به گزارش
خبرداغ به نقل از روزنامه شهروند - علیاصغر کشانی: دریا و ماهی پرنده عنوان فیلمی است به کارگردانی مهرداد غفارزاده، نویسندگی مهرداد غفارزاده و اکبر روح و تهیهکنندگی امیر پورکیان که سهسال پیش ساخته شد و در همان سال یعنی سال ۱۳۹۳ در بخش هنر و تجربه سیوسومین دوره جشنواره فیلم فجر نیز به نماش درآمد.
دریا و ماهی پرنده داستانهای مرتبط با زندگی مشقتبار نوجوانی ۱۷ساله به نام احسان را روایت میکند که نه توانایی تکلم و نه شنیدن دارد. او که بدون ارتکاب جرم در مرکز بازپروری نوجوانان بزهکار در یک منطقه محروم بهسرمیبرد؛ بارها و بارها تلاش میکند بیگناهی خود را با نقاشی به دیگران ثابت کند، ولی هیچکس نقاشیهای این نوجوان را درک نمیکند، به جز یک مشاور که خانمی بسیار مهربان و دلسوز است. احسان چند باری نیز تلاش به فرار از مرکز بازپروری میکند، اما...
دریا و ماهی پرنده که از حضور بازیگرانی چون همایون
ارشادی، نیوشا ضیغمی، امیرحسین رستمی، نادر فلاح، علیاکبر صحرایی، ارشیا
طالبی، محمد رحمانی، مریلا موسوی، زری آقایی، مهرداد غفارزاده و... بهره
برده؛ تاکنون نمایشهای جشنوارهای موفقی داشته و بهعنوان مثال توانسته
جایزه بهترین فیلم جشنواره موندنس آمریکا را از آن خود بکند. این فیلم
همچنین برنده جایزه منتقدان مسکو، بهترین فیلم هیأت داوران بیستونهمین
جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان همدان و بهترین بازیگر
نوجوان در جشنواره اسپانیا شد.
کارگردان فیلم دریا و ماهی پرنده، مهرداد غفارزاده،
فعالیت هنری خود را با نوشتن داستانهای کوتاه از سال ۱۳۵۹ آغاز کرده و
سپس در ادامه مجموعه داستانهایی برای کودکان و نوجوانان و نیز بزرگسالان
منتشر کرده است. او مدتی هم در مطبوعات نقد ادبی و سینمایی مینوشت.
غفارزاده در رادیو و تلویزیون نیز فعالیت داشت و به مستندسازی روی آورد.
این کارگردان نخستین فیلم بلند سینمایی خود گیرنده را در سال ۱۳۹۰
کارگردانی کرد که موفق به دریافت دو سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و بازیگر
مرد برای سعید راد از جشنواره فیلم فجر شد. دریا و ماهی پرنده دومین ساخته
بلند داستانی این کارگردان است که در بخش هنروتجربه جشنواره سیوسومین
جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و این روزها نیز روی پرده سینماهای این
گروه رفته است.
مهرداد غفارزاده در یادداشتی درباره این فیلمش چنین
گفته: در روزهای نهچندان دور مواجه شدن با یک فکر و تفکر و ایده و اندیشه
به راحتی پیش نمیآید. این روزها برخورد اندیشهها لحظهبهلحظه و
ثانیهبهثانیه اتفاق میافتد، اما امروز به خاطر فضای مجازی، صبحها که از
خواب بیدار میشوید با انواع تفکرات اعتقادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی
آدمهایی از طبقات مختلف روبهرو میشوید، دیگر اندیشهها فقط در ذهنها
باقی نمیماند. روزها و لحظهها لبریز از فکر و خیال هستند. در این میان
هیاهوی عجیب و غریب فکرها و اندیشهای در افکار مردم باقی میماند که ذات
الهی و خدایی و آسمانی داشته باشد، چرا که خدا مطلق است و جاویدان و تفکر
الهی در هیچ چهاردیواری محصور نمیماند.
این فیلمساز به پرسشهایی درباره فیلم دریا و ماهی پرنده پاسخ داده است که در ادامه میخوانید...
دریا و ماهی پرنده
درباره بچههای ناشنوایی است كه قادر به تكلم نیستند. چنین کاراکترهایی از
اینرو که در روانشناسی و نیز در رفتار با افراد و با نوجوانان عادی
تفاوتهایی دارند، نیاز به شناختی دقیقتر و بهتر دارند تا بشود تصویری
ملموس و باورپذیر از آنها روی پرده ارایه کرد. میتوانید بگویید شما
بهعنوان کارگردان این فیلم درباره این بچهها چه تحقیقاتی كردید؟
اولش باید این نکته را بگویم که من هم مانند خیلیهای
دیگر پیش از این فیلم هیچ ارتباطی با فضا و زندگی بچههای ناشنوا نداشتم.
نه اینکه ندانم زندگی و دشواریهایشان چگونه است؛ نه. منظورم این است که
مثل اغلب آدمها از عمق مسائل و مصائب و حتی شیرینیهای زندگیشان دور
بودم و فاصله داشتم و فقط یادم است که تنها کاری که در موردشان کرده بودم،
گزارشی بود که سالها پیش در سروش نوجوان در این رابطه نوشته بودم...
آیا آن گزارش نقشی در ریشهگیری این فیلم و حداقل کاراکتر احسان داشت؟
اگر دقیق بگویم؛ نمیدانم. همیشه ریشه شکلگیری این جور
چیزها آرام و بطئی است و نمیشود یک نقطه معین را بهعنوان لحظه ریشهگیری
یک ایده تعیین کرد. حالا هم در پاسخ شما؛ شاید هم آن گزارش روی شكلگیری
این شخصیت نقش داشت، اما دقیق نمیتوانم بگویم که مثلا با یک تحقیق از پیش
تعیینشده سراغ این شخصیت رفتهام.
همکار فیلمنامهنویستان چه؟ نقش او چقدر بود؟
من با همکاری آقای اکبر روح در کنار هم فیلمنامه گیرنده
را كار كرده بودیم. اما در مورد فیلم دریا و ماهی پرنده، طرح اولیه و به
گفته بهتر ایده اصلی کار با من بود و وقتی احساس کردم و دیدم که به ساخت
چنین فیلمی احساس نیاز دارم، به ایشان پیشنهاد دادم فیلمنامه را بنویسد.
ایشان هم ورودش به كارهای سینمایی با فیلمهای من بود و از آنجا که قبلا
در کارهای کوتاهم تحقیقاتی درباره بچههای كانون اصلاح و تربیت داشتم و حتی
پیشتر یك فیلم كوتاه هم به نام روز ملاقات درباره كانون ساخته بودم، این
روند همکاری خوب و سریع پیش رفت...
آیا در روند تحقیق و پژوهشهای کار بود که علیاكبر صحرایی را انتخاب کردید تا بازیگر نقش ناشنوای فیلم باشد؟
نه، او را با فراخوانی كه در آموزشگاههای ناشنوایان داشتیم، از بین ۷۰ نفر انتخاب كردیم.
ظاهرا عامدانه قصد داشتید در فیلمتان یك ناشنوای واقعی این نقش را بازی كند؛ چرا؟
این موضوع چالش من بود. میخواستم پسری را انتخاب كنم
كه بازیگر و تا حدودی شناختهشده باشد، اما احساس میكردم بهطور قطع
نمیتواند و بازیاش اغراقآمیز و خیلی نمایشی، تصنعی و غیرواقعی میشود.
من سختی این كار را پذیرفتم تا كار واقعی شود، برای همین همه چیزش واقعی
بود، مثل صدایی كه از گلویش بیرون میآید، حركت دستانش، نشنیدن خیلی چیزها،
توجه نكردن و نگاه كردن به موضوعی كه خودش دلش میخواست در حین حرف زدن
دیگران و... همه طبیعی بود. او آنقدر باهوش بود كه خیلی زود با گروه
فیلمبرداری و همینطور داستان ارتباط برقرار كرد و من از وسط كار دیگر حس
نكردم او ناشنواست، چون با یك اشاره آنچه را میخواستم، انجام میداد.
در فیلم در جاهایی
میبینیم که او کاراکتری است که با اینکه ازش انتظار نداریم، اما در برخی
جاها در دفاع از خود ناتوان عمل میکند؛ بهخصوص افتادنش در دام بزهكاران
که این بیدفاعی او را برجستهتر هم میکند. میتوانید بگویید این
ریزهکاریها و خردهروایتها از کجا و چگونه وارد قصه شد؟
خب مثل هر فیلم دیگری در دریا و ماهی پرنده هم چند
خرده ایده وجود دارد كه اینها در کنار روایت اصلی تعریف شده و به عبارت
بهتر میآیند و به ساختار اصلی كمك میكنند. در حقیقت در این فیلم ایده
اصلی ما زندگی نوجوانی در زندان است كه نمیتواند از خودش دفاع كند و روی
در و دیوار نقاشی میكشد.
بعد برای اینکه این موقعیت را تأثیرگذارتر و برجستهتر
کنیم، خرده ایدههایی به کار افزوده شد تا در آن هدف اولیه به موفقیت
بیشتری برسیم. مثلا ناشنوا بودن احسان بعدها اضافه شد، چون میخواستم كسی
باشد كه نتواند حرفهایش را بزند و این حرفها را در قالب نقاشیهایش بگوید
و در و دیوار را بهترین مكان برای دفاع از خود بداند. در حقیقت این
اتفاقات و شخصیتپردازیهای کوچک در کنار درام اصلی که در جریان بود،
میتوانست باعث ایجاد درامی جذابتر و حتی شاید عمیقتر شود. بله؛ انتخاب
بازیگر ناشنوا در این نقش به این علت بود.
شما برای
فیلمهایتان تلاش كردهاید از بازیگران مطرح و شناختهشده مثل سعید راد،
همایون ارشادی، نیوشا ضیغمی و... استفاده كنید. اینها انتخاب میشوند كه
فیلمتان بیشتر دیده شود، یا به این دلیل است كه میتوانند نقشهای مورد
نظرتان را خوب دربیاورند؟
من هر دوی این رویكردها مدنظرم بود. در گیرنده از
بازیگران باتجربه و پیشكسوت استفاده كردم كه به نظرم بجا و درست بود و
برخلاف خیلیها كه فكر نمیكردند سعید راد جواب این نوع شخصیت را بدهد، اما
به نظرم بهترین بازیاش را كرد و بعد از فیلم تنگنا دومین جایزهاش را پس
از ۳۷سال گرفت. من تفاوت اینچنینی در سینما قایل نیستم كه اگر نابازیگر
بیاید نقش خاصی را بازی كند، میتواند فیلم را نجات دهد، یا واقعیتر كند.
به نظرم كار بازیگر این است كه بتواند در ژانرها نقشها و شخصیتهای مختلف
غرق شود و بتواند یك نقش متفاوت را بازی كند تا همه فراموش كنند كه ایشان
پرویز پرستویی است یا نیوشا ضیغمی یا نادر فلاح. چون هنر اینها در همین است
و من ایمان قوی به بازیگران شناختهشده دارم كه كارشان خوب است و
درعینحال چهره و محبوبیتشان به تبلیغات و جذب مخاطب و اكران راحتتر كمك
میكند.
فیلمی چون دریا و
ماهی پرنده طبیعتا جزو فیلمهایی نباید باشد که تیغ ممیزی و سانسور را
بتوانیم بالای سرش تصور کنیم. اما ظاهرا این اتفاق درباره فیلم شما افتاده و
حتی در مراحلی بحث توقیف و اصلاحیههای پشت سر هم نیز به میان آمده است.
واقعا چرا؟ توقیف برای چنین فیلمی؟ ممیزی یک فیلم با هدف آموزشی؟
از همان نخستین مراحل، یعنی از همان زمان خواندن
فیلمنامه اصلاحیههایی را از ما میخواستند و البته ما نیز برای اینکه
بتوانیم فیلممان را ساخته و به نمایش بگذاریم تا حد ممکن با آنها همکاری
کرده و تا جایی كه امكان داشت، اصلاحیههای مورد نظر ارشاد را انجام دادیم.
بعد هم در مرحله فیلمبرداری مثل تقریبا هر پروژه دیگری در جریان تولید
تغییراتی پیش آمد که اصلا و ابدا در آن حدی نبود که مثلا بشود گفت که یک
فیلمنامه ارایه شده و فیلمی دیگر ساخته شده است.
نه؛ ما در مرحله فیلمبرداری تغییرات کوچکی داشتیم و به
این دلیل هم هست که اصلا فکرش را هم نمیکردیم که دریا و ماهی پرنده ممکن
است به مانعی به نام سانسور بخورد. اما شاید از اینرو که برخی از دوستان
پروانه نمایش گفتند فیلم تأثیرگذاری شده است و حتی شنیدیم که میگفتند یكی
از اعضا كه هیچوقت اشكش دیده نشده، در زمان نمایش این فیلم اشكش درآمده
است؛ فیلم با مشکل مواجه شد. ما نیز برای رفع مشکل در این مرحله نیز با
تغییرات و اصلاحیهها کنار آمده و بهطور مثال شخصیت بازرس را حذف كردیم.
این تنها مورد اصلاحی بود؟
نه؛ یادم است که به ما گفتند کلا به فضای بیرون از
زندان و بیرون از ایران و بهخصوص سازمانهای بیرون كشور كاری نداشته
باشیم، یعنی سرمان به کار خودمان باشد و در همان فضا که فیلمنامه تصویبشده
کار ادامه داشته باشد. اگر بخواهم دقیق به پرسش شما پاسخ دهم باید بگویم
در مجموع، از کل اصلاحاتی كه از ما خواستند، چند مورد را اصلاح کردیم و چند
مورد هم با دلایلی كه ما ارایه دادیم، اصلاح نشد. بههرحال فیلم هشت ماه
درگیر این مسائل شد. بعد از این اصلاحات فیلم برای شركت در جشنوارههای
خارجی فرستاده شد و نخستین حضورش در جشنواره مسكو بود كه جایزه منتقدان
مسكو را به دست آورد.
آیا از گیرنده و
دریا و ماهی پرنده راضی هستید؟ با این پرونده؛ میتوانید بگویید که مهرداد
غفارزاده آینده سینمایش را چطور پیشبینی میكند؟
خب آینده را كه نمیشود پیشبینی كرد. خیلیها مرا
آرمانگرا میدانند؛ اما در جواب باید بگویم متاسفم كه خیلی از خودم دور
شدم و الان دیگر این نوع نگاه كردن در پیرامون ما دیگر خیلی ارزش ندارد و
از اینكه دارم از آن فضای آرمانی خودم دور میشوم، حالم بد است. من نزدیك
به ۱۵۰ ایده و طرح سینمایی دارم كه نصف بیشترش در حوزه اندیشه،
آرمانگرایی، ارزشها و دفاع مقدس است. من به هشتسال دفاع مقدس اعتقاد
بسیاری دارم.
معتقدم درست است بطن دفاع مقدس جنگ بود، اما در حاشیه
آن یك مدینه فاضله بود كه در آن گذشت، مهربانی، دوستی، معرفت، شناخت،
اعتقاد، خدا و چیزهای ویژهای از این دست بود. اگر كرهزمین میلیاردها سال
عمر كند، این هشتسال مرجعی خواهد بود كه خیلیها به هم میگویند یك زمانی
انسانها اینطوری فكر و زندگی میكردند. این هشتسال یك دوره ماندگار در
تاریخ است. علاقهمند به این فضا هستم و امیدوارم بتوانم یك فیلم داستانی
در این زمینه بسازم، چون در این زمینه مستند زیاد ساختهام. من آرمانگرا
هستم و امیدوارم جامعه ما به یك اخلاقیات خوب و صمیمانه برسد. ما از فضاهای
دوستانه در جامعهمان دور شدهایم و رفتارهایمان تظاهرآمیز و تصنعی شده و
بیشتر رفتارمان برای نمایش است تا واقعیت.
كمك به دیگران ساده است، اما در عمل وقت و انرژی
میخواهد. من فیلمنامههایی با رویكرد طرح مسائل اخلاقی نوشتم، با هدف
اینكه با نمایشش جامعه مهربانتر و صمیمیتر شود، اما رسما به من گفتند
فیلمنامهای بنویس كه هم خودت به یك نفع مالی اساسی برسی و زندگیات متحول
شود و هم مردم این فیلم را ببینند و حال كنند و هم ما پولی دربیاوریم. این
را در واكنش به طرحی درباره دادائیسم گفتند كه اگر ساخته شود، اتفاق بزرگی
در ساختار دادائیسم میافتد. من سینمای تجاری را رد نمیكنم.
این سینما لازمه جامعه است. من بیشتر امیدوارم فیلم روی
خط صفر كه بعضی از دوستان مثل آقای امیر اسفندیاری و تابش و برخی مدیران
فارابی از آن حمایت لفظی و تا حدودی مالی كردند، بهزودی ساخته شود و من به
آرمانم برسم، وگرنه به سمت سینمایی میروم كه بتوانم از كنارش زندگیام را
بچرخانم.
از اینکه فیلم شما در گروه هنروتجربه نمایش داده میشود، راضی هستید؟
چند موج سینمایی در ایران اتفاق افتاده، اما منتقدان
این موجها را آنالیز نكردهاند. ما دو دهه در سینمای دنیا مطرح بودیم و
جایزههای بزرگی گرفتیم، بهخصوص دو بار اسكار گرفتیم. سینمای دنیا موج نوی
فرانسه، نئورئالیسم ایتالیا، دگما ۹۵ را داشته است. ایران كه دو دهه است
تا این حد در دنیا مطرح شده و جوایز زیادی را میگیرد، پیشنهادم این است كه
منتقدها با همفكری هم موج سینمای ایران را كه من نام آن را موج هنر و
تجربه گذاشتم، در دنیا مطرح و برای آن مانیفست طراحی كنند.
چیزهایی مثل اینكه یك نابازیگر میآید بهترین بازی را
در این فیلمها اجرا میكند و... و از این پراكندگی حضور به یك انسجام در
دیدگاه برسیم. وقتی ما سینماگران بدانیم از این سینما حمایت میشود و
مانیفست دارد، تحركمان بیشتر میشود. عباس كیارستمی بهتنهایی نمیتوانست
از سینمای رئالیسم شاعرانهاش دفاع كند، اما وقتی تبدیل به موج شود، این
سینما هم پاسخگوی جامعه بوده و هم در دنیا مطرح میشود. اگر این موج
كانالیزه شود و به آن مفهوم و مانیفست داده شود، اتفاق بزرگی خواهد افتاد،
چون هم در آن تجربه هست و هم هنر وجود دارد، برای همین میتواند جریانساز و
ماندگار باشد.