودنش شنیده میشود، عملاً فاقد توان کافی برای اعمال تغییر در کادر فنی نشان داده است.
تلاشهای کم ثمر
در یک کلام «کارهای بالنسبه منصوریانی» شفر و تنزل درجات فاحش او تا این لحظه وی را سرنگون نکرده است و بهنظر میرسد که در بدبینانهترین نگاه نیز وی زودتر از نیمفصل رفتنی نباشد و نگاه عقلایی و محتملتر این است که بگوییم صرفنظر از هر نتیجه بعدی که به ثبت میرسد، شفر را تا پایان فصل نگه خواهند داشت، این در حالی شکل میگیرد که اگر مشکل استقلال مدتی «بد نتیجه گرفتن در عین ارائه بازیهای خوب» بود، اینک در برخی روزها حتی یک بازی خوب و چشمگیر نیز از سوی آبیها رؤیت نمیشود و کادر فنی آنها در باد حمایت سران باشگاه خوابیده است و هر چند برای برگرداندن اوضاع به شدت تلاش میکند اما معلوم است که روشهای کاریاش در این راه جوابگو نیست. شفر را انصافاً نباید نسخه آلمانی علیمنصور نامید ولی شرایط نامناسب فصل جاری او و تیمش بسیاری را به سوی چنین باوری سوق داده است.