به گزارش خبرداغ به نقل از ایلنا،بیش از ده روز پیش، دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا با وجود همه تهدیداتی که در رابطه با برجام انجام داده بود، برخلاف دفعه پیشین تن به تایید توافق هستهای داد و به قول خود، تعلیق تحریمهای هستهای را تمدید کرد. با این حال، در سخنان او استثنایی هم وجود داشت و آن، تهدید اروپا بود. ترامپ برخلاف قواعد دیپلماتیک برای حفظ برجام چهار شرط گذاشت و گفت اگر اروپاییها تن به این شروط ندهند، چهار ماه دیگر برجامی در کار نخواهد بود. این در حالی بود که اروپاییها هم چهار ماه پیش و هم طی هفتههای گذشته، رایزنیهای بسیاری برای حفظ برجام انجام داده بودند و در این چارچوب، گفتوگوهای نزدیک زیادی میان ایران و اروپاییها صورت گرفته بود. حالا چشمها به اروپاییها دوخته شده است، اروپاییهایی که برجام میراث سیاسی و امنیتیشان است و از طرف دیگر، به حمایتهای امریکاییها نیازمند هستند و حجم مبادلات اقتصادیشان با ایالات متحده موجب وابستگیشان به یانکیها شده است. در این خصوص گفتوگویی با کوروش احمدی، دیپلمات سابق و تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی داشتهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
جمهوریخواهان میانهرو در سنا و اکثر اعضای دولت موافق خروج از برجام بدون هماهنگی با متحدان نیستند
بسیاری میگفتند که ترامپ در نوبت کنونی تایید پایبندی ایران به توافق هستهای، به عدم تمدید تعلیق تحریمها حکم خواهد داد. چه شد که رئیسجمهور امریکا برخلاف نوبت پیشین به تمدید تعلیقها رای داد؟
شاید برخی چنین میگفتند، اما بیشتر محتمل بود که او به همین شکل عمل کند چراکه ترامپ بعد از عدم تایید پایبندی ایران به برجام در ۱۳ اکتبر از کنگره خواست که قانون مربوطه یعنی قانون INARA را اصلاح و موارد مورد نظر او را در آن اعمال کند. طی این مدت کار در سنا و مشورت با کاخ سفید در جریان بوده است. در همان زمان حتی برخی عناصر افراطی مانند سناتور تام کاتن معتقد بودند که هم با توجه به پیچیدگی موضوع و نیاز به کار با اروپا و هم به علت شلوغ بودن شدید سر کنگره، موضوع برجام تا بهار به طول خواهد انجامید. به علاوه، مطابق معمول هم جمهوریخواهان میانهرو در سنا و هم اکثر اعضای دولت موافق خروج از برجام به طور یکجانبه و بدون هماهنگی با متحدان نیستند. لذا این دو موضوع موجب شد تا ترامپ یکبار دیگر و به قول خودش تا «دفعه بعد» تعلیق تحریمها را تمدید کند.
اتحادیه اروپا نقش مهمی در انصراف ترامپ برای خروج از برجام داشت
تا چه اندازه فشار و رایزنیهای اتحادیه اروپا در انصراف ترامپ برای خروج از برجام موثر بود؟
قطعا اتحادیه اروپا نقش مهمی در این قضیه دارد. هر چند که این نفوذ عمدتا نه مستقیم بلکه از کانال کنگره اعمال میشود. توضیح اینکه سناتورهای دمکرات اصرار دارند که آمریکا به طور یکجانبه از برجام خارج نشود و همراهی خود با ترامپ در این مورد را موکول به توافق او با متحدان اروپایی و جلب حمایت آنها کردهاند. برخی از جمهوریخواهان میانهرو مانند باب کورکر نیز کم و بیش همین نظر را دارند. به این ترتیب، اگر همراهی اروپا فراهم نشود، بسیار بعید است طرحی در سنا رای بیاورد. اطلاع دارید که اکثریت جمهوریخواهان در سنا بسیار ضعیف و در حد ۵۱ کرسی از ۱۰۰ کرسی است و برای تصویب هر طرح جدیدی یا اصلاح قانون INARA حداقل به ۶۰ رای نیاز است. این در حالی است که اینبار برعکس سال ۲۰۱۵، همه دمکراتها بدون استثنا با هم هم نظر هستند. (چهار سناتور دمکرات در سپتامبر ۲۰۱۵ علیه برجام رای داده بودند) لذا اگر برخی از جمهوریخواهان هم با آنها همراه شوند کار هر طرحی که حمایت اروپا را نداشته باشد بسیار دشوار خواهد شد. به همین دلیل، ترامپ تهدید کرده است که چنانچه کنگره اقدام نکند، خود راسا از برجام خارج خواهد شد. اگر چه این کانال اصلی نفوذ متحدان اروپایی در این قضیه است، اما آنها به عنوان متحدان اصلی آمریکا نیز تا حدی نفوذ دارند. هرچند که با توجه به سیاستهای ترامپ این نفوذ چندان بالا نیست.
اروپا به دلایل اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی، قویا خواستار حفظ برجام است
ترامپ در صحبتهای خود اتحادیه اروپا را تهدید کرد و از اروپاییها خواستار اقداماتی برای اصلاح برجام شد. آیا اروپا با این درخواست ترامپ همراهی خواهد کرد؟
واقعیت این است که اروپا خود را در موقعیت بسیار دشواری میبیند. از یک طرف اروپا به دلایل مختلف، اعم از اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی، قویا خواستار حفظ برجام است. از نظر امنیتی، اروپا همجوار خاورمیانه و شمال آفریقا است و در مقایسه با آمریکا بسیار بیشتر در قبال تحولات در این منطقه آسیبپذیر است. از طرف دیگر، مسئله این است که وابستگی اروپا به آمریکا بسیار زیاد است. کل حجم مبادلات دو طرف (کالا و خدمات) بیش از یک تریلیون و صد میلیارد دلار در سال است و اروپا حدود ۱۰۰ میلیارد مازاد تراز تجاری دارد. در حالی که تجارت ایران و اروپا به زحمت به ۲۰ میلیارد دلار در سال میرسد. از نظر امنیتی هم اروپا تا حد بسیار زیادی وابسته به چتر حمایتی آمریکا است. از نظر بودجه نظامی ناتو، آمریکا حدود ۷۵ درصد این بودجه را تامین میکند. باتوجه به تصور برخوردهای تهاجمی از ناحیه روسیه که طی چند سال گذشته و در پی تحولات گرجستان و اوکراین و سوریه در اروپا شکل گرفته، فرض بر این است که این وابستگی بیشتر هم شده است. در چنین شرایطی، اروپا تاکنون تلاش زیادی داشته تا بلکه ترامپ را به ماندن در برجام متقاعد کند. اما بیانیه ترامپ در ۱۲ ژانویه را واقعا میتوان یک نقطه عطف به شمار آورد. در این بیانیه به صراحت و بدون رعایت نزاکت معمول دیپلماتیک به اروپا التیماتوم داده شده که یا با آمریکا برای اصلاح (بخوان نقض) برجام همراه شود یا او راسا از برجام خارج خواهد شد و اروپا را همدست ایران خواهد دانست. اروپا البته راههایی برای ایستادگی در برابر آمریکا، مانند فعال کردن «قررات بلوکه کردن» که در دهه ۱۹۹۰ از آن استفاده شد را دارد. اما مسئله این است که به هر حال اروپا به عنوان مجموعهای از کشورها با دیدگاههای سیاسی متفاوت نهایتا تا چه حدی میتواند و مایل است روابط با دولت ترامپ را بحرانی کند.
اروپا با اعمال تحریمهای موشکی و منطقهای میخواهد ترامپ را متقاعد به ماندن در برجام کند
در دو سال گذشته شاهد صحبتهای تقریبا مشابهی از سران برخی کشورهای اروپایی و امریکا در رابطه توان موشکی و فعالیتهای منطقه ای ایران هستیم. آیا این موضوعات میتواند موجب نزدیکی طرفین و ایجاد یک پرونده مشترک شود؟
برخی از کشورهای اروپایی ظاهرا همین را طریقی برای آرام کردن ترامپ میدانند. فرانسه در این زمینه بیش از دیگران حرف زده و پیشگام بوده است. تصور آنها این است که میتوانند با دادن امتیازاتی به ترامپ از طریق اعمال برخی تحریمها در مورد برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران و احیانا سختگیریهایی در مورد قضیه حقوقبشر او را متقاعد به ماندن در برجام کنند. اشپیگل هم اخیرا خبر جدیدی در این مورد منتشر کرد. سوال این است که در پی انتشار اولتیماتوم ترامپ به اروپا و کنگره آیا همچنان این تاکتیکها میتواند کارگر باشد و ترامپ را به ماندن در برجام تشویق کند. به هر حال در چنین شرایطی باید دید چه خواهد شد.
نیاز است برخی موارد را در سیاست خارجی خود تعدیل کنیم
تهران چگونه میتواند مانع از نزدیکی مجدد اروپا و امریکا و اجماع آنها علیه ایران شود؟
صرفنظر از بحث نزدیکی اروپا و آمریکا به هم و بحثهایی از این قبیل، ما واقعا نیاز داریم با توجه به جمیع جهات، از جمله نیاز به تمرکز بر برخی مشکلات حاد داخلی و....، سیاست خارجی را مرور کنیم و ببینیم آیا در مواردی نیاز به برخی تعدیلها دارد یا خیر. چنین روشی در عین حال ممکن است بتواند به عنوان برخی اقدامات اعتمادساز که مورد نیاز است، به نظر آید. مثلا اکنون امنیت ملی ما از ناحیه عراق تا حد زیادی تامین است. اکنون اکثریت مردم عراق در آن کشور از طریق سازوکارهای دموکراتیک در سیاست داخلی و خارج کشور خود نقش موثر و تعیینکننده دارند. به عبارت دیگر، در چنین شرایطی دلیلی وجود ندارد که ما مانند دوره صدام، نگران تصمیمهای خلقالساعه و بیمنطق یک دیکتاتور در بغداد باشیم. به این دلیل و دلایل دیگر ما دیگر نیاز به تدابیر اضافه دیگری در ارتباط با عراق نداریم و میتوانیم سیاستهای خود را در این حوزه تا حد زیادی تعدیل کنیم. ممکن است بتوان بازبینیهای مشابه در ارتباط با بخشهایی دیگری از سیاست خارجی نیز داشت.
تحریمهای موشکی و منطقهای امریکا، نمادین هستند و تاثیر اقتصادی ندارند
تا چه اندازه تحریمهای جدید ترامپ اثرگذار بوده و میتواند تهران را از منافع اقتصادی برجام محروم سازد؟ به عبارت دیگر، آیا شرکتها و سرمایهگذاران اروپایی در شرایط کنونی تن به ریسک سرمایهگذاری در ایرتن میدهند؟
تحریمهایی که در ارتباط با برنامه موشکی و سیاستهای منطقهای ایران توسط دولت ترامپ اعمال شده، از جمله افزودن حدود ۱۰۰ شرکت و شخص به لیست تحریمها طی یک سال گذشته، تاثیر اقتصادی چندانی نداشته و بیشتر اهمیت نمادین داشتهاند. آنچه که بیشتر میتواند موثر بوده باشد، بلاتکلیفی و بیثباتی است که تهدیدهای او به خروج از برجام ممکن است ایجاد کرده باشد. این روش که قطعا نقض برجام است، ممکن است شماری از شرکتها و بانکهای بزرگ بینالمللی را به احتیاط بیشتر واداشته و در نتیجه موجب کند شدن روند بازگشت کامل ایران به اقتصاد جهانی شده باشد. گروه بینالمللی بحران که یک موسسه معتبر تحقیقاتی است، اخیرا یک نظرسنجی از ۶۳ مدیر شرکتهای بزرگ بینالمللی انجام داده که در آن ۵۷ درصد از پاسخدهندگان ترس از اعاده تحریمهای آمریکا را علت کندی تجارت با ایران و سرمایهگذاری در این کشور اعلام کردهاند.
هنوز متن مشخصی برای اصلاح قانون INARA تهیه نشده است
چه سناریوها و طرحهایی در کنگره امریکا درخصوص برجام وجود دارد؟
سه شرطی که ترامپ در بیانیه ۱۲ ژانویهاش مطرح کرده بود (یعنی بازدید فوری آژانس از هر محلی که خواست، دائمی شدن محدودیتها علیه برنامه هستهای ایران و کوتاه نشدن زمان گریز هستهای) یا ترکیبی از آنها کم و بیش طی سه ماه گذشته در سنا مورد بحث بودهاند. مشکل این است که این موارد همگی موجب نقض برجام میشوند و دمکراتها با نقض برجام مخالف هستند. با توجه به اختلافهایی که وجود دارد، ظاهرا هنوز مذاکره در ارتباط با کلیات در سنا و بین سنا و اروپاییها در جریان است و هنوز متن مشخصی برای اصلاح قانون INARA که مبنای مذاکره همه باشد، تهیه نشده است. صحبت از تهیه طرحی هم توسط تندروهای مجلس نمایندگان مانند پیتر روسکام و لیز چنی در میان است که هدف آن منع کامل برنامه موشکی ایران، دائمی کردن محدودیتهای ایران، بازرسی در هر جا و هر زمان و تثبیت زمان گریز یکساله و... هر چند که این طرح را نباید چندان جدی گرفت.