من مخالف استيضاح و سوال و از اين قبيل امور هستم. نه به اين علت كه سوالشوندگان يا استيضاحشوندگان ايرادي ندارند، كه دارند، بلكه به علل ديگر. اول اينكه پرسشكنندگان يكي از عوامل مهم عامل بروز بحران در كشور هستند. آنان هستند كه يكي از ريشههاي انسداد سياسي و حذف هستند و اكنون ميخواهند نعل وارونه بزنند.
علت ديگر اثرات مخربي است كه اين گونه رفتارها بر اميد و اعتماد مردم به جا ميگذارد و علت ديگر نيز تعارضات رفتاري كساني است كه اين بازيها را راه مياندازند.
كساني كه در برابر بزرگترين تخلفات از قانون ساكت بودند و هستند و حتي حمايت ميكنند، اكنون ميخواهند خود را از انتهاي صف به ابتداي صف برسانند و پرچم به ظاهر بر زمين مانده دفاع از مردم را به دوش بكشند!
اينكه در مجلس از كسي پرسش شود ولي يك طرف هرچه بخواهد بگويد و ديگري با دستان بسته به دفاع بپردازد، هرچه باشد نه اخلاقي است و نه به نفع جامعه؛ حتي اگر سوالشونده خطاكار باشد.
ريشه بسياري از مشكلات را بايد در مجلس جستوجو كرد. اگر مجلس معتبري داشتيم، دولتها هم به همان نسبت معتبر بودند.
دولت در برابر مجلس متغير وابسته است و نه مستقل، پس مسووليت اصلي برعهده مجلس و برنامهريزان شكلگيري آن است. نبايد فريب نعل وارونه را خورد و اجازه داد كه متهم خود را در جاي دادستان قالب كند.