یک سال قبل خبر آتشسوزی در خانهای در جنوب تهران به مأموران پلیس گزارش داده شد. بعد از مهار آتشسوزی و آغاز تحقیقات، مأموران متوجه شدند این آتشسوزی عمدی بوده است. تکنیسینهای آتشنشانی بیان کردند حریق احتمالا از شیء آغشته به بنزین که در اطراف موتور پارکشده در حیاط خانه پیدا شده، آغاز شده و بنزین عامل اصلی این آتشسوزی بوده است.
ضمن اینکه مأموران در محل آتشسوزی دو مرد جوان را نیز پیدا کردند که بر اثر شدت آتشسوزی در وضعیت وخیمی به سر میبردند. از آنجایی که دختر جوانی نیز در آن خانه حضور داشته اما موفق به فرار شده بود، از او تحقیق شد.
دختر جوان گفت: من نمیدانم چه اتفاقی افتاد نیمهشب آتش به سمت خانه هجوم آورد. من خواب بودم، اما با شکستن شیشه از خانه فرار کردم. روی پشتبام چند نفر را دیدم ولی صبر نکردم ببینم چه کسانی هستند و فرار کردم. اشکان و سعید در خانه بودند، آنها هم میخواستند فرار کنند. نمیدانم چه اتفاقی برایشان افتاد. من فقط جان خودم را نجات دادم.
چند روز بعد به مأموران خبر دادند دو جوان مجروح جان خود را از دست دادهاند. بررسیهای بعدی نشان داد درگیری شدیدی بین یکی از مقتولان به نام اشکان با فردی به نام حامد وجود داشت و آنها بر سر دختری به نام صنوبر با هم بارها درگیر شده بودند.
وقتی مأموران حامد را بازداشت کردند، بعد از چندین روز بازجویی او اعتراف کرد با همکاری دو دوستش به نامهای کریم و پرهام به خانه اشکان رفته و آنجا را آتش زده است. با تکمیل تحقیقات و تفهیم اتهام دو فقره قتل و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهمان روز گذشته پای میز محاکمه رفتند. از آنجایی که اولیایدم دو متهم حضور نداشتند، بعد از خواندهشدن کیفرخواست از سوی نماینده دادستان متهم ردیف اول به نام حامد در جایگاه حاضر شد.
او اتهام را قبول نکرد و گفت: من و اشکان به خاطر صنوبر با هم درگیری داشتیم و این واقعیت است چند ساعت قبل از این حادثه اشکان من را در خیابان دید و با چاقو زد. من هم برای اینکه او را بترسانم و به او بفهمانم با چه کسی طرف است، با کوکتلمولوتف به خانهاش حمله کردم. میخواستم موتورش را آتش بزنم از حیاط تا خانه فاصله زیادی بود و من اصلا فکر نمیکردم که آتش به سمت خانه کشیده شود. فاصله بسیار زیاد بود من حتی متوجه کشیدهشدن آتش به سمت خانه هم نشدم.
در ادامه پرهام، متهم ردیف دوم، به اتهام معاونت در قتلها در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من اتهام را قبول ندارم. ماجرا اینطور شروع شد که شب قبل از حادثه اشکان حامد را در خیابان دید. آنها هربار با همدیگر روبهرو میشدند، کتککاری شدیدی میکردند.
دعوا بر سر دختری به نام صنوبر بود. حامد میگفت این دختر مورد علاقه من بود که اشکان از من گرفت. درگیری آنها بارها اتفاق افتاده بود. اشکان علاوه بر حامد من و دوست دیگرمان که همراهمان بود و حالا متهم ردیف سوم است، را هم زخمی کرد. حامد از این کار خیلی ناراحت بود و مدام میگفت میخواهم تلافی کنم. حدود چهار صبح بود او اصلا آرام نمیشد.
خودش بلند شد از موتور من بنزین کشید و فتیله درست کرد و روی کوکتلمولوتف گذاشت و از من خواست او را به خانه اشکان ببرم. سعی کردم کمی معطل کنم شاید پشیمان شود، اما نشد. متهم گفت: ما سهترک به سمت خانه اشکان رفتیم، متهم ردیف سوم ترسید و پیاده شد. من هم حامد را مقابل خانه اشکان پیاده کردم و برگشتم.
حیاط خانه اشکان پر از فندک و گاز فندک و... بود به همین دلیل هم وقتی کوکتلمولوتف را حامد به خانه اشکان پرتاب کرد، آتشسوزی شد. با پایان گفتههای متهم ردیف دوم، متهم ردیف سوم در جایگاه قرار گرفت. او نیز اتهام را رد کرد و گفت من در قتل نقشی نداشتم و اصلا میانه راه پیاده شدم و رفتم. با پایان گفتههای متهمان و وکلای آنها، قضات برای تصمیمگیری دراینباره وارد شور شدند.