در آن سو هم اما در جواب این انتقادات حرفهایی مطرح شد که خیلی هم بیراه نبود. این که مگر زلاتکو اولین برادر یا اولین مربی بدون کارنامه لیگ برتر ایران است؟ جواب این سوال منفی است.
هر وقت بحث حضور برادر سرمربی در کادرفنی یک تیم مطرح شود بیشک سریع یاد علی دایی میافتیم که کادرفنیاش در طول سالها با حضور برادر و دوست صمیمیاش بدون تغییر باقیمانده است. اگر بحث حضور مربی بدون کارنامه در لیگ برتر باشد اما از مربی خاصی یاد نمیکنیم. اکثر نیمکتهای لیگ برتری این فاکتور را دارند.
در تمام این سالها نام سرمربی یک تیم برای مدیران و حتی هواداران آن تیم نقش اول را داشته و مربی و بقیه اعضای کادرفنی هیچوقت چندان حساسیت برانگیز نبودند. نگاهی به تیمهای قهرمان چند سال گذشته اما نشان میدهد که مربی خیلی هم در کادرفنی بیتاثیر نیست. پرسپولیس فصل گذشته چوک را روی نیمکت داشت. مربی با کارنامه پروپیمان که حالا برای حضور در تیمهای پایه کشورش راهی کرواسی شده است. دو فصل گذشته ویسی قهرمان، پورموسوی را در کنار خودش داشت.
کسی که سال بعد سرمربی شد و تواناییهایش را کاملا به رخ کشید. ذوبآهن که قهرمان جامحذفی شد و عملکرد خوبی هم در آن دوره داشت مجتبی حسینی را روی نیمکت میدید. دستیاری که از تواناییهایش و نقشش در موفقیتهای یحیی بارها و بارها گفته شده است. به این لیست میشود علیرضا مرزبان در سپاهان کرانچار و مجید صالح در استقلال قلعهنویی را هم اضافه کرد. این آمار نشان میدهد که برخلاف تصور، مربی نقش کمی روی نیمکت یک تیم ندارد. پرسپولیس از معدود تیمهای لیگ برتر بود که کادرفنی قدرتمندی داشت و حالا ضعیفشدن این کادر میتواند کمی نگرانکننده باشد. در غیر این صورت داشتن مربی بدون کارنامه و بدون رزومه در لیگ برتر ما نه تنها عجیب نیست که کاملا روال و عادی است.
مربیان در فوتبال روز دنیا بسیار بیشتر از لیگ برتر ایران نقشی پررنگ
دارند. گواردیولا به عنوان یکی از موفقترین مربیان این روزهای فوتبال دنیا
را زیرنظر داشته باشید. او اکثر دقایق بازی را مشغول یک کار است، صحبت،
مشورت و هماهنگی با نیمکتش. گواردیولا را همیشه کنار زمین میبینید مگر قبل
از تعویضها و قبل از هر تصمیم مهمی که محل تصمیمگیری او روی نیمکت و
کنار دستیارانش است. سرمربی تیم ملی ایران، دستیار سابق فرگوسن بود و خود
برانکو هم به عنوان دستیار بلاژ، به ایران آمد و بعدا سرمربی تیم ملی شد.
نود