اما تصور من از گفتوگوي ملي اين است كه جريانهاي مختلف فكري و سياسي، دغدغهها و پرسشهايشان را در عرصه عمومي مطرح كنند و راهحلهاي خود را براي خروج از مشكلات و غلبه بر بحرانها با ديگران در ميان بگذارند.»
او توضيح داد: «بايد دايره گفتوگوكنندگان را وسيع دانست چرا كه فقط حكومت يا جريانهاي سهيم در قدرت نيستند كه بايد طرف اين گفتوگو قرار گيرند. به ويژه اين گفتوگو با مخالفان و منتقدان از كشور از اهميت بيشتري برخوردار است.»
علويتبار همچنين افزود: «در جامعهاي كه منشا بسياري از اقدامات مشوش، اذهان مشوش است، نبايد اهميت طرح ايدهها در عرصه عمومي را ناديده گرفت. طرح ايدهها با ديگران هم به صاحبان ايده و هم به شنوندگان آن ياري ميرساند. ما تنها در گفتوگو با ديگران است كه ياد ميگيريم روشن و بدون تحقير مخاطب حرف بزنيم.»
اين تحليلگر اصلاحطلب همچنين در پاسخ به سوالي در مورد برخورد دولت با مخالفان برجام پس از خروج امريكا گفت: «به گمان من برخورد دولت از موضع اقتدار نبود و ضعيف بود. منظورم اين نيست كه دولت بايد جلوي نقد مخالفان را ميگرفت، نه اينكار درست نيست. اما دولت ميتوانست بدون شرمندگي از برجام دفاع كند. برجام هم از نظر «روش» و هم از نظر «دستاورد» يكي از مهمترين دستاوردهاي دولت و ملت ما بعد از انقلاب است.»
ايرنا به مصاحبه علويتبار با روزنامه اعتماد اشاره كرده كه در آن مصاحبه علويتبار گفته بود «نتيجه انتخابات (رياستجمهوري) يعني غلبه يك خطمشي بر قوه مجريه كشور؛ خط مشياي كه ميتواند فاجعهآفرين يا نجاتبخش باشد.» علويتبار در مورد اين گزاره توضيح داد: «خوشبختانه خطمشي فاجعهآفرين در قوه مجريه به قدرت نرسيد والا در حال چانه زدن بر سر برجام بايد درگير جنگ ميشديم! اما اين جريان تقابل و تنش هم با وجود شكست در انتخابات از صحنه واقعي قدرت حذف نشده و حضور قدرتمندي در تصميمگيري و تعيين خطمشي در كشور دارد.
به علاوه از امكاناتي در عرصههاي مختلف اقتصادي، فرهنگي و رسانهاي برخوردار است كه ميتواند در اجراي خطمشيهاي مغاير با خواستههايش، اختلال جدي ايجاد كند. امكاناتي كه آنها در اختيار دارند ارتباطي با وزن اجتماعيشان ندارد.»
او همچنين در مورد تركيب و چينش كابينه دوازدهم گفت: «دولتي كه سر كار آمد (دولت دوازدهم) از نظر تركيب نيروها و تواناييها در وضعيت مناسبي نيست. من همه محدوديتهايي را كه براي انتخاب نيروها وجود دارد درك ميكنم، اما اين تركيب دولت را متناسب با مشكلات كنوني نميبينم. ما نياز به دولتي داريم كه اولا چارچوب فكري مشخص و روشني داشته باشد، ثانيا منسجم بوده و اختلافها و تفاوتهاي درونياش خوب مديريت شود، ثالثا اعضاي شجاعي داشته باشد كه واقعا به برنامهاي كه قرار است به آن تحقق ببخشند باور داشته باشند و براي آن آماده فداكاري باشند، رابعا با بخشهاي روشنفكري جامعه ارتباط متقابل داشته و آنها را به همراه خود داشته باشند و به علاوه با احزاب شناخته شده و بزرگ جبهه اصلاحات نيز گفتوگو و تبادل نظر مداوم داشته باشند.»